طرفداری- شاید برای ما نکته بی اهمیتی باشد اما اولین کسی که در اعماق سواحل ابوظبی نفت را کشف کرد، ژاک کوستو بود که در یک شرکت انگلیسی کار میکرد و وظیفه اکتشاف در اعماق را بر عهده داشت. کشف امروزی نفت همراه با تصاویر ماهوارهای و موج های مختلف است اما در سال ۱۹۵۰ هنرمند واقعی یک مرد خوشتیپ با کفشهای ورزشی بود نه امکانات ماهوارهای الان.
با این اوصاف، آن متد قدیمی جواب داد. خلیج فارس در آن دوران بهشت صخرههای دریایی و خانه صدف و مرواریدهای ناب بود. شاید شما به لحظه اکتشاف کوستو فکر کنید که در اعماق دریا، جایی خیلی دور تر از رنگ آبی اقیانوس، کوستو سنگها را جابجا میکرده و انگار به جز نفت تصویر دیگری هم دیده است. تصویر ستارههای آبی آسمان را روی زمین سبز که حالا این ستارهها تبدیل به چند تن از کامل ترین فوتبالیستها شدهاند. فوتبالیستهایی که آماده بودند از کف دریا کشف شوند.
شاید هم نه. کوستو هیچگاه در فیلمهایش به این موارد اشاره نکرد. با این حال هیچوقت آن را رد هم نکرده است. فوتبال این روزها به هر گوشهای سر میزند. جاهایی که قوانین قدیمی دیگر در آنجا حاکم نیست. جایی که قانون داشتن تنها یک تیم در کل زندگی از نظر خیلیها شاید غیر ممکن و غلط باشد و با مفاهیم وفاداری و منطق گره بخورد.
چهارشنبه همه در انگلیس از دستگیری متئو هجز به جرم جاسوسی در امارات عربی متحده حرف میزدند. دادگاه این شهروند انگلستان در دبی تنها ۵ دقیقه طول کشید. هیچ وکیلی در این دادگاه حاضر نبود. هجز به حبس ابد محکوم شد. خیلی از ناظرین انگلیسی از این سیستم قضایی مختصر شوکه شده بودند. با این حال، این قضیه در شبکههای اجتماعی آنچنان هم سر و صدا به پا نکرد. نگرانیها در آنجا با هم متناقض بودند. خیلی ها از شک خود در داستان هجز میگفتند و بعضیها به سیستم قضایی امارات اعتماد داشتند و تنها در این مورد بحث میکردند که آیا حکم او سختگیرانه است یا خیر.
در حالت عادی شما تصور میکنید که این حرفها از دهان مسئولین آن منطقه یا بدتر از آن مامورین رسمی دولت امارات بیرون بیاید اما نه. این صحبتها از دهان هواداران منچسترسیتی بیرون میامد. معجزه اتفاق و تاثیر. دیدن این اتفاقات شبیه آن سکانس فیلم The Martian بود که مت دیمون با ممارست فراوان بالاخره توسط از مدفوع خود سیب زمینی رشد دهد. ۹ سال و ۲ میلیارد پوند خرج و ۳ مدال لیگ برتر بالاخره به ثمر رسید و مسئله "ماله کشی ورزشی" در عمل به چشم آمد( عبارت اصلی پاک سازی ورزشی است اما برای مخاطب ایرانی زبان ماله کشی ورزشی بهتر منظور را میرساند).
این عبارت پاک سازی ورزشی یا به شکل عامیانه آن ماله کشی ورزشی در بیانیه سازمان عفو بین الملل هم آمده است؛ آنجایی که از خرجهای سنگین دولت امارات برای باشگاه منچسترسیتی حرف میزند. این عبارات به خاطر رفتار دولت امارات در قبال کارگران و زیر پا گذاشتن قوانین بین الملل در زمینه حقوق بشر در بیانیه عفو بین الملل آمده است.
عفو بین الممل متهم به جانب داری از کشورهای غربی شده است. با این حال، دیدگاه شما در مورد شکنجه هر چه که باشد، این دیگر یک راز سر بسته نیست که منچسترسیتی همواره در مدیریت خود تلاش کرده است وجهه کشور مالکان خود را خوب نشان دهد. حالا پاک سازی ورزشی به نظر محتمل میآید. با این حال این کار در عمل چطور انجام میپذیرد؟ بگذارید کمی روی این قضیه زوم کنیم؛ وفاداری بی چون و چرای هواداران انگلیسی در هواداری از چیزهایی که به باشگاه و فوتبال انگلیس هیچ ربطی ندارد.
البته که در این مورد هشدارهایی زیادی وجود دارد. اول از همه این قضیه با حرفهای مجری تلویزیونی یعنی پیرس مورگان سر و صدا به پا کرد. گروه دومی که به این قضیه دامن زد، اقلیت کوچکی از هواداران منچسترسیتی بودند که در مورد این قضیه دیدگاههای بسیار منحصر به فردی داشتند. با این حال، واکنش درست به این ماجراها چیست؟ هیچ مدل رفتاری درستی در این زمینه وجود ندارد. این پاک سازی ورزشی بسیار شکل وسوسه انگیزی است. کاری که از نظر زیبایی همانندی ندارد و هر سطح و دیواری را برق میاندازد. فوتبال به خودی خود بسیار بازی معرکهای است. خیلی بهتر از هر چه این هواداران از آن دفاع میکنند.
قضیه پاک سازی ورزشی موضوع جدیدی نیست. خود انگلستان در اختراع و گسترش خیلی از ورزشها به دنبال تبلیغ فرهنگ خود در مستعمراتش بوده است و نه سلامتی جامعه. اگر به لیگ برتر برگردیم، مالکان بسیار کمی هستند که ریگی به کفش ندارند. اگر منچسترسیتی واقعا جایی برای بهتر نشان دادن امارات است، چلسی همین کار را سالها برای رومن آبراموویچ انجام داده است.
با این همه، ما همچنان حق داریم که بعضی از ابعاد این قضیه را زیر سوال ببریم. خود را به آن راه زدن اینجا کاربرد ندارد زیرا هیچ چیز دیگر مثل قدیم نیست. یک باشگاه عملا نقش پاک سازی تصویر یک کشور را در جنگش برای گرفتن قدرت در خلیج فارس بر عهده دارد و این مسئله کوچکی نیست. با این حال، همین که شما از این موضوع صحبت کنید باید متذکر شوید که اد گلیزر، یکی از مالکان منچستریونایتد برای انتخاب دانلد ترامپ پول داد و امارات همچنان اسپانسر اصلی آرسنال و اینجا است که نسبی گرایی اخلاقی در مورد باشگاههای انگلیسی مطرح میشود و شما باید بپذیرید که تقریبا همه، به نوعی در این کار سهیم هستند و این جهان و نه انسانها است که ما باید به خاطر این اتفاقات آن را سرزنش کنیم.
دفاع کورکورانه از قبیله و تیم خود به شما آنچنان کمکی نمیکند. حیاتی است که شما بدون در نظر گرفتن کار تیم محبوبتان، به این قضیه معتقد باشید که فوتبال بالاخره باید تا حدی برای بقای خود اخلاق را رعایت کند. این کار تنها با رو برگرداندن از آن مرواریدهای گران خلیج شدنی خواهد بود و نه هواداری کورکورانه از اعمال باشگاه محبوبتان.
به قلم Barney Ronay از روزنامه گاردین با اندکی دخل و تصرف