اول این که خواهش میکنم قبل از هر چیزی، یه دور برید مسائل سانتیمانتال و رمانتیک و سینما و ایناش رو در بیارید از توش دوباره متن رو بخونین. اگه حوصله ندارین زحمتشو من کشیدم. حرف حساب متن آقای عامریان اینه:
«پدر و مادرها کودکان رو دستمایه در آمد قرار دادن.
این سرطان شهرت داره اپیدمی میشه.
بچه ها رو پدرشون رو در میارن با این شهرت. [مثال اشتباه: نیمار به خاطر مقایسه با پله رفت زیر سایه امباپه. در صورتی که خود نیمار زندگی لوکس و دور از فوتبال در پاریس رو انتخاب کرد]
شیب-بام و سجاد رضایی که کتکش زده بودن و کچیلیک [که نمی دونم چرا باید یک انسان رو با کلمهی کدو خطاب کرد] و آرات قربانی هستن.
»
حالا:
۱-سوال اینه که چرا کاری که پدر آرات میکنه غلطه؟ بابای ممد و امیر و پارسا و پرهام بچه شونو از اول دبستان میذارن کلاسای کنکور و کلی کتاب های کار میگیرن و کل روزشون رو با چرندیات این نظام آموزشی مافیایی ما که معصوم میگیره گرگ تحویل میده پر میکنن تا تهش اگه بتونه از کنکور بگذره بره دانشگاه تا مدرک بگیره بعدش راننده تاکسی شه [ ۵٪ فارغ التحصیلای ما تهش واقعا به درد میخورن. خیلی ها کار متفرقه و غیر مرتبط میکنن و خیلیها هم استاد میشینن [ که در ۶۰-۷۰ ٪ لوپ بیخودیه. یه سری چیز رو به بقیه یاد بدی که اونا هم بتونن در اینده بتونن اینا رو به یه سری یاد بدن که اونا هم در اینده استاد شن و به بعدیا یاد بدن، این وسط ارزش افزوده کجا رفت؟]
این که بچه از اول دبستان تا ۱۸ سالگیش سی دی درسی و آزمون قلمچی و کتابای کار و فلان روزشو پر کنه خوبه؟ خستگی ذهنی این که بیشتر از دمبل و هالتر زدنه، نیست؟
این کارایی که آرات میکنه یک درصد از کلاس کنکورا و کتاب کار و آژمون قلم چی بدتر نیست.
بچه های ایکادری هم یه جورایی مدلینگ میکنن. بچه ی رونالدو هم تمرینای پر فشار میکنه و رژیم غذایی متناسب با باباش رو رعایت میکنه.
۲- جنبه شهرتش اما ... نهایت بلاهت و حماقته که پدیدهی شیب-بام و به قول آی عامریان کچیلیک رو با این بچه مقایسه کنین. نمی دونم چجوری میتونین این دو تا رو عین به عین بدونین ولی خب اگه فک میکنین شبیه هستن، من ابدا هیچ راهی برای نشون دادن تفاوتش ندارم.
پن: کلا استفاده از ادبیات خوشگل باعث ضربه زدن به محتوا میشه تا جایی که زیبایی قضیه خود نویسندهها رو هم گول میزنه. این نمونه رو ببینین، آقای عامریان چنان وسط پدر خوانده غرق شده که تمدید میرابلی با دوناروما رو نمونه ی کنترل یاغی گری میدونه و اجازه دادن به بونوچی برای رفتن به میلان رو مدیریت بد! [دونارومایی که در ۱۸ سالگی شد سومین بازیکن گران لیگ، داداشش رو مجبور شدن استخدام کنن و بند جدایی خیلی کمی (کمتر از نتو مثلا) براش گذاشتن.]
https://www.tarafdari.com/node/750148