Heinrich .از این شوخیها زیاد میکرده مثلاً جلسه که با فرمانده هاش داشته هفت تیرشو در میورد روی میز میچرخونده بعد جلسه رو شروع میکرد یه دفعه هم به یکی که با نظرش موافق نبود گفته بیا بریم بیرون کارت دارم بعد هم دارغ صدای تیرو اومده ، بعدش خودش بر میگرده توی اتاق جلسه میگه بحثو ادامه میدیم :))