از زمانی که چشمان رئال به این دنیا گشوده شد ، به جستجوی کلمات رفت . ویترین اروپا پر بود از کلمات رنگارنگ ؛ ولی رئال ، اصالت را برگزید ، تاریخ را رقم زد و تاج پادشاهی را برداشت و روی سرش گذاشت ، درست از همان سال 1902 .....
این داستان پر فراز و نشیب ، که از 116 سال پیش شروع شده و هنوز هم ادامه دارد ، پر است از لبخند ها ، اشک ها ، پیروزی ها و ناکامی ها . اما آنچه در این مدت همراه رئال ماند ، اصالت بود . اصالتی به رنگ سپید که دست در دست تیم مادریدی ، این سال ها را پشت سر گذاشت و کتاب رنگارنگ تاریخش را نوشت .
سه برگ از این داستان اما ، طلایی تر از همیشه است . سه برگی که دور نیست . برگ هایی که آن پنج قهرمانی پیاپی در اروپا در گذشته را تکرار کرد ، این بار اما با کیفیت HD .....
سه سالی که رؤیایی ترین سال های عشق سپید بود . ارتش مادریدی در سال 2016 ، پرچم هدایت خود را به دست کسی سپرد که سال ها پیراهن رئال را پوشیده بود و این بار ، قرار بود که با کت و شلوار مشکی گوشه ی زمین بایستد و افتخار آفرینی سپید پوشان را رقم بزند . زین الدین زیدان روی نیمکت رئال مادرید نشست و سه قهرمانی پیاپی چمپیونزلیگ در سال های 2016 ، 2017 و 2018 به ویترین حالا همیشه پر افتخار برنابئو افزود تا دوران مربیگریش در این تیم ، درخشان و پر فروغ باشد . 9 جام در تنها 2/5 سال حضور زیزو در رئال مادرید ، اسطوره بودن او این بار روی نیمکت را اقرار میکرد . زیدان با کسب سیزدهمی ، رئال را دست نیافتنی کرد . مادریدیستا ها با داشتن زیزو و البته بازیکنان فوق العاده شان ، در خیال خود دوران افتخار آفرینی ها پس از دسیموترسرا را می پروراندند ؛ اما همه چیز به هم ریخت . از همان شب قهرمانی که نشانه های فروپاشی تیم نمایان شدند ، تا 5 روز بعد از جشن گرفتن در سیبلس که زیزو یک کنفرانس مطبوعاتی ترتیب داد تا خداحافظی کند از تیمی که ساخته بود . تیتر روزنامه ها ، و آوار شدن قصر رؤیا های مادریدیسمو ها با زیزو ....
رسمی : زین الدین زیدان از سمت مربیگری رئال مادرید استعفا داد .
تصور میشد که پایانی بدتر از این نمی تواند برای قهرمان اروپا رخ دهد ، اما جواب تنها یک چیز بود : کریستیانو رونالدو . کسی که طرفداران رئال مادرید با وجودش احساس غرور می کردند ، کسی که جزوی از تاریخ تیم بود ، کسی که مادریدیستا ها لحظه ای فکر نمی کردند که او را از دست بدهند ، نامش روی جلد روزنامه های ایتالیایی با خط درشت نوشته میشد . رئالی ها هنوز رفتن زیدان را درک نکرده بودند که خبر بعدی رسید .....
رسمی : کریستیانو رونالدو به یوونتوس پیوست .
مادریدی ها متأثر و ناراحت از رفتن دو اسطوره و دو ستاره ی باشگاهشان ، برای شروع فصل جدید انتظار چند بازیکن سوپراستار و یک مربی درجه یک داشتند اما این خولن لوپتگی بود که در برنابئو معارفه شد و تنها بازیکن برای خط حمله ی تیم ، ماریانو دیاز بود که به مجموعه بازیکنان کهکشانی ها اضافه شد .فصل شروع شد و دربی مادرید در سوپر کاپ اروپا برگزار شد که قهرمان اروپا 4-2 بازی را واگذار کرد و جام به روخی بلانکوس رسید .از همان جا بود که انتقادات شروع شد ...
بازی های اول فصل در لالیگا به خوبی و با درو کردن سه امتیاز ها سپری میشد که نوبت به بازی با اتلتیک بیلبائو رسید . مساوی در آن بازی و کم کم، افت رئال لوپتگی .ایسکو ، مهره ی اصلی سبک لوپ به مدت نزدیک به سه هفته از میادین دور شد و خولن ، هر بازی عملکرد ضعیف تری از رئال دوران خود به نمایش در می آورد . نوبت به ال کلاسیکو که رسید ، باخت سنگین و 5-1 تیم رئال رو به روی حریف قدیمی ، آن هم در حالی که بارسلونا بدون مسی پا به میدان گذاشته بود ، حکم اخراج مربی را امضا کرد .
رئال ، حالا سردرگم تر از همیشه بود . هواداران ، منتظر ورود یک گلزن به برنابئو به جای کریستیانو بودند اما پرز هیچ اقدامی برای حل این مشکل نکرده بود . بعد از رفتن لوپتگی ، سانتیاگو سولاری مربی جوان تیم کاستیا به عنوان مربی جانشین روی نیمکت رئالی ها نشست . 4 بازی فرصت ، و سانتیاگو هر 4 بازی را برد ..... پرز فورا قراردادی سه ساله با مربی جدید امضا کرد .اوضاع بر وفق مراد بود. ظاهرا مشکلی نبود ، اما دو سه باخت جلوی آلاوز و البته در لیگ قهرمانان مقابل زسکا ، پرده را از روی چشمان همه برداشت . تیم سانتیاگو خوب و روان بازی میکرد اما نیاز به گلزن هنوز حس میشد .مساوی جلوی ویارئال و باخت به رئال سوسیه داد ، اوضاع را سخت تر کرد .....
بعد از سه قهرمانی پیاپی در اروپا ، کسی انتظار چنین سرنوشتی برای رئال نداشت اما دو تا از ستون های اصلی تیم ، کریستیانو و زیزو مادرید را ترک کردند و حالا ، رئال مانده و چالش های گوناگونی که پیش رویش است ...... ده امتیاز اختلاف با صدر نشین لالیگا ، بازی در کوپا دل ری ، چالش لیگ قهرمانان اروپا ، و سولاری و بازیکنان خسته تر از همیشه ی رئال مادرید .....
حالا وقت آن است که مادریدیستا های واقعی از بقیه جدا شوند . وقت آن است که رئالی ها تاوان عشق به این لوگو را پس بدهند . شاید مثل سال 2002 ، و 12 سال بعدش که رئال دور خودش می چرخید و روی زمین افتاده بود و بال هایش شکست ، حالا هم باید تحمل کرد . باید سوخت پای این عشق که هوش از سر مادریدیستا ها برده است . باید ایستاد و ماند پای تیمی که دوستش داری،تا روزی ، هر چقدر نزدیک ،هر چقدر دور ،فرشته ی نجات بیاید و راموس وار برای رئال بسراید .......
حالا وقت پرواز با بال های شکسته است .
پس ای رئال من
بال های شکسته ات را باز کن تا پرواز دوباره ات ، جان تازه ای به برنابئو بدهد ......