هنوزم بعضیا در توجیه ناکامی های منچستر اسم ونگالو میارن !!
میگن تیم خوبی به جا نذاشت ... !
مربی ای که آبرو و اعتبارش تو باشگاه نابود شده
چطور ازش انتظار میراث داری !
یعنی مدیرای منچستر ونگالو اوردن که طی 1 سال برای جناب خوزه میراث خوب بسازه !
مشخص بود که تیمی که ونگال در اختیار داشت تیم پر ایرادی بود
اما خود ونگال در تمام مصاحبه هاش اشاره داشت که زمان لازمه تا تیم ساخته بشه
و وقتی به اون وضع زشت و غیر محترمانه بیرونش کردین دیگه از چه میراثی حرف میزنید
اگه قرار به ساختن میراث خوب بود که حداقل باس خودشم دو - سه فصلی حالشو میبرد
نه اینکه نیمکت مربیگیری رو براش تبدیل به جهنم کنین و بعد هم ازش انتظار میراث خوب داشته باشین
جدای این حقایق اصلا معیار شما برای بد یا خوب بودن میراث چیه ؟
اگه خوزه نتیجه میگرفت میگفتین ویرانۀ ونگالو آباد کرد
حالام که نتیجه نگرفت میگین میراث خوبی بهش نرسید !!
اینم شد منطق !؟
یعنی تحت هر شرایطی 10-0 به نفع خوزه !
چرا که خوزه یه بت رسانه ایست و شما حامیانش هم بردگان رسانه ها
...
ونگال عملا یه فصل فرصت داشت
در فصل دوم از همون شروع زمزمه های انتخاب مورینیو پیچیده بود
برافراشتن شال گردنهای منقش به تصاویر و نام مورینیو رو باید یادتون باشه
مارسیال و رشفورد میراث دوران ونگالن اما در مجموع فرصت حقیقی ونگال در منچستر کوتاه تر از اونی بود که بشینیم عملکردشو تحلیل کنیم
عشق مورینیو هوش از سر همه برده بود و عملا ونگال از همون شروع مهره سوخته ی
بازی عشقی و احساسی بین «خوزه _ مدیرا و هوادارا و رسانه ها» بود
و باید شرایط طوری پیش میرفت که شکست میخورد و به بن بست میرسید
تا رسانه ها و هوادارا و مدیرا به ایده آل ذهنیشون برسن
اما کاش مدیرا ، رسانه ها و هوادارا در اون مقطع قبل از هر چیزی این حقیقتو به یاد میاوردن
که خوزه زمانی شاگرد ونگال بوده
حالا چطور و با چه منطقی فکر میکنن خوزه افسانست و ونگال یه مربی معمولی
اونا باید از خودشون میپرسیدن
چطور یه مترجم و شاگرد میتونه تا این حد برتر از استادش بشه
آیا خوزه به کشف و اختراعات جدیدی در علوم فوتبالی رسیده بود که امثال ونگال نرسیدن
یا نه هیچ برتری وجود نداشت
فقط خوزه چهره رسانه ای تری بود
....
ونگال اصلا سبکش ساختن تیم با صرف هزینه های گزاف نیست
ونگال با رجوع و نظارت دقیق رو آکادمی تیمها و استفاده از جوونای آکادمی با کمترین هزینه تیمهای مدعی میساخت
اما تو منچستر مجبور بود خودش نباشه و در نهایت هم کار با تفکر و خواست خودش پیش نرفت
و البته فرصت یکساله ای که به هیچ وجه کافی نبود ...
فصل دوم ونگالو به عنوان فرصت به حساب نمیارم چون عملا اخراجش قطعی بود و جانشینش هم مشخص
اینا رو نوشتم نه فقط با هدف حمایت از ونگال
بلکه به این دلیل که تلنگری باشه برای اذهان سطحی نگر و جو زدگان رسانه ای
که انقدر راحت و از راه دور و بدون اینکه ریز و جزئیات ماجرا با خبر باشن
یکی از بزرگترین مربیان تاریخو زیر سوال نبرن
کارنامه ونگال و تاثیر گذاریش در فوتبال مشخصه پس هیچوقت در توجیه ناکامیهای منچستر یا خوزه
ایرادات و ضعفها رو گردن ونگال نندازید چرا که واضح و مشخصه این فقط یه توجیه پوچ و بی پایه و اساسه ...
البته تخریب خوزه هم جزو اهدافم نبوده و نیست
بحث استدلالها و توجیهات غیر منطقیه
جای خوزه و ونگالم عوض بشه همینو میگم
مربی بعدی هم شکست بخوره فناش بگن خوزه میراث نذاشت همینو میگم ...
در مجموع احمقانست که در توجیه ناکامی های یه مدیر بگیم
که مدیر قبلیه میراث خوبی به جا نذاشته بود !!