مطلب ارسالی کاربران
نه به یاری دلخوشم
نه به یاری دلخوشم،
که مرا در بدمستی ابرها،
به میهمانی کوچک چترش دعوت کند،
نه خاطرهی گرمی در یادم هست،
که دستان سردم را در رگبارهای ناگهان،
با اجاق آن گرم کنم.
باران را تنها،
به این دلیل دوست دارم،
که بر سر هرزگان و قدیسان،
به یک اندازه میبارد.
"علیرضا طالبیپور"