طرفداری- اگر به مدیریت تا به این برهه از زمان دار و دسته سینگر نمره عالی بدهیم و برچسب "بی نقص" را روی پیشانی آن ها بچسبانیم که همین موضوع جای بررسی های بیشتری دارد، هنوز اما یک جای کار می لنگد: زمان. زمان علیه آن ها و هواداران است.
موسسه الیوت و در راس آن پل سینگر، پس از این که به گونه ای تاریخی و جالب در کتاب فوتبال مالکیت باشگاه میلان را به دست گرفت، در دو حوزه متفاوت و اساسی اقدامات مهم و قابل تاملی انجام داد. آن ها در ابتدا با فاسونه و میرابلی که عملکردشان نمره ضعیفی گرفته بود قطع همکاری کردند. هرچند در بعضی موارد می توان با بررسی ریزتر از قسمتی از کارنامه دو مدیر ارشد سابق میلان از آنان تا حدودی و در زمینه های مشخصی دفاع کرد. اما نقطه اوج مدیریت الیوت در حوزه خارج از مستطیل سبز، بدون شک روی کار آمدن لئوناردو و بازگشت پائولو مالدینی افسانه ای به خانه بود. باشگاه های زیادی اسطوره هایشان را وارد کادر مدیریتی کرده اند و می توان با کمی اندیشیدن مثال های معتبر و موفقی نیز پیدا کرد. لئوناردو و مالدینی به ترتیب با عناوین مدیر ورزشی و مدیر بخش توسعه و پیشرفت به هواداران معرفی شدند. قدم بعدی برای الیوت، پیدا کردن یک رئیس باتجربه و مهم از هر نظر برای باشگاه بود.
پائولو اسکارونی چهره جدید تیم مدیریتی میلان بود که از نظر ورزشی سابقه فعالیت آن چنانی جز ریاست کوتاه دوساله بر باشگاه شهر زادگاهش ویاچنزا را ندارد. مرد با تجربه ایتالیایی در بحث مدیریتی اما سابقه خوبی دارد. فعالیت های مدیریتی در شرکت های مختلف ساخت و ساز، و همین طور مدیریت شرکت های تجاری بزرگی چون Enel و Eni قسمتی از سابقه اسکارونی محسوب می شود. وی فارغ التحصیل رشته های اقتصاد و کسب و کار به ترتیب از دانشگاه های بوکونی ایتالیا و کلمبیا است. حضور اسکارونی، فلسفه کادر مدیریتی میلان را توضیح می دهد: لئوناردو و مالدینی عهده دار مدیریت تیم در بعد فنی و به طورکلی مستطیل سبز خواهند بود و اسکارونی نیز بیشتر به جنبه های مدیریت اقتصاد و توسعه برند باشگاه در خارج از زمین خواهد پرداخت. با این حال همچنان کفه ترازو به سمت تیم مدیریت فنی سنگین تر است اما با اضافه شدن و شروع به کار ایوان گازیدیس که از سمت خود در آرسنال استعفا داد، پازل وحشتناک کادر مدیریتی میلان تکمیل شد. وی به عنوان مدیر ارشد امور اجرایی فعالیت خواهد کرد، سمتی که سال ها بر عهده آدریانو گالیانی بود. گازیدیس در حالی که هنوز کار اصلی خود را در میلان آغاز نکرده و حتی معارفه نشده بود تلاش کرد اومبرتو گاندینی را از رم به میلان بکشاند تا تیم مدیریتی میلان بیش از پیش تقویت شود اما گاندینی که در زمان برلوسکنی یکی از ارکان اصلی باشگاه به شمار می رفت در رم ماندنی شد.
سوال اصلی در مورد گازیدیس اینجاست: "ایوان گازیدیس کیست که میلان حاضر شده سالیانه 3.6 میلیون یورو به وی بپردازد و مهارت های او چه نقشی بر آینده میلان خواهد گذاشت؟" ایوان در ژوهانسبورگ به دنیا آمد و در چهار سالگی به منچستر مهاجرت کرد و هوادار منچسترسیتی شد. چندی بعد موفق شد از رشته حقوق در دانشگاه آکسفورد فارغ التحصیل شود. جرقه اولین شغل حرفه ای او در سال 1992 زده شد، جایی که گازیدیس به عنوان کارمند دومین شرکت بزرگ حقوق در جهان یعنی لاتام و واتکینز به کار گرفته شد. دو سال بعد او یکی از پدران لیگ MLS شد. گازیدیس نه تنها نقشی کلیدی در تاسیس و راه اندازی لیگ حرفه ای فوتبال آمریکا داشت بلکه مغز متفکر کارهای اقتصادی و بازاریابی های آنان بود. وی حتی نقش پررنگی در بهبود شرایط تیم ملی مکزیک و فدراسیون آن ها ایفا کرد. جالب است تاثیر حضور وی در آمریکا و مکزیک را از زاویه ای دیگر نیز بررسی کنیم. در منطقه کونکاکاف، تورنمنت مهمی به نام CONCACAF Gold Cup وجود دارد که هر دو سال یکبار بین کشورهای آمریکای شمالی و مرکزی و حوزه دریای کارائیب برگزار می شود. از چهارده دوره برگزار شده تنها یک تیم به جز مکزیک و آمریکا به قهرمانی رسیده که آن هم کانادا در سال 2000 بود. مکزیک با هفت قهرمانی پر افتخار ترین است. آمریکا با شش قهرمانی این شانس را دارد تا در دوره بعدی که خود میزبان است برای دفاع از عنوان قهرمانی و برابر شدن با مکزیک تلاش کند. از رشد اقتصادی MLS همین نکته کافی است که بگوییم آن ها موفق شده اند بازیکنان بزرگی چون زلاتان، داوید ویا، کاکا و بسیاری دیگر از این قبیل را (هرچند در ایام رو به بازنشستگی) به خدمت گیرند و برند لیگ خود را بهبود بخشند.
گازیدیس در سال 2009 با ترک کردن MLS به کادر مدیریتی آرسنال پیوست تا جانشین کیت ادلمن شود و "بازوی اقتصادی" باشگاه لقب بگیرد. ایوان نقش خود را در آرسنال به صورت آهسته و پیوسته ایفا کرد و هیچ هواداری مرد پشت نقاب را نمی دید. گازیدیس به محض ورود به باشگاه، وظیفه مهمی را بر دوش خود دید. درست در بحرانی ترین شرایط اقتصادی باشگاه، او می بایست قسمتی از ورزشگاه هایبری را بازسازی می کرد و آرسنال را با وجود بدهی 530 میلیون دلاری مربوط به استادیوم، در میان ابرقدرت های انگلیسی نگه می داشت. او نه تنها به راحتی از پس هر دو کار بر آمد، بلکه مغز متفکر و پدر مدرنیزه کردن ساختار اقتصادی باشگاه شد. گازیدیس محدوده های جغرافیایی بیشتری شامل آمریکا، آسیا و خاورمیانه را با ایجاد مدارس فوتبال و بازارهای خرده فروشی برای آرسنال به ارمغان آورد و از لحاظ درآمد زایی نقشی باورنکردنی و تاریخی ایفا کرد. در بدو ورود گازیدیس، درآمد فروش و اسپانسرینگ آرسنال رقمی معادل 48.1 میلیون یورو بود اما این رقم در سال 2017 مبلغ 117.3 میلیون یورو را نشان می دهد. یکی دیگر از شاهکارهای ایوان برای توپچی ها، قرارداد مشهور 30 میلیون دلاری آرسنال با پوما برای البسه باشگاه بود که یک رکوردشکنی تاریخی محسوب می شد. مهم ترین دستاورد گازیدیس اما ایجاد یک مدل اقتصادی سودآور و با ثبات برای باشگاه برپایه اسپانسرینگ های بلند مدتی چون خطوط هواپیمایی امارات است که توپچی ها را از نظر اقتصادی به درجه خوبی از ثبات و تداوم رساند. گازیدیس قبل از ترک لندنی ها، آخرین نقش خود را نیز به عالی ترین شکل ممکن انجام داد. وی رهبری برنامه ریزی برای دوران پسا ونگر را برعهده داشت و او را اصلی ترین عامل حضور اونای امری و نتایج درخشان مرد اسپانیایی می دانند. گازیدیس در اولین اقدام خود پس از شروع به کار در میلان، استعدادیاب باشگاه موناکو را به کادر مدیریتی تیم اضافه کرد تا از این پس جفری مونکادا نیز مسئولیت مهمی در زمینه استعدادیابی برعهده داشته باشد.
اگر کشف و شکوفاسازی کیلیان ام باپه را شاهکار مارک وسترلوپ حساب کنیم، نباید از یاد ببریم جفری مونکادا نیز نقش پررنگی در ساختن این پدیده و پدیده های جدید فوتبال فرانسه و جهان داشته است. مونکادا از سال 2012 کارش را به عنوان تحلیلگر ویدیویی در موناکو آغاز کرد و سپس دو سال و نیم نیز مسئول هماهنگی استعدادیاب های باشگاه بود. جفری در بیست و یکی دو سالگی اش به صورت حرفه ای ویدئوهای بازیکنان را تحلیل می کرد و اکنون در سی و یکی دو سالگی اش سکان دار گروه استعدادیابی میلان شده است. مونکادا فرانسوی و فرانسه قهرمان فعلی جام جهانی است. قهرمانی ای که مخلوطی بی نظیر از یک نسل کاملا جدید بازیکنان و یک نسل قهرمان به دست آمد. دیدیه دشام که خود به عنوان کاپیتان، جام قهرمانی را در خانه بالا برده بود تیمی را این بار در کسوت مربی رهبری کرد که از بازیکنانی چون ام باپه، واران، گریزمان، پوگبا، کانته و پاوار تشکیل شده بود. در این میان هیچ کس نمی تواند نقش کلیدی امثال مونکادا را انکار کند. اگر موناکوی چند سال اخیر را بررسی کنید رد پای مونکادا را در موفقیت مالی و تیمی آن ها می بینید. جفری در خلال سالیان اخیر 9 استعدادیاب ماهر را برای گروه خود به کار گماشته که در حال حاضر عمده فعالیت این گروه ده نفره، اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکای شمالی و جنوبی است. جوان فرانسوی که تازه وارد سومین دهه زندگی اش شده، مسئولیت چالش برانگیز مهمی را پیش روی خود می بیند: ساختن نسلی از فاتحان جدید و سهیم شدن در تاریخ.
پازل محبوب های سن سیرو یک عضو احتمالی دیگر را از هم اکنون شناخته است: کاکا. شاهزاده میلان به سن سیرو بازخواهد گشت اما این بار شاید می آید تا با خودش جادوی مدیریت بیاورد و دوران تلخ پسامیلانش را به نوعی جبران کند. احتمال می رود کاکا در زمینه مدیریت استعدادیابی و یا حتی عنوانی مرتبط با حوزه آکادمی وارد کادر مدیریت باشگاه شود و به نوعی مسئولیت استعدادیابی در حوزه آمریکای جنوبی و به خصوص برزیل را عهده دار باشد. شاید هم اتاق بودن کاکا با مونکادا و گازیدیس و همکاری نزدیک وی با لئوناردو و مالدینی، مرد برزیلی را در آینده به یکی از مهمترین و بهترین مدیران ورزشی تبدیل کند که این نه تنها موفقیت بزرگی برای خود او به شمار می آید بلکه حتی برای باشگاه میلان نیز منفعت بسیاری به همراه خواهد داشت. کاکا هنوز به صورت رسمی وارد کادر میلان نشده و احتمال می رود تا ماه های آینده بحث حضور او مجددا بررسی و مذاکره شود تا زمینه معارفه وی فراهم آید. شاهزاده میلان نیامده تاثیر خود را در خریده شدن پاکتا به همگان نشان داد. گفته می شود کاکا یکی از عواملی بود که خرید پاکتا را برای میلان ممکن کرد. پاکتا که به کاکای جدید مشهور شده و در بعضی تمرینات باشگاه نیز شرکت کرده است از اول ژانویه بازیکن میلان خواهد بود.
الیوت در اولین آوردگاه رسمی خود نیز برابر یوفا حاضر شد تا طی توافقی دو طرفه با سازمان های مربوطه، از مقدار جریمه های وضع شده خود بکاهد. این یک حرکت موفقیت آمیز بود و یوفا به دلیل اعتبار الیوت تا حدی از جریمه های سنگین کاست. با این حال مسئولان میلان در نظر دارند این بار از طریق دادگاه CAS اعتراض خود را به جریمه 12 میلیون یورویی یوفا ابراز کنند. اگر آن ها در این زمینه نیز موفق شوند باید اذعان کرد بارقه های امید به تحول و بهبود شرایط به وجود خواهد آمد. الیوت خواهد توانست این مبلغ را صرف خرید یک و یا حتی دو بازیکن آزاد چون رمزی و فابرگاس کند.
ماموریت ممکن اما سخت این گروه روی کاغذ نخبه، بازگرداندن شکوه و اقتدار به باشگاهی است که حتی در معمولی ترین روزهای پاییزی و زمستانی اش، خورشید شکوهش گرمابخش فوتبال ایتالیا، اروپا و جهان بوده است. میلان برای الیوت یک سفره پر نعمت است، اما تنها در صورتی که باشگاه به سطح اول فوتبال اروپا بازگردد و یک بار دیگر در تمامی زمینه ها مدعی محسوب شود. بازگشت ایل دیاوولو، دیگر یک رویای چینی نیست، بلکه یک شغل ایتالیایی-آمریکایی سخت اما ممکن است. الیوت برای این رویا یک چیز کم دارد: حمایت و صبر هواداران. زمان اما علیه آن هاست.
ارسالی مجتبی فضایلی