طرفداری- تیم ملی فوتبال هند یکی از تیمهای شگفتانگیز و دوستداشتنی جام ملتهای آسیا 2019 تا بدینجای کار بوده است. وقتی به ساندش جینگان، مدافع این تیم مینگریم به یاد شخصیت کال دروگو در سریال بازی تاج و تخت میافتیم اما جالب است بدانید ساندش بسیار آرام و اهل کتاب و نوشتن است!
از یک پسر 25 ساله شهری چه تصویری دارید؟ حضور در پارتیها و دیسکوها؟ گوش دادن موزیک با صدای بلند؟ سوار شدن بر ماشینهای پرسرعت؟ اما ساندش جینگان، مدافع تیم ملی فوتبال هند از این دست پسرها نیست!
او در زمین به واسطه چهرهای که دارد جلب توجه میکند اما در زندگی واقعی او از شوغی به دور است. این پسر شیرین سخن در حقیقت یک نویسنده و شاعر است.
عاشق نوشتن هستم؛ هر چیزی که میخواهد باشد! یک داستان کوتاه یا یک شعر. نوشتن را از زمانی که 13 یا 14 سال داشتم شروع کردم و این عشق هنوز هم ادامه دارد.
به او یک خودکار بدهید و چیزی که بتواند بنویسد، این همه آن چیزی است که ساندش برای نشان دادن خلاقیت خود نیاز خواهد داشت و دلیلی برای آرامش و شور و اشتیاق او خواهد بود:
بهترین دوستان من خودکار و تکههای کاغذ هستند.
اما آیا او هیچ یک از عادتهای معمول پسرها در چنین سنینی را ندارد؟ برخلاف چیزی که دیگر افراد پاسخ میدهند او میگوید:
اهل رفتن به پارتی نیستم. صداهای بلند و نورهای گیجکننده توجه مرا به خود جلب نمیکند. ترجیح میدهم در یک مکان آرام باشم. دوست دارم کنار ساحل بنشینم و موجها را تماشا کنم. شاید یک آهنگ یا شرکت آهنگسازی خوب توجه مرا جلب کند.
مدافع سختکوش هندی آرزوی پنهان خود را آشکار میسازد:
آرزو میکنم که به تمام زبانهای دنیا بتوانم صحبت کنم. اینگونه میتوانم همه افراد جهان را درک کنم و همینطور به تمام زبانهای دنیا بنویسم.
او با نگاهی به گذشته خود میگوید. بازیکنان شاید از مصدومیت بترسند اما ساندش احساساتی غیر از این دارد. برای او مصدومیت فرآیندی برای بزرگ تر شدن و پرورش یافتن است.
نگاه من به زندگی متفاوت از آن چیزی است که امروز معمول است. مصدومیت زانو و غوزک پا در یک سال همه چیز را تغییر داد. خیلی خوشحالم که این مصدومیت من را به خودِ واقعیام تبدیل کرد.
ساندش درباره ادبیات میگوید و درباره کتابی صحبت میکند که به 83 زبان ترجمه شده است و بیش از 150 میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفته است:
پائولو کوئلیو، نویسنده مورد علاقه من است. نوشتههای او واقعاً الهام بخش است. همه کتابهای او را دوست دارم اما «کیمیاگر» چیز دیگری است
در این داستان، یک پادشاه پیر به رهبر سانتیاگو میگوید: اگر تو واقعاً میخواهی چیزی اتفاق بیفتد، تمام جهان هستی برای تحقق آن بسیج خواهد شد.
جینگان این فلسفه را باور دارد. او سخت تلاش کرده که به اینجا برسد و حالا میخواهد بهتر از این باشد. هم به عنوان یک بازیکن و هم به عنوان مردی برای زندگی!
به کمک وب سایت اکسترا تایم