حال که مراسم TGA 2018 برگزار شد، در این مقاله قصد داریم بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 را از نظر تیم پلازامگ برای شما ردهبندی کنیم. با این مقاله همراه باشید تا به بهترین های صنعت بازی های ویدیویی امسال، نگاهی اختصاصی و مستقل داشته باشیم.
همچنین بخوانید:
God of War بهترین بازی ویدیویی سال 2018 شد
مراسم The Game Awards امسال هم برگزار شد و بهترین بازیهای ژانرها و دستهبندیهای مختلف مشخص شدند؛ آکادمی داوران مراسم The Game Awards امسال، بازی God of War را بعنوان بهترین بازی سال و بهترین بازی اکشن ماجراجویی برگزیدند؛ جایزه بهترین روایت داستانی، بهترین طراحی صوتی، بهترین موسیقی و بهترین بازیگری صدا به Red Dead Redemption 2 رسید و بازی Celeste جایزه تاثیرگذارترین بازی و بهترین بازی مستقل را دریافت کرد.
اواخر هر سال، سایتهای فعال در صنعت بازیهای ویدیویی، لیستی از بهترین بازیهای سال از نظر خودشان را منتشر میکنند. ما نیز در تیم پلازامگ، تصمیم گرفتیم امسال بهترین بازیهای سال 2018 میلادی را از دیدگاه خودمان ردهبندی کنیم و آنها را بصورت یک لیست 10 برتر یا Top 10 منتشر سازیم. بازیهای Red Dead Redemption 2 و God of War رقابت بسیار نزدیکی را برای بهترین بازی سال یا اصطلاحا «گوتی» (GotY – Game of the Year) شدن داشتند؛ از نظر ما بازی RDR2 بهترین بازی سال 2018 است. این بازی با گیمپلی جذاب، جزئیات بسیار، موسیقی زیبا، کاراکترهای زنده و داستانی فوقالعاده، انتظارات بالای ما را برآورده کرد و تجربهای بسیار جذاب و سطح بالا را به طرفداران ارائه داد.
بازیهای Celeste و Dead Cells و Monster Hunter: World و Return of the OBRA DINN نیز در ژانر خود، انقلابی ظاهر شدند و هرکدام را به راحتی میتوان یک شاهکار نامید. سال 2018 سال خوبی برای صنعت بازیهای ویدیویی بود، بازیهای خوب امسال آنقدری بودند که بتوان این لیست را به یک لیست 20 برتر نیز گسترش داد، اما ما ترجیح دادیم کمی به خودمان سختی دهیم و بازیهای بسیار خوبی مانند Kingdom Come: Deliverance و Forza Horizon 4 را در این لیست وارد نکنیم.
همچنین بخوانید:
همه تریلرهای نمایش داده شده در مراسم The Game Awards 2018
امسال سالی بود که برخی از بزرگترین کمپانیهای بازیسازی اشتباهات بزرگی انجام دادند و شکستهای بزرگی خوردند، بازیای مانند Fallout 76 که بسیار مورد انتظار بود، محصول بسیار بد و ناامیدکنندهای از آب در آمد و کمپانی محبوب Bethesda بخاطر تبلیغات واهی که برای این بازی منتشر کرده بود، شهرتی منفی میان طرفداران کسب کرد. همچنین بازیهای بسیار خوبی مانند Rage 2 و Anthem امسال معرفی شدند و همراه با بازیهایی مانند Death Stranding ،Cyberpunk 2077 ،Ghost of Tsushima و Last of Us: Part II و موارد دیگر، آینده مورد انتظاری را برای صنعت بازیهای ویدیویی رقم زدند.
در این مقاله، از هرکدام از عناوینی که بعنوان یکی از ده بازی برتر سال انتخاب شدهاند، یک تریلر آورده شده است. دیگر برویم سر اصل مطلب، این شما و این بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 از نظر تیم پلازامگ:
10 – Detroit: Become Human
پلتفرم: انحصاری PS4
ژانر: رمان تعاملی – ماجراجویی
تاریخ عرضه: 25ام می 2018 مصادف چهارم خرداد 1397
سازنده: استودیوی کوانتیک دریم (Quantic Dream)
متاکریتیک: 78 از 100 میانگین گرفته شده از 102 نقد
Detroit: Become Human شاهکاری دیگر در ژانر درام تعاملی است که توسط استاد و پایهگذار این ژانر، دیوید کیج (David Cage) کارگردانی شده است. Detroit: Become Human را میتوان یک فیلم سینمایی با داستانی شاخهشاخه توصیف کرد که تماشاگران در آن میتوانند با گرفتن تصمیماتی در قالب شخصیتهای اصلی این فیلم، مسیر داستان را عوض کنند و عواقب تصمیماتشان را ببینند. داستان بازی Detroit: Become Human در آیندهای نه چندان دور جریان دارد؛ در آن دوران، شرکتی به نام «سایبرلایف»، رباتهای انسانگونه خستگی ناپذیری را عرضه کرده و آنها را «اندروید» نامیده است. اندرویدها برای خدمت به انسانها ساخته شدهاند و میتوانند هرکاری را رایگان و بدون خستگی انجام دهند.
داستان این بازی، در شهر دیترویت پیشرفته جریان دارد و شما از دیدگاه سه اندروید، داستان شاخهشاخه این بازی را پیش میبرید تا جایی که داستانِ این سه ربات قهرمان، به یکدیگر پیوند میخورد. داستان این بازی از فلسفههای متعددی مانند هدف هستی، تقابل اندیشههای مادیگرایانه و معناگرایانه، هویت انسانی، خشونت، مرزهای اخلاقی و نظام حاکم بر جهان میگوید و قضاوت را به عهده مخاطب میگذارد. چیزی که به ندرت در داستانهای علمی تخیلی دیدهایم، ایجاد احساس همدردی با رباتهایی است که میخواهند از بند ظلم انسانها رها شوند؛ بازی Detroit: Become Human این همدردی را آنقدر حرفهای به ما القا میکند که از نسل انسان بیزار میشویم و آرزو میکنیم اندرویدها برنده شوند!
همچنین بخوانید:
باندل Batman: Arkham Collection با پشتیبانی از وضوح 4K معرفی و عرضه شد
این بازی از نظر گرافیکی یک شاهکار است، با این حال گیمپلی چندان عمیقی در آن وجود ندارد، نکتهای که میتواند باعث شود تجربه این بازی کمی خستهکننده شود. این بازی یک درام تعاملی با شاخههای بسیاری است اما کاراکترها در آن، آنقدر که باید خوب از آب درنیامدهاند. در برخی موارد واکنش کاراکترها به وقایع کمی کلیشهای بنظر میرسد و داستان خود بازی نیز نمیتواند آنقدر که میخواهد بر مخاطب تاثیرگذار باشد. با این حال این بازی نشاندهنده این است که ژانر درام تعاملی تا به کجا پیش آمده و چقدر زمینه کار در آن وجود دارد. ساختن این بازی شجاعت بالایی میخواست که دیوید کیج و استودیوی کوانتیک دریم باری دیگر آن شجاعت را به خرج دادند و نتیجهاش را گرفتند؛ با تمام این اوصاف، پیش از عرضهاش انتظار میرفت آنقدر متحولکننده باشد که جزو سه بازی برتر در بین بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 قرار گیرد.
9 – Assassin’s Creed Odyssey
پلتفرم: PS4 – Xbox One – PC – Nintendo Switch
ژانر: اکشن – نقشآفرینی
تاریخ عرضه: پنجم اکتبر 2018 مصادف سیزدهم مهر 1397
سازنده: کمپانی یوبیسافت (Ubisoft)
متاکریتیک: 84 از 100 – میانگین گرفته شده از 84 نقد
بازیای که به کلی از مسیر فرانچایز Assassin’s Creed خارج شد و روند یک بازی نقشآفرینی را پیش گرفت. عنوان پیشین این فرانچایز یعنی Assassin’s Creed Originsالمانهای نقشآفرینی کوچکی را در خود داشت، اما بازی Assassin’s Creed Odyssey با اضافه کردن ویژگیهایی مانند انتخاب جنسیت کاراکتر و انتخاب دیالوگهای کاراکتر، کاملا مسیر یک عنوان در سبک نقشآفرینی را پیش گرفت. این بازی در یونان باستان جریان دارد، دورانی که هنوز فرقه اساسینها تشکیل نشده بود؛ شما بعنوان یک اسپارتان مونث یا مذکر پا به دنیای عظیم یونان، که نیمی از آن دریا و نیم دیگر آن خشکیست، پای میگذارید.
دنیای بازی Assassin’s Creed Odyssey بزرگ و زیباست، این بازی المانهای فرانچایز خود را یا بهبود بخشیده و یا کاملا تغییر داده، بسیاری معتقدند که این بازی اگر بهترین Assassin’s Creed تاکنون نباشد، حداقل یکی از بهترینهای این فرانچایز است. این بازی نتیجه سالها تجربه تیم سازندگانش در ساخت بازیهای سری AC است. با اینکه مبارزات در این بازی، دیگر به اندازه بازیهای ابتدایی این سری، واقعگرایانه نیستند، بازهم جذاب بنظر میرسند و چیزهای زیادی را برای ارائه به مخاطب، در چنته دارند. این بازی همچنین بخش کشتیرانی و جنگهای دریایی را نیز در خود جای داده است. بخش کشتیرانی قسمت اعظمی از این بازی را تشکیل میدهد. این بازی المانهای نقش آفرینی جذابی را در خود جای داده و گشتوگذار نیز در آن، بهینه و سریعتر طراحی شده است.
این بازی واقعا با ریشههای فرانچایز AC متفاوت است؛ دیگر شما آن قاتلی نیستید که با مخفیکاری به هدفتان میرسیدید و آن را از بین میبردید. در این بازی تمرکز برروی مخفیکاری، بشدت کاهش یافته و شما بیشتر مانند یک بزنبهادر به تنهایی به دل دشمنان حمله میکنید. حتی اگر بخواهید مخفیکارانه ماموریتها را پیش ببرید، از هوش مصنوعی دشمنان ناامید میشوید و مخفیکاری را برای همیشه کنار میگذارید. گرافیک هنری و جلوههای بصری این بازی واقعا همسطح با بهترینهای روز صنعت بازیهای ویدیوییست، با این حال گرافیک فنی این بازی از مشکلات عدیدهای رنج میبرد؛ بنده به شخصه معتقدم اگر این بازی بخوبی برای پلتفرمها بهینهسازی شده بود و با نرخ فریم ثابت اجرا میشد، میتوانستم آن را یکی از بهترین بازیهای سری AC معرفی کنم. دنیای بازی AC Odyssey پر از ماموریتهای مختلف است که گاهی طبق معمول بازیهای کمپانی یوبیسافت (Ubisoft) پس از مدتی، تکراری میشوند. کمپانی یوبیسافت هنوز هم که هنوز است معنی «محتوای بیشتر» را درک نکرده و مراحل و فعالیتهای فرعی بازی AC Odyssey نیز از این ماجرا مستثنی نیستند.
همچنین بخوانید:
Mortal Kombat X به سرویس Xbox Game Pass آمد؛ PES 2019 بزودی افزوده میشود
با همه اینها، بازی AC Odyssey تلاشی مثبت برای ایجاد نوآوری و تغییرات بیشتر است؛ ممکن است این تغییر در ژانر فرانچایز Assassin’s Creed، بسیاری از طرفداران را از خود براند، اما ژانر نقشآفرینی به راحتی میتواند مخاطبان جدید بسیاری را برای این فرانچایز کسب کند. در کل، این بازی میتواند یک تجربه طولانی و جذاب را به مخاطب ارائه دهد، این بازی اگر از نظر محتوای فرعی و گرافیک فنی مشکلی نداشت، به راحتی میتوانست عنوان پنجم در لیست ما باشد اما با این وجود هم در بین بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 قرار میگیرد.
8 – Monster Hunter: World
پلتفرم: PS4 – Xbox One – PC
ژانر: اکشن – نقشآفرینی
تاریخ عرضه: 26ام ژانویه 2018 مصادف ششم بهمن 1396
سازنده: کمپانی کپکام (Capcom)
متاکریتیک: 90 از 100 – میانگین گرفته شده از 93 نقد
همچنین بخوانید:
نورمن ریداس معتقد است بازی Death Stranding در سال 2019 منتشر می شود
Monster Hunter: World یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی سالهای اخیر و یکی از پرمحتواترین بازیهای ساخته شده در نسل هشتم صنعت بازیهای ویدیویی است. تمرکز این بازی برروی شکار هیولاهای عظیم با سلاحهای گوناگونی است که در اختیار بازیکن قرار میدهد. شما در ابتدا، بازی را با یک سلاح و زره ضعیف آغاز میکنید و به انجام ماموریتهای شکار هیولا میپردازید. چرخه گیمپلی این بازی به سرعت به شما پاداش میدهد و بزودی صاحب چندین نوع سلاح و زره قابل قبول خواهید شد. به همین ترتیب شما سراغ هیولاهای قویتر میروید و هرچقدر که شکار آن هیولا برای شما سخت باشد، میزان پاداشهایی که از کشتن آن هیولا دریافت میکنید، بیشتر و بیشتر خواهد شد.
در این بازی 14 نوع سلاح مختلف وجود دارد که هرکدام از آنها ویژگیهای خاص خود را دارند. صدها آیتم برای ساختن و دهها قابلیت جدید برای آزاد کردن، همه و همه ویژگیهایی هستند که سیستم نقشآفرینی بازی را پیچیدهتر، عمیقتر و جذابتر میکنند. با این حال، برخلاف المانهای نقشآفرینی این بازی، داستان Monster Hunter: World از پیچیدگی چندانی برخوردار نیست. خط کلی داستان بدین شکل است که شما به یک قاره جدید سفر میکنید تا یک اژدهای باستانی که به آنجا مهاجرت کرده را از پای درآورید؛ این داستان، صدها هیولای ریز و درشت دیگری که شما طی ماجراجوییتان شکار میکنید را دربرنمیگیرد.
این بازی از نظر محتوا بسیار دست و دل باز است و شما میتوانید چند صد ساعت در دنیای آن سرگرم شوید. Monster Hunter: World از معدود بازیهایی است که از ابتدا تا انتها بصورت یکنواخت، جذاب و هیجانانگیز است. شما میتوانید سلاحها را تا حد دیوانهواری شخصیسازی و آپگرید کنید، البته تکتک آپگریدها از شما تلاش بسیاری را طلب میکنند؛ بعنوان مثال، شما برای سمی کردن یکی از سلاحهایتان باید چند ماموریت را به انجام برسانید و در این حین چندین هیولا را بکشید و از وسایل جانبی که بدست میآورید، زرههای جدیدی بسازید.
Monster Hunter: World از آن دسته بازیهایی است که ژانر نقشآفرینی را یک قدم به جلو پیش میبرد. این بازی با دنیایی نفسگیر، گیمپلی جذاب و مکانیکهایی که مانند اجزای یک ساعت با یکدیگر هماهنگ هستند، یک تجربه نقشآفرینی درجه یک را به بازیکن ارائه میدهد.
7 – Return of the Obra Dinn
پلتفرم: انحصاری PC (سیستمعاملهای ویندوز و مکینتاش)
ژانر: ماجراجویی – معمایی
تاریخ عرضه: هجدهم اکتبر 2018 مصادف 26ام مهر 1397
سازنده: لوکاس پوپ (Lucas Pope)
متاکریتیک: 88 از 100 میانگین گرفته شده از 29 نقد
یک بازی دیگر از سازنده بازی فوقالعاده Papers Please؛ بازی Return of the OBRA DINN یا به فارسی «بازگشت کشتی ابرا دین»، راجع به بازگشت کشتی گمشده «ابرا دین»، پس از چهار سال به ساحل است. شما بعنوان مامور بازرسی بیمه، به این کشتی که سالهاست مفقود بوده، وارد میشوید تا میزان خسارتهای وارده را برآورد کنید و از اتفاقات رخ داده در این کشتی پرده بردارید. همانند بازی Papers Please شما در این بازی نیز باید هویت افراد مختلف را مشخص کنید، با این حال برخلاف بازی Papers Please که از شما میخواست در کوتاهترین زمان ممکن، به معماهای ساده پیشرویتان پاسخ دهید، بازی Return of the OBRA DINN به شما معماهای پیچیدهتری میدهد و هیچ محدودیت زمانی برای شما مقرر نمیکند.
شما بعنوان بازرس بیمه موظفید سرنوشت 60 نفری که در این کشتی جان سپردهاند را مشخص کنید؛ وسایل در دسترس شما شامل یک دفترچه با مقداری اطلاعات و یک ساعت جیبی میشود. هر دفعه که شما به یک جسد میرسید، ساعت جیبیتان زمان را برمیگرداند تا شما بتوانید لحظات آخر زندگی آن فرد را مشاهده کنید. شما باید با استفاده از اطلاعات در دسترستان و صحنه جرم، هویت جسد، دلیل مرگ و احیانا هویت قاتل او را مشخص کنید.
این بازی از داستان خوبی بهرهمند است، اما داستان آن آنقدر شاهکار نیست که در ذهنها ماندگار شود. جلوه سیاه و سفید و گرافیک هنری این بازی کاملا با فضای آن مطابقت دارد؛ شما در این بازی اتفاقات را بدون هیچ ترتیبی مشاهده میکنید و یکی دیگر از چالشهای پیشرویتان این است که اتفاقات را با ترتیب درست پشت سر هم بچینید. بازی Return of the OBRA DINN یک معمای بزرگ کارآگاهی جذاب است، این بازی مشکلات کمی دارد و اگر بازیکن دقت کافی را به خرج دهد، بدون هیچ حدس و گمانی میتواند هر معمایی را حل کند. این بازی یک پدیده در صنعت بازیهای ویدیوییست و سازنده آن آقای لوکاس پاپ (Lucas Pope)، باری دیگر خلاقیت خود را با این بازی به رخ بازیسازان کشید تا این بازی در بین بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 قرار گیرد.
6 – Super Smash Bros. Ultimate
پلتفرم: انحصاری نینتندو سوییچ
ژانر: مبارزهای
تاریخ عرضه: نهم دسامبر 2018 مصادف هجدهم آذر 1397
سازنده: کمپانی باندای نامکو (Bandai Namco) و نینتندو (Nintendo)
متاکریتیک: 93 از 100 – میانگین گرفته شده از 41 نقد
Super Smash Bros. Ultimate بازیای در سبک مبارزهای و پنجمین عنوان فرانچایز محبوب Super Smash Bros. است. SSBU بازی عظیمی است که به راحتی میتواند با عظمتاش بازیکن را گیج کند؛ در این بازی بیش از 70 مبارز وجود دارند که اکثر آنها، کاراکترهایی از بازیهای کمپانی نینتندو هستند؛ حدود 900 قطعه موسیقی مختلف از تکتک بازیهایی که حداقل یک کاراکترشان در این بازی حضور دارد، در بازی Super Smash Bros. Ultimate جمعآوری شدهاند؛ تعداد زیادی حالت مبارزهای مختلف نیز برای بازیکنان طراحی شدهاند، که هرکدام از آنها را میتوان تا حد زیادی شخصیسازی کرد.
با این حال، نقطه قوت اصلی این بازی، تعداد زیاد گزینههای در دسترس بازیکن نیست؛ بلکه مانند بازیهای پیشین سری SSB، هسته گیمپلی آن است. گیمپلی Super Smash Bros. Ultimate نسخه بهبودیافته و روانتر گیمپلی بازیهای پیشین سری Super Smash Bros است؛ این بازی بیشترین شباهت را به بازی Super Smash Bros. Melee دارد، مبارزات در این بازی تکنیکیاند و واکنش سریعی را از بازیکن میطلبند.
در ابتدا تنها 8 کاراکتر در دسترس بازیکن قرار دارند، بازیکن برای آزاد کردن کاراکترهای بیشتر، باید در بخش تکنفره این بازی پیشروی کند؛ بخشی که شما در آن با یک کاراکتر پیشروی میکنید و در مبارزات مختلف با کاراکترهای مختلف و شرایط مختلف شرکت میکنید. المانهای نقشآفرینی نیز در این بخش حضور دارند که شما با استفاده از آنها میتوانید کاراکتر خود را شخصیسازی کنید.
همانطور که میدانید مهمترین و جذابترین بخش بازیهای سری Super Smash Bros. بخش چندنفره آن است، مخصوصا بخش چند نفره محلی آن. این بار در بازی SSBU شما میتوانید مبارزات هشت نفره را ترتیب دهید و با هشت جویکان (به هر تکه از کنترلر کنسول سوییچ جویکان گفته میشود) به یک کنسول سوییچ متصل شوید و از مبارزات پر هرج و مرج با دوستانتان لذت ببرید. بازی Super Smash Bros. Ultimate در بخش چندنفره محلی غوغا میکند، شما حتی در پرآشوبترین لحظاتِ مبارزات هشتنفرهتان نیز شاهد افت فریم نخواهید بود و همواره با نرخ 60 فریم برثانیه بازی را تجربه خواهید کرد. بزرگترین مشکل این بازی، بخش چندنفره آنلاین آن است که انتظار میرود در آینده کمپانی نینتندو با انتشار آپدیتهایی مشکلات آن را برطرف کند.
همچنین بخوانید:
شایعه: بازسازی عنوان Resident Evil 3 در دست ساخت است
بازی Super Smash Bros. Ultimate موزهای از کاراکترها و موسیقیهای مختلف بازیهای نمادین تاریخ بازیهای ویدیویی است؛ این بازی با گیمپلی جذاب و اعتیادآورش، موسیقی متنوع و زیبایش، جلوههای بصری بهبودیافته و منسجماش و تعداد زیاد کاراکترها، حالتهای بازی، استیجها و مراحل تکنفرهاش، یک تجربه فوقالعاده را به دارندگان کنسول نینتندو سوییچ ارائه میدهد. این بازی از آن دسته عناوینی است که کنسول میفروشد و تا سالهای سال دارندگان کنسول نینتندو سوییچ را سرگرم میکند و از همین رو قطعا در بین بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 جای دارد.
5 – Dead Cells
پلتفرم: Nintendo Switch – PS4 – Xbox One- Microsoft Windows – Macintosh – Linux
ژانر: روگلایک (Roguelike) – مترویدوانیا (Metroidvania) – پلتفرمر دوبعدی
تاریخ عرضه نسخه اصلی: هفتم آگوست 2018 مصادف شانزدهم مرداد 1397
سازنده: استودیوی موشن تویین (Motion Twin)
متاکریتیک: 89 از 100 – میانگین گرفته شده از 40 نقد
هر از گاهی یک ماده سبز رنگ به دخمههای یک زندان وارد میشود و به بدن یکی از زندانیان جان تازهای میدهد، شما در نقش یکی از زندانیهای این زندان عظیم به دنیای بازی پلتفرمر و دوبعدی Dead Cells قدم میگذارید؛ این ماده سبز رنگ به شما زندگی تازهای میدهد تا بتوانید با زامبیها و نگهبانان این زندان بجنگید و راه خروج از زندان را پیدا کنید. طرفداران بازیهای سری Dark Souls از همان ابتدا شباهتهایی را میان این بازی دوبعدی و سری Dark Souls خواهند دید. در واقع بازی Dead Cells در گیمپلیاش، ترکیبی از ژانرهای مختلف را به بازیکن ارائه میدهد.
در این بازی پلتفرمر، مرحله پیش روی شما بصورت تصادفی توسط خود بازی طراحی میشود، پس تجربه هر بازیکن از هر منطقه از بازی متفاوت است. با این حال مرحله پیش رو با هر دفعه مرگ شما تغییر نمیکند. هربار که بازیکن در این بازی میمیرد، باید کار خود را از ابتدای مرحله شروع کند؛ او حدودا راههایی که دفعه پیش امتحان کرده را بلد است و دشمنانی که باعث مرگاش شدند را میشناسد، بازیکن حتی میتوانید به محلی که آخرین بار جان سپرده برود و وسایل خود را بیابد. هر دشمنی که به دست بازیکن کشته میشود، تعدادی Cell را از خود بجای میگذارد، بازیکن با استفاده از این Cellها میتواند قابلیتهایی را کسب کند که پس از مردن از بین نمیروند؛ بازیکن بههرحال باید بمیرد تا به اول مرحله بازگردد و راههایی که پیشتر نمیتوانست امتحان کند را با قابلیت جدید کسب شده، امتحان کند.
جابجایی در این بازی بسیار روان است و آواتار به فرمانهای بازیکن بخوبی واکنش نشان میدهد، همچنین سیستم مبارزات نیز روان و جذاب طراحی شده است. دشمنان به شیوههای مختلفی به حضور بازیکن واکنش نشان میدهند، برخی از آنها بازیکن را تا زمانی که روی پلتفرمشان (سطحی که رویاش هستند) نباشد، نمیبینند؛ برخی دیگر از دشمنان حضور بازیکن را نزدیکشان احساس میکنند و حتی اگر بازیکن در روی پلتفرمشان نباشد، با پرتاب نارنجکهایی به او حمله میکنند. این موضوع که بازیکن پس از 15 دقیقه پیشروی در یک مرحله، در مبارزهای بمیرد و همه Cellها و سلاحهایش را از دست بدهد، ممکن است بسیاری را عصبانی کند، اما زیبایی این بازی این است که قابلیتهای دائمی کسب شده با بازیکن میمانند و پیشرویای که پیشتر 15 دقیقه طول کشیده بود، دفعه بعد کمتر طول خواهد کشید. یکی دیگر از مشکلاتی که میتوان در این بازی نام برد این است که بدست آوردن تعدادی از قابلیتهای اساسی بیش از آنکه باید، طول میکشد.
در نهایت باید گفت Dead Cells بخوبی ژانرهای مستقلی را با یکدیگر ترکیب میکند و تجربهای کمنقص و جذاب را به بازیکن ارائه میدهد. Dead Cells مثال خوبی از ترکیبکردن ایدههای مختلف است، بدون اینکه نقطه قوت هر ایده در پشت پرده ادغاماش با دیگر ایدهها مخفی بماند.
4 – Spider-Man
پلتفرم: انحصاریPS4
ژانر: اکشن – ماجراجویی
تاریخ عرضه: 26 اکتبر 2018 مصادف شانزدهم شهریور 1397
سازنده: کمپانی اینسومنیاک گیمز (Insomniac Games)
متاکریتیک: 87 از 100 – میانگین گرفته شده از 112 نقد
«اسپایدرمن» با بازی انحصاری Marvel’s Spider-Man، به بهترین شکل ممکن به صنعت بازیهای ویدیویی بازگشت. بازی Spider-Man قطعا بهترین بازی اقتباس شده از کاراکتر اسپایدرمن تاکنون است؛ این بازیِ انحصاریِ کنسول پلی استیشن 4، بهترین بازی ابرقهرمانی عرضه شده از زمان عرضه Batman: Arkham Knight است.
دنیای بازی Marvel’s Spider-Man، شبیهسازیای از شهر نیویورک است. نیویورکی که بسیار زیبا، پویا و پرجزئیات طراحی شده است؛ دنیای این بازی پر از فعالیتهای مختلف برای انجام دادن و اشیا گوناگون برای جمعآوری کردن است. بازی Marvel’s Spider-Man تمام تلاش خود را میکند تا حس «مرد عنکبوتی» بودن را به بازیکن القا کند و البته در این امر موفق نیز میشود؛ از کوچکترین مکانیسمها مانند جابجا شدن در نیویورک عظیم با استفاده از تارهای اسپایدرمن، بگیرید تا مهمترینِ مکانیسمها یعنی سیستم مبارزات این بازی، همه و همه واقعا لذتبخش طراحی و انیمیشنسازی شدهاند. به لطف سیستم مبارزات جذاب این بازی و قابلیتهای پرتعداد در دسترس بازیکن، تکمیلکردن مراحل تکراریای مانند پاکسازی پایگاههای دشمنان نیز لذتبخش از آب درمیآید. یکی از نقاط منفی گیمپلی این بازی، مراحلیاند که در آنها کنترل شخص دیگری به بازیکن داده میشود و بازیکن باید مخفیانه یک سری ماموریت را به انجام برساند، هوش مصنوعی دشمنان در این مراحل بسیار ضعیف طراحی شدهاند و خود مراحل نیز از جذابیت خاصی برخوردار نیستند. همچنین از دیگر نکات منفی گیمپلی میتوان به باسفایتهای این بازی اشاره کرد، باسفایتهایی که الگوهای تکراری را برای حمله برمیگزینند و از هوش مصنوعی خوبی برخوردار نیستند.
داستان بازی Spider-Man یکی از نقاط مثبت آن است. این داستان تنها به ماجراجوییهای قهرمانانه مرد عنکبوتی نمیپردازد، بلکه روابط شخصی و نزدیک «پیتر پارکر» (Peter Parker) را هم روایت میکند؛ با این حال، داستان بازی Spider-Man از انسجام خوبی برخوردار است و همچنین موفق میشود شخصیتهای شرور فرعیای را معرفی کند، بدون آنکه به اهمیت شخصیتهای شرور اصلی لطمهای وارد کند.
همچنین بخوانید:
مروری بر بدترین و بهترین بازی های فرنچایز Spider-Man
این بازی در زمینه موسیقی و طراحی صوتی نیز از کیفیت بالایی برخوردار است؛ قطعات موسیقی مشابه Avengers حاضر در این بازی و پخش شدن آنها در حین گشتوگذار در شهر نیویورک، حس حماسیای را به مخاطب القا میکند. این بازی هم از نظر گرافیک فنی و هم از نظر گرافیک هنری در سطح بالایی از کیفیت قرار دارد؛ همچنین بهینهسازی عالی این بازی برای کنسول پلی استیشن 4 آن را به یکی از روانترین بازیهای سال 2018 تبدیل کرده است.
بازی Marvel’s Spider-Man بخوبی موفق میشود حس مرد عنکبوتی بودن را به بازیکنان القا کند؛ موسیقی حماسی، گرافیک زیبا، گیمپلی روان و سیستم مبارزات جذاب این بازی؛ آن را به یکی از بهترین بازیهای انحصاری کنسول پلی استیشن 4 و یکی از بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 تبدیل میکند. داستان منسجم آن نیز موفق میشود پیتر پارکر را به قابلارتباطترین حالت ممکن به بازیکنان ارائه دهد.
3 – Celeste
پلتفرم: PS4 – Xbox One – Nintendo Switch – Windows – Linux- Macintosh
ژانر: پلتفرمر
تاریخ عرضه: 25ام ژانویه 2018 مصادف پنجم بهمن 1396
سازنده: استودیوی مت مِیکس گیمز (Matt Makes Games)
متاکریتیک: 92 از 100 – میانگین گرفته شده از 70 نقد
Celeste آخرین بازی استودیوی «مت میکس»، سازنده یکی از بهترین بازیهای چندنفره کنسول پلی استیشن 4 بازی TowerFall Ascension، است. این بازی یک بازی مستقل، با گرافیکی دو بعدی و ساده اما با جنبه هنری و داستانی قویست که باعث میشود ژانر پلتفرمر در میان بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 قرار گیرد.
داستان Celeste ذاتا در مورد بالا رفتن دخترکی با نام «مدلین» (Madeline) از یک کوه عظیم است، اما داستان این بازی برخلاف ظاهر سادهاش، ماجرایی پرمحتوا و احساسی درمورد فشارهای زندگی مدرن برروی انسان امروزی است؛ جالبترین نکته راجع به داستان این بازی، این است که این داستان در پسزمینه گیمپلی روایت نمیشود، بلکه این بازی داستاناش را در حین گیمپلی، بصورت کاملا یکنواخت و ترکیبشده با طراحی مرحله روایت میکند.
طراحی هنری و گرافیک پیکسلی و دوبعدی بازی Celeste یکی از نقاط اغواکننده این بازی است. جزئیات ظریفی مانند آبی شدن موهای آبی دخترک بازی، زمانی که از قابلیت Dash Charge استفاده میکند، همهچیز را زندهتر و پویاتر به تصویر میکشند. اما این بازی تنها در بخش هنریاش اغواکننده نیست، بلکه گیمپلی این بازی و شیوه خوشایند و روانی که دخترک در این بازی کنترل میشود، از دیگر نقاط قوت این بازی هستند. پس از ساعتها تجربه این بازی، Celeste همچنان بازیکن را با چالشهای پلتفرمری خلاقانهای که جلوی راهش قرار میدهد، سورپرایز میکند. این بازی کمی دشوار است که بنظر من ویژگی بسیار خوبی است، زیرا باعث میشود بازیکنان روی تک تک بخشهای آن وقت بگذارند و گاهی آنها را چندین بار تکرار کنند تا به موفقیت برسند.
Celeste یک شاهکار غافلگیر کننده است. گیمپلی دوبعدی پلتفرمر این بازی یکی از بهترینها از زمان بازی شاهکار Super Meat Boy است. موسیقی متن این بازی یکی از بهترینها در ژانر خود است، اکشن آن بسیار روان است، داستان شخصی که روایت میکند واقعا بر بازیکن تاثیر میگذارد و دنیای آن پر از راز و رمزهایی است که آن را غنیتر میکند.
2 – God of War
پلتفرم: انحصاری PS4
ژانر: اکشن – ماجراجویی
تاریخ عرضه: بیستم آوریل 2018 مصادف سیام فروردین 1397
سازنده: استودیوی سونی سانتا مونیکا (Sony Santa Monica)
متاکریتیک: 94 از 100 – میانگین گرفته شده از 118 نقد
بازی God of War در اصل یک ریبوت بر سهگانه شاهکار God of War است که در نسل ششم و هفتم کنسولها عرضه شد. این بازی انتظارات بسیاری را روی دوش خود حمل میکرد و معرفی آن تمام طرفداران را هیجانزده کرد. این ریبوت با اینکه در هستهاش همچنان یک بازی God of War است، اما با سهگانه پیشین God of War تفاوتهای بسیاری دارد. زاویه دوربین از ایزومتریک به پشت شانه برای مبارزات نزدیکتر تغییر کرده و از سرعت مبارزات کاسته شده است. کریتوس (Kratos)، خدای جنگ خفن این سری، دیگر یک نیمهخدای جوان که خشونت بیمنطق با اعمال او توصیف میشد، نیست؛ بلکه در این بازی شخصیتی پدرانه، منطقی، دلسوز و پخته دارد. بازی God of War با مرگ همسر کریتوس آغاز میشود، همسرش به او و فرزندش وصیت کرده تا خاکسترهای جسدش را به بالاترین کوه سرزمین نورس (سرزمین افسانهای اسطورههای اسکاندیناوی) ببرند.
بازی God of War در سرزمین خدایان نورس جریان دارد، کریتوس به آنجا سفر کرده تا زندگی جدیدی را با کنار گذاشتن گذشتهاش آغاز کند. با اینکه او دنبال دردسر نمیگردد و به فکر امن نگه داشتن فرزندش آترئوس (Atreus) است، خدایان نورس او را رها نمیکنند و همچنین سفر او و فرزندش به بالاترین قله قلمرو نورس باعث میشود کریتوس دوباره با خدایان دربیافتد. داستان این بازی بسیار پختهتر است، خود کریتوس بسیار پختهتر است و پدرانه رفتار میکند و ماجرای سفر پدر و پسر در قلمرو عظیم نورس بسیار جذاب و پر از حادثههای حماسیست.
گیمپلی این بازی بطور کلی تغییر کرده، اما همچنان بسیار جذاب و متنوع است، کریتوس در این بازی ابتدا با تبری با نام «لوایاتان» (Leviathan) که همسرش به او هدیه داده سفر جدیدش را آغاز میکند، این تبر بسیار خفن و جذاب است و شما میتوانید آن را پرتاب کنید و به دست خود احضارش کنید، همین موضوع باعث گوناگونی بسیاری در سیستم مبارزات این بازی میشود. سپس او به سلاحهای زنجیری خودش، شمشیرهای آشوب (Blades of Chaos) دسترسی پیدا میکند، کریتوس در کل جریان این بازی به همین دو سلاح دسترسی دارد، اما همین دو آنقدر حالتهای مختلفی دارند که سیستم مبارزات هیچوقت تکراری نمیشود.
همچنین بخوانید:
هر آنچه که تا کنون از Ghost of Tsushima می دانیم
موسیقی این بازی بسیار حماسی و درخور است، کارگردانی و روایت داستان آن بسیار دقیق و خلاقانه و حرفهایست، این بازی از نظر گرافیک هنری و فنی یک شاهکار بیچون و چراست، دنیای این بازی یک دنیای نیمهباز پر از مکانهای مخفی و رمز و راز است، به اتمام رساندن داستان این بازی حدود 35 ساعت شما را سرگرم میکند و شخصیتپردازی این داستان بسیار پویا، با جزئیات و ماهرانه انجام شده است. این بازی از نظر داوران TGA بهترین بازی سال 2018 است و از نظر ما بهترین بازی در فرانچایز God of War است، این بازی شانه به شانه بهترین بازیهای تاریخ میایستد، کارگردان این بازی «کوری بارلوگ» (Cory Barlog) که بهترین کارگردان سال از نظر TGA نیز برگزیده شد، پروژه را به بهترین شکل ممکن رهبری و هدایت کرده است. این بازی جزو بازیهاییست که صنعت ویدیو گیم را یک قدم به جلو هل میدهد و از همین رو در بین بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 قرار میگیرد.
1 – Red Dead Redemption 2
پلتفرم: PS4 – Xbox One
ژانر: اکشن – ماجراجویی – شوتر سوم شخص با کمی مایههای نقشآفرینی
تاریخ عرضه: 26 اکتبر 2018 مصادف چهارم آبان 1397
سازنده: کمپانی راکاستار گیمز (Rockstar Games)
متاکریتیک: 97 از 100 – میانگین گرفته شده از 97 نقد
بازی Red Dead Redemption 2، شاهکار کمپانی راکاستار، پس از سالها انتظار و دو بار تاخیر خوردن، بالاخره پاییز امسال منتشر شد. بازیای که از دهها منتقد بزرگ صنعت بازیهای ویدیویی، نمره کامل کسب کرد و بسیاری آن را بهترین بازی عرضه شده تاریخ معرفی کردند. داستان این بازی پیش از وقایع بازی Red Dead Redemption 1 جریان دارد و شما در نقش دست راست رهبر دارودسته خلافکاران «ون در لیند» (Van Der Lind)، شخصی با نام آرتور مورگان (Arthur Morgan) به دنیای عظیم این بازی پا میگذارید.
همچنین بخوانید:
بازی Journey بالاخره برای رایانه های شخصی منتشر می شود
بخش تکنفره این بازی، با یک قسمت آموزشی حدودا دو ساعته در کوههای برفی آغاز میشود و مکانیکهای این بازی طی این قسمت به بازیکن آموزش داده میشوند، از همان ابتدا میتوان جزئیات بیشمار این بازی را در کوچکترین انیمیشنها و بخشهای دنیای این بازی مشاهده کرد. این جزئیات آنقدر زیادند که گاهی وجودشان بنظر غیر ضروری میآید. داستان این بازی با سخنرانی تاثیرگذار رئیس دارودسته، یعنی «داچ وندرلیند» (Dutch Van Der Lind) آغاز میشود و از همان ابتدا شما میتوانید کاریزمای این کاراکتر و نفوذ او بر تکتک اعضای این دارودسته را مشاهده کنید؛ داستان کلی بازی درمورد فرار دارودسته «ون در لیند» از دست قانون، در ایالات جنوب غربی آمریکاست. طی این داستان شما شاهد از هم پاشیدن این دارودسته دوستداشتنی و تغییر تدریجی شخصیت «داچ» از یک رهبر کاریزماتیک و دلسوز به یک روانی بی رحم خواهید بود.
این بازی در روایت داستان خود اعتماد به نفس بالایی دارد و داستانی کاملا بالغ، بزرگسالانه، ویژه، حماسی، جذاب و پرحادثه را روایت میکند. گیمپلی این بازی نیز بسیار جذاب و اکشن آن بسیار نفسگیر است، با این حال کنترل کردن آرتور مورگان گاهی کمی سخت میشود؛ راکاستار این بازی را تا بیشترین حد ممکن واقعگرایانه ساخته و به همین علت برای هرکدام از کارهایی مانند پوستکندن یک شکار یا گشتن جیبها اجساد و … انیمیشنهایی چندثانیهای طراحی شدهاند؛ همین موضوع باعث میشود که پس از چند ساعت بازیکردن این انیمیشنها تکراری شوند و کارهای بسیار ساده کلی طول بکشند. با این حال این مشکل آنقدر در برابر عظمت و ظرافت طراحی و کیفیت جنبه هنری این بازی کوچک است، که از ارزشهای آن چیزی کم نمیکند.
استفاده از کلمه «حماسی» برای بازی RDR2 واقعا حق مطلب را ادا نمیکند. این بازی از نظر بصری احتمالا زیباترین بازی ساخته شده تاکنون است، موسیقی متن این بازی از نظر کیفیت فوقالعاده و از نظر کمیت بسیار گوناگون و متنوع است، گیمپلی جذاب و تکرارینشدنی دارد، دنیای آن بسیار عظیم، پر از رمز و راز، پر از شخصیتهای جذاب، بسیار متنوع و گوناگون است، مراحل آن بشدت جذاب طراحی شدهاند و هرکدام با دیگری کاملا متفاوتاند. تنها به اتمام رساندن مراحل اصلی این بازی تنها چیزی حدود 70 ساعت طول میکشد. حیات وحش این بازی بسیار غنی است، با این حال تیراندازی این بازی نیز مانند GTA V بینقص نیست. بازیکن میتواند با تکتک NPCها تعامل داشته باشد، از قطارهای در حال حرکت دزدی کند، به بانکها دستبرد بزند و در نقش یک جایزهبگیر خلافکاران را تحویل قانون بدهد، هر خلافی که بازیکن در دنیای این بازی مرتکب شود، میزان جایزهای که روی سر اوست افزایش مییابد و سپس جایزهبگیرها به دنبالاش میافتند.
من به شخصه میتوانم یک مقاله 20 صفحهای در مورد جزئیات، کیفیتها و زیباییهای این بازی بنویسم، اما متاسفانه توصیف بیشتر این بازی در حوصله این مقاله نمیگنجد. بنظر ما این بازی بهترین بازی سال 2018، بهترین بازی راکاستار، بهترین بازی جهانباز ساخته شده تاکنون و زیباترین بازی تاریخ از نظر بصریست.
به پایان این مقاله رسیدیم؛ امیدواریم از لیست بهترین بازی های ویدیویی سال 2018 سایت ما، لذت کافی را برده باشید. نظر شما چیست؟ آیا با این لیست موافقید؟ آیا بازی دیگری مد نظرتان بود که در این لیست حضور نداشت؟ خوشحال میشویم اگر دیدگاهتان را در بخش نظرات، با ما به اشتراک بگذارید. برای مقالات بیشتر از این دست با پلازامگ همراه بمانید.