شهریار زندمن در زمان کودکی جن را با چشمان خودم دیدم
شب بود از خواب بیدار شدم روی تخت هم بودم دیدم موجودی بدچهره و ترسناک با موهایی بلند به من نگاه میکنه و من هم به اون نگاه میکردم ، ترسم چنان شدید بود که فرصت داد زدن رو از من گرفته
بود . هنوزم که هنوزه با یاداوردن اون لحظه موی تنم سیخ میشه.
میخواستم هر جور شده فکر کنم که یک خواب بیش نبوده ولی در واقعیت این اتفاق افتاد .
باز هم مطمین نیستم که جن بود یا چیزی دیگر.
ولی درباره این پست بگم که هیچ وقت دنبال جن نرید که در روایات نهی شدید شده از این کار.
همین وقت رو بزارید برای راز و نیاز با خدا
، و دقیقا جالب تر اینکه مثل فرمایش دوست عزیزم به من اون موجود خیره شدده بود