وایزوایر و لاتک در دو مقطع متفاوت سرمربی بلوگرانا شدند و اصلاحات در گذر زمان، آنها را دچار چالش های جدی کرد.
هِنِس وایزوایلر؛ بزرگ اما روی لبه تیغ
اگر او را به عنوان مرد بزرگ تغییرات فوتبال آلمان نام نهیم، قطعا سخنی به گزافه نگفته ایم. همزمان با تاسیس باشگاه کلن در سال 1948، وایزوایلر به عنوان بازیکن-مربی به نوعی سنگ بنای باشگاه مهم کلن را در آلمان بنا نهاد. او نزد مردم شهر چنان محبوبیتی به دست آورد که به عنوان نماد باشگاه همواره معرفی می شود. او در اولین افتخار بزرگ تاریخ آلمان یعنی قهرمانی جام جهانی 1954 در کنار سپ هربرگر بود و زمانی که هدایت بروسیا مونشن گلادباخ را در سال 1964 در سطح دوم فوتبال آلمان بر عهده گرفت، بلافاصله «کره اسب ها» را در همان فصل نخست به سطح اول فوتبال آلمان رساند و پایه گذار موفقیت های بزرگ گلادباخ در دهه 70 شد. نباید هرگز از تاثیر شگرف او بر فوتبالیست های بزرگی نظیر گونتر نتزر، برتی فوکتس، یوپ هاینکس، راینر بونهوف، آلن سیمونسن، اولی اشتیلیکه، برند شوستر، پیر لیتبارسکی و...به سادگی عبور کرد. گلادباخ وایزوایلر، چالش بزرگی برای بایرن مونیخ رویایی در دهه 70 به شمار می رفت و تیم جذاب او در سال های 1970، 1971 و 1975 فاتح بوندسلیگا شد، در سال 1973 جام حذفی را کسب کرد و در سال 1975 با برتری قاطع مقابل توئنته هلند در فینال، جام یوفا را فتح کرد.ماموریت وایزوایلر پس از کسب بوندسلیگا و جام یوفا در سال 1975 پایان یافت و پس از رقم زدن دورانی خارق العاده با تاثیر بی نظیر خود گلادباخ را به مقصد کاتالونیا ترک کرد تا چالشی جدید و البته سخت را در نیوکمپ تجربه کند. او قرار بود جانشین رینوس میشل بزرگ شود که پس از ترک آژاکس در سال 1971، هدایت بارسلونا را بر عهده گرفته بود و توانست پس از سال ها آبی و اناری ها را در سال 1974 قهرمان لیگ نماید و سپس در آخرین فصل خود، بارسلونا را تا آستانه حضور در فینال جام باشگاههای اروپای 1975 پیش برد که البته در نیمه نهایی به سد لیدزیونایتد پرقدرت آن زمان برخورد. وایزوایلر در جولای 1975 به بارسلونا پیوست و قرار بود راه میشل را با کارنامه پربار خود تکرار نماید. بارسلونا تنها به دلیل عناوین او، او را جذب نکرد و توانایی او در ساختن از پایه و شکوفا کردن ستاره های گمنام، سران باشگاه اعم از «آگوستی مونتال» ریاست باشگاه را مجاب کرد تا او را به نیوکمپ آوردند. وایزوایلر پس از انتصابش گفت:
من یک تیم را با سبک خودم شکل دادم، اکنون سعی خواهم کرد آن را در اسپانیا اجرا کنم.
و البته به سرعت این کار را هم انجام داد! سالوادور سادورنی دروازبان قدیمی تیم در آخرین سال حضورش از ترکیب خارج شد و مورا جای او را در ترکیب گرفت. مارینیو، ملی پوش برزیلی که پس از جام جهانی 1974 توسط رینوس میشل خریداری شده بود و فصل خوبی را زیر نظر میشل گذرانده بود هم پس از دیدارهای نخست، به تدریج از ترکیب کنار گذاشته شد. مارینیو به دلیل داشتن والدین اسپانیایی توسط دولت ملزم به رفتن به خدمت سربازی شد که این مشکلاتش او را نهایتا در پایان فصل مجاب کرد تا بارسلونا را ترک کند. تغییرات وایزوایلر تنها محدود به اینها نشد و تغییرات گسترده ای را هم در چینش و سیستم بارسلونا ایجاد کرد تا بتواند ایده های وعده داده خود را پیاده کند. به طور مشخص وایزوایلر با جو موجود در بارسلونا بیگانه بود و مطمئنا به زمان زیادی برای جلب نظر مدیران و هواداران بارسلونا، نیاز داشت.فصل به خوبی برای او و بارسلونا آغاز شد و پیروزی سخت 3-2 در خانه الچه در استادیوم آلتابیکس با گل دقایق پایانی هوگو سوتیل پرویی، اولین آزمون وایزوایلر بود. بارسلونا هفته دوم را با پیروزی 3-1 خانگی مقابل سالامانکا به پایان برد اما نخستین آزمون سخت در جام یوفا از راه رسید. بارسا در نخستین گام خود در این جام در خانه پائوک یونان شکست خورد. شکست در هفته سوم مقابل بیلبائو، شوک بعدی را به وایزوایلر وارد کرد. سه پیروزی بعدی در مقابل سویا، دیدار برگشت با پائوک در نیوکمپ و گرانادا با درخشش یوهان کرایوف و کارلس رکساچ، اوضاع را کمی بهتر کرد و بارسلونا را به رتبه دوم لیگ فرستاد اما شکست 3-0 مقابل اتلتیکو مادرید لوئیز آراگونس، در هفته ششم تردیدهای فراوانی را ایجاد نمود. نظم تیم میشل به طرز قابل مشاهده ای به حاشیه رفته بود و جای خود را به جا به جایی و تغییرات پست مکرر بازیکنان توسط وایزوایلر داده بود.
تا فرا رسیدن ال کلاسیکو در 28 دسامبر، رئال مادرید در صدر جدول توقف ناپذیر به نظر می رسید و بارسلونا به طور متناوب جای خود را با اتلتیکو مادرید و هرکولس در رده های دوم تا چهارم عوض می کرد اما در جام یوفا، تیم وایزوایلر با قدرت لاتزیو و واشاش مجارستان را از پیش روی برداشت. نتایج سینوسی کمی با پیروزی در ال کلاسیکو فراموش شد. بارسلونا در هفته پانزدهم در نیوکمپ از رئال مادرید پذیرایی کرد و ابتدا با گل زودهنگام یوهان نیسکنس پیش افتاد. گل نیسکنس را در نیمه دوم پیری پاسخ داد و در واپسین دقایق بازی کارلس رکساچ تیر خلاص را به رئال مادرید وارد آورد تا بارسا 2-1 برنده بازی شود. یک هفته بعد بارسا به لارومارِدا زمین اختصاصی ساراگوسا رفت و در حالی که در دیداری جذاب و دیدنی تا دقایق پایانی 4-3 از حریف پیش بود، گل تساوی را دریافت کرد و مشکلات و عدم تطبیق پذیری بازیکنان با سیستم سخت گیرانه وایزوایلر بیش از پیش نمایان شد. دو پیروزی روحیه بخش مقابل خیخون و الچه، بارسلونا را هم امتیاز با رئال مادرید پشت سر اتلتیکو قرار داد اما همچنان نوک پیکان انتقادات وایزوایلر را نشانه رفت تا اینکه نهایتا به اوج خود رسید. بارسا در خانه سالامانکا در هفته نوزدهم 2-0 شکست خورد و موتور گلزنی سوپراستاری چون یوهان کرایوف هم با تغییر فضا و محدودیت هایش در زمین خاموش شده به نظر می رسید تا آبی اناری ها سال 1976 را نا امید کننده آغاز کنند. برتری 2-1 در 1 فوریه مقابل بیلبائو با پنالتی دیر هنگام نیسکنس هم کمکی به اوضاع نکرد. گرچه بارسا با صدر جدول تنها 3 امتیاز فاصله داشت.اما شکاف بزرگ در 8 فوریه در رامون سانچس پیسخوان به وجود آمد و یک طوفان را به دنبال داشت. سویا در این روز، در خانه از بارسلونا باید پذیرایی می کرد. جنگ بین وایزوایلر و بازیکنان از مدتها قبل آغاز شده بود اما هرگز به اندازه آن عصر در سویل علنی نشده بود. پیرمرد منظم آلمانی، کارلس رکساچ را از لیست بازی خط زد و باعث اختلاف شدید میان کادر فنی و بازیکنان شد. رکساچ و کرایوف از ابتدا شاهد برخوردهای گاها تند وایزوایلر با خود بودند و هرگز آن اختیار عمل گذشته در زمین را در زمان میشل نداشتند. بارسا 2-0 در پیسخوان شکست خورد و سرمربی آلمانی، کرایوف را در دقیقه 70 بیرون کشید. وایزوایلر خشمگین در رختکن پوکی به سیگار برگش زد و کرایوف پس از بازی به یکی از مدیران بارسلونا گفت:
به رئیس بگویید اگر وایزوایلر باشد، من دیگر بازی نمی کنم!
حاشیه ها و درگیری ها پس از بازگشت تیم همچنان ادامه داشت. هلندی مغرور همچنان آتش اختلافات را بیشتر می کرد:
وایزوایلر مدیریت خوبی ندارد. تکنسینی که ایده و معیاری ندارد!
و وایزوایلر پاسخ داد:
هدایت بارسلونا دشوار نیست، اما کار با کرایوف؟ بله!
اختلافات علنی به طرز محسوسی روی بارسلونا سایه انداخت و فقط مشکل به وایزوایلر و کرایوف محدود نمی شد و متدها و تفکرات وایزوایلر در چالش سخت بارسلونا رو به زوال رفت. تنها سه روز پس از جنجال سویل، بارسلونا باید در خانه سالامانکا در کوپا دل ری به مصاف حریف می رفت. وایزوایلر زیر تیغ انتقادات، یوهان کرایوف و چندین بازیکن اصلی دیگر را از ترکیب بیرون گذاشت. بارسا 1-0 شکست خورد تا اوضاع وخیم تر از گذشته گردد. پس از بازی خشم یوهان کرایوف دو چندان شد:
من از بارسلونا خواهم رفت، با آگوستی مونتال (رئیس باشگاه) صحبت کرده ام اما او به من اجازه خروج نداده است. قرارداد من تا 30 ژوئن اعتبار دارد و پس از آن من باشگاه را ترک خواهم کرد.
صبح پس از بازی هواداران که از اقدامات وایزوایلر خشمگین بودند تظاهرات کوچکی راه انداختند. روی بنر ها نوشته های فراوانی به چشم می خورد: کرایوف تمدید، وایزوایلر استعفا!
یوهان نیسکنس یار قدیمی کرایوف هم به صف حامیان هموطن خود پیوست و اعلام نمود:
اگر کرایوف بازی نکند، من هم نمی مانم!
هواداران هم پس از این وضعیت حمایت خود را از سوپراستار خود همچنان در استادیوم ها با بنرهایی نظیر کرایوف بله، وایزوایلر نه اعلام کردند. اوضاع برای وایزوایلر تحت فشار سخت و غیر قابل تحمل می نمود اما او سعی در مدیریت اوضاع داشت و کرایوف را به ترکیب برگرداند.چند پیروزی روحیه بخش، کمی اوضاع را بهتر کرد اما برای پایان مناقشه و کشمکش، کافی به نظر نمی رسید. وایزوایلر به طور کامل مدیریت رختکن را از کنترل خارج شده می دید. تا پایان ماه مارس بارسلونا با غلبه بر لفسکی صوفیه بلغارستان به نیمه نهایی جام یوفا با وجود مشکلات فراوان رسید و پس از رئال مادرید و اتلتیکو رتبه سوم لیگ را دارا بود. شکست هفته بیست و هشتم در جزایر قناری مقابل لاس پالماس و شکست خانگی 1-0 مقابل لیورپول در نیوکمپ در نیمه نهایی جام یوفا آخرین دیدارهای هنس وایزوایلر روی نیمکت بارسلونا بودند. وایزوایلر در 2 آوریل 1976 و 6 هفته مانده به پایان لیگ در حالی که با کوهی از مشکلات و درگیری دست و پنجه نرم می کرد، رسما از سمت سرمربیگری بارسلونا استعفا داد. مشکل با کرایوف، تنها مشکل او نبود بلکه بزرگترین مشکل بود! وایزوایلر تنها فردی بود که با سیگار کشیدن کرایوف بین دو نیمه مقابله کرد و با درخواست کرایوف مبنی بر آزادی عمل کامل در زمین مخالفت می نمود و شکاف ها با مرور زمان عمیق تر شد. پس از استعفا، وایزوایلر کرایوف را مقصر اتفاقات دانست و کرایوف داستان را اینطور تعریف می کند:
او از بازیکنان چیزهایی می خواست که در توان آنها نبود. او روی هیچکس در تیم به اندازه توانش کار نکرد و محکوم به شکست بود.
ماجراجویی کمتر از یک ساله آلمانی در بارسلونا با تلخی پایان یافت. لورنو روئیز مربی جوانان باشگاه تا پایان فصل هدایت بارسلونا را در دست گرفت و بارسلونا را پس از رئال مادرید به نایب قهرمانی لیگ رساند. اتفاقی که اگر بروز اختلافات نبود می توانست منجر به قهرمانی بارسلونا شود. پس از پایان فصل رینوس میشل برای بار دوم پای به نیوکمپ گذاشت و وایزوایلر بارسلونا را به خانه قدیمی خود، کلن ترک کرد و با کلن دو مرتبه به دوران پرافتخار خود بازگشت.
ادو لاتک؛ سر سخت و غیر قابل نفوذ!
بارسلونا قبل از هنس وایزوایلر و ادو لاتک هیچ چهره آلمانی را در مجموعه اش، به جز دوره هایی در سال های دور که دو مدیر آلمانی به نام های پل هاس و اتو گملینگ در باشگاه فعالیت داشتند، نداشت. سرنوشت لاتک و وایزوایلر به نوعی با هم درآمیخته بود. هر دو بدعت و البته تاثیر فراوانی بر تحول فوتبال آلمان، در مقطعی مشابه گذاشتند. ارتباط این دو سرمربی بزرگ هم همواره با هم خوب و سرشار از احترام متقابل توصیف می شد. لاتک جوان که قبل از ورود به عرصه مربیگری، یک معلم ورزش بود، به پیشنهاد وایزوایلر ابتدا هدایت تیم ملی جوانان آلمان را برعهده گرفت و سپس در سن 30 سالگی ایده هایش، فدراسیون فوتبال آلمان را تحت تاثیر قرار داد و به عنوان کمک مربی در کنار هلموت شون، سرمربی وقت تیم ملی آلمان مشغول به کار شد و در جام جهانی 1966 در کنار شون، تا فینال جام هم پیش رفتند. لاتک تا سال 1970 در پست مربیگری آلمان ماند و به پیشنهاد بکن باوئر که زیر نظر او بهترین بازیکن جوان جام جهانی 1966 شناخته شده بود، سرمربیگری بایرن مونیخ را قبول کرد. انتخاب لاتک کم تجربه تعجب بسیاری را برانگیخت اما تغییرات او بسیار زود همه را غافلگیر کرد و پایه گذار دوران طلایی بایرن مونیخ در دهه 70 شد. لاتک جوانانی نظیر پل برایتنر، اولی هوینس و راینر زوبل را به تیم اصلی برد تا در کنار بزرگانی نظیر فرانتس بکن باوئر، گرد مولر، سپ مایر، فرانتس روث، هانس گئورگ شوارزنبک و...تاریخ بایرن مونیخ را ورق بزند. لاتک در مونیخ سه قهرمانی لیگ، یک قهرمانی جام حذفی و مهم تر، جام باشگاههای اروپای 1974 را به عنوان اولین تیم آلمانی فاتح اروپا کسب کرد و زمانی که بایرن مونیخ در سال 1975 در پارک دپرنس پاریس با هدایت دتمار کرامر دوباره فاتح اروپا شد، کمتر کسی تردید داشت که تیم ساخته لاتک، که در ژانویه 1975 به دنبال کسب نتایج ضعیف در لیگ برکنار شده بود، در واقع قهرمانی دوباره اروپا را کسب کرده است. لاتک با اتکا به درایت و دیسیپلین بالای کاری خود جایگاه بایرن را در سطح آلمان و اروپا استحکام بخشید. پس از دوران باشکوه در باواریا، ادو لاتک 40 ساله بایرن را به مقصد گلادباخ در سال 1975 ترک کرد و جانشین هنس وایزوایلری شد که در همان تابستان هدایت بارسلونا را در دست گرفته بود.
او راه استاد قدیمی خود را در گلادباخ ادامه داد و دو سال متوالی به قهرمانی بوندسلیگا رسید. در سال 1977 مونشن گلادباخ را با ستارگانی چون برتی فوگتس، راینر بونهوف، یوپ هاینکس، آلن سیمونسن و اولی اشتیلیکه به فینال جام باشگاههای اروپا رساند و البته مغلوب لیورپول باب پیسلی شد تا تاریخ سازی اش در گلادباخ ناتمام بماند. آلن سیمونسن دانمارکی زیر نظر او در همان سال توپ طلای اروپا را به دست آورد. دو سال بعد لاتک در آخرین فصل حضورش در گلادباخ، آنها را به قهرمانی جام یوفا در سال 1979 رساند و با کارنامه ای پربار و رده پایی بزرگ از گلادباخ جدا شد. پس از هدایت دورتموند بین سال های 1979 تا 1981 به دلیل فوت فرزندش که تاثیر عمیقی را بر او و محیط اطرافش گذاشت، دورتموند را ترک گفت و در جولای 1981 اولین و آخرین تجربه خود را خارج از آلمان جستجو کرد. لاتک در بارسلونا جانشین هلنیو هررای پر آوازه شد. جوزپ لوئیز نونیز، رئیس وقت بارسلونا از انتخاب لاتک راضی به نظر می رسید و کارنامه لاتک هم به اندازه کافی قانع کننده و پرافتخار بود. لاتک درباره حضورش در نیوکمپ می گوید:
من نیاز به فضای جدید داشتم و بارسلونا مرا مجذوب خود کرد. مجبور شدم زبان جدیدی یاد بگیرم و هرگز نیازی به مترجم نداشتم.
بارسلونا برای فراموشی غم از دست دادن پسر لاتک جای مناسبی بود و او را از جو و فشار حاکم بر آلمان دور کرد.زمانی که لاتک هدایت بارسلونا را بر عهده گرفت، بارسلونا به تازگی در لالیگای فصل 1980-81 به مقام پنجم رسیده بود اما در جام حذفی به قهرمانی رسید. لیگ برای بارسلونا در حالی که اواخر فصل و در آستانه قهرمانی، مهاجم گلزنش کوئینی، توسط آدم ربایان ناشناس ربوده شد، از دست رفت. سوسیه داد قهرمانی لیگ را به دست آورد و عدم حضور کوئینی لطمه بزرگی به بارسلونا زد. هواداران بارسلونا برای آزادی کوئینی دست به تظاهرات زدند و در 25 مارس او توسط آدم ربایان آزاد شد. اوایل سال 1981 فضای سیاسی خاصی بر اسپانیا حکمفرما بود. در ماه فوریه کودتای افسران ارتش به رهبری سرهنگ تِخِرو و حمله به پارلمان ناکام ماند و اسپانیا سال های نخست دموکراسی را بسیار پر التهاب می گذراند. در چنین شرایطی ادو لاتک 46 ساله دوران خود را در بلوگرانا آغاز نمود. او خوش شانس بود که شاگرد سابقش آلن سیمونسن، قبل از او به بارسلونا پیوسته بود و سیمونسن که بین هواداران بارسلونا محبوبیت فراوانی داشت، به نوعی امید او در زمین و خط حمله بود. هموطن جوان لاتک، یعنی برند شوستر هم در بارسلونا حضور داشت و پس از نمایشی درخشان در فصل اول حضورش آماده انطباق با تاکتیک های لاتک بود. لاتک در بارسلونا به سیستم 4-3-3 روی آورد و غالبا از ترکیب پدرو آرتولا در درون دروازه، آنتونیو اولمو، خوزه الکسانکو، خوزه مانولو و خوزه آنتونیو راموس در خط دفاعی، ویکتور مونیوز، برند شوستر و خوان استلا در خط هافبک و انریکه موران، کوئینی و آلن سیمونسن در خط حمله استفاده می کرد. عدم قهرمانی در فصل گذشته شانس حضور بارسلونا در جام باشگاههای اروپا را از او گرفت اما نخستین محک او در جام برندگان اروپا امیدوار کننده بود. بارسلونا به راحتی از سد تیم گمنام بوتِف پلوودیف گذشت و لیگ را با برتری 4 گله مقابل کادیز آغاز کرد. شکست هفته دوم مقابل لاس پالماس نخستین چالش سخت لاتک به نظر آمد اما با درخشش شوستر، کوئینی و آلن سیمونسن جایگاه مطمئنی را در جدول رده بندی به دست آورد. سوسیه داد کماکان رقیب سرسختی به نظر می رسید و شانه به شانه بارسلونا در صدرجدول قرار داشت. چالش دوم در جام برندگان با شکست در پراگ مقابل دوکلا پراگ نتیجه ایده آلی نبود اما پیروزی پرگل خانگی در دیدار برگشت تیم لاتک را به دور بعد فرستاد. روند رو به صعود بارسلونا آغاز شد و بالاخره در هفته سیزدهم با پیروزی در دربی کاتلاونیا مقابل اسپانیول بارسلونا به صدر جدول لیگ رسید. اوضاع برای بارسلونا ایده آل پیش می رفت تا اینکه یک اتفاق ناگوار باعث تلخ کامی لاتک شد. بارسلونا 13 دسامبر در سن مامس به مصاف اتلتیک بیلبائو رفت و در دقیقه 26 برند شوستر در برخورد شدید با آندونی گویکوچه آ مدافع تیم باسکی مصدوم شد و تمام فصل را در اوج آمادگی از دست داد. مصدومیت شوستر پیش از ال کلاسیکو بود اما بارسلونا به روند خوب خود ادامه داد و 3-1 برنده بازی شد. دو شکست متوالی در خانه بتیس و کادیز و البته حذف از جام حذفی به وسیله اتلتیکو مادرید به منزله نزول لاتک به شمار نرفتند و پیروزی های پیاپی بارسلونا ادامه یافتند.
درخشش کوئینی گلزن در خط حمله بارسلونا، قوت قلب لاتک و حاشیه امنیت مطمئنی در صدر جدول بود، اما غیبت شوستر و خلا خلاقیت او در خط هافبک لاتک را با چالش مواجه کرد. لایپزیگ در جام برندگان حریف بعدی بارسلونا بود و به راحتی در دیدار رفت در آلمان پیروز شد اما دیدار برگشت شروع سیر نزولی بارسلونا را رقم زد. بارسلونا در نیوکمپ 2-1 شکست خورد اما به دور بعدی راه یافت. این شکست نوار موفقیت های بارسلونا را پاره کرد. سه شکست غیر منتظره در اواخر لیگ در زمین والنسیا، در خانه مقابل اسپانیول و در پمپلونا مقابل اوساسونا، از راه رسیدند. بارسلونا اما با وجود این شکست ها در پایان هفته 31 صدر جدول را از دست نداد اما سایه سوسیه داد و رئال مادرید را در پشت سر خود به خوبی حس کرد. نیمه نهایی جام برندگان در این زمان از راه رسید، جایی که بارسلونا باید به مصاف تاتنهام می رفت. دیدار رفت در لندن با تساوی 1-1 پایان یافت و پس از آن تساوی خانگی 2-2 مقابل بیلبائو یک هشدار بزرگ در آستانه دو هفته مانده به پایان لیگ بود. سوسیه داد سرانجام به بارسلونا در صدر جدول رسید و هر دو 44 امتیازی چشم به دو هفته نفس گیر پایانی داشتند و رئال مادرید با 42 امتیاز چشم به لغزش این دو تیم داشت. ال کلاسیکو در هفته 33 با هیجان خاصی از راه رسید. پیروزی بارسلونا در برنابئو به منزله خیال آسوده بارسلونا از قهرمانی بود و سوسیه داد باید در خانه اوساسونا به میدان می رفت. مادرید با هدایت لوئیز مولونی شکست نیم فصل اول را جبران کرد و 3-1 ال کلاسیکو را پیروز شد. سوسیه داد هم در خانه اوساسونا به تساوی بدون گل رسید تا با 45 امتیاز بالاتر از بارسا و مادرید 44 امتیازی در آستانه قهرمانی تاریخی مجدد قرار گیرد. لاتک اما آرام چشم به روزهای آینده داشت. 90 دقیقه نفس گیر مقابل تاتنهام در دیدار برگشت جام برندگان از راه رسید و بارسا تک گل سرباز قدیمی لاتک، آلن سیمونسن پیروز میدان شد و به فینال جام برندگان اروپا 1982 راه یافت. صعود به فینال می توانست روحیه بارسلونا را در هفته آخر لیگ تقویت کند. بارسا در هفته پایانی میزبان بتیس بود و در صورت عدم نتیجه گیری سوسیه داد در مقابل بیلبائو می توانست قهرمانی را در خانه جشن بگیرد. بارسلونا بازی را طوفانی آغاز کرد و دو گل کوئینی در 13 دقیقه ابتدایی نیوکمپ را به مرز جنون کشاند اما این پایان کار نبود و گل دقیقه 46 لوپز کار را به تساوی کشاند. اوضاع خطرناک به نظر می رسید و نهایتا گل دقیقه 76 رینکون، بازیکن سابق رئال مادرید تیر خلاص را به پیکره لاتک وارد کرد. بازی با تساوی 2-2 خاتمه یافت تا سوسیه داد با پیروزی 2-1 مقابل بیلبائو برای دومین بار متوالی جشن قهرمانی بگیرد. قهرمانی لیگ می توانست شروعی رویایی برای لاتک در آستانه فینال جام برندگان باشد اما این مهم به شکل دراماتیکی از بین رفت. بارسلونا با تعلل خود در هفته های پایانی شانس قهرمانی را پس از 8 سال ناکامی در لیگ از خود دریغ کرد در حالی که لیگ را با 75 گل زده و فاصله بسیار زیاد با سوسیه داد و رئال مادرید به پایان برد و در این راه 27 گل کوئینی و کسب عنوان آقای گلی (پیچیچی) کمکی به این مهم نکرد. لاتک چشم به آخرین شانس خود در فینال جام برندگان دوخت. دیدار فینال در تاریخ 12 مه 1982 در نیوکمپ بین بارسلونا و استاندارد لیژ بلژیک برگزار شد. ابتدا در دقیقه 7 وندراسمیسن تیم بلژیکی را پیش انداخت اما آلن سیمونسن در دقیقه 45 کار را به تساوی کشاند. گل دقیقه 63 کوئینی پایان کار بود و بارسلونا قهرمانی جام برندگان را در خانه به دست آورد. لاتک در فصل نخست با چالش های دشواری مواجه شد اما قهرمانی اروپایی اش پایان شیرین فصل نخست او بود و او را به تنها مربی قبل از جیووانی تراپاتونی مبدل کرد که هر 3 جام معتبر باشگاههای اروپا (جام باشگاههای اروپا، جام یوفا و جام برندگان) را می برد.
فصل دوم با یک اتفاق بزرگ از راه رسید. بارسلونا قبل از جام جهانی 1982 با پدیده آرژانتینی فوتبال دنیا، دیگو مارادونا قرارداد امضا کرد و ستاره جوان آرژانتینی صید بزرگ فصل اروپا لقب گرفت. پیوستن مارادونا چشم های زیادی را به بارسلونای فصل 1982 خیره کرد و قرارداد در 4 ژوئن بسته شد. در همین زمان آلن سیمونسن بارسلونا را ترک کرد و ترکیب فصل جدید سرمربی آلمانی، رنگ و بویی دیگر به خود گرفت. ورود مارادونا کیفیت ترکیب او را به مراتب بیش از گذشته می کرد و لاتک می توانست با اتکا به آن چشم به موفقیت بیشتری در فصل پیش رو داشته باشد. او درباره انگیزه بازیکنان در فصل جدید اذعان داشت:
هر سیستم و هر رویکرد تاکتیکی بستگی به آمادگی بازیکنان دارد. بازیکنان بالغ از بقیه برایم مهم تر هستند.
اما به طور واضح سوپراستار بزرگ، اما خام و کم تجربه ای چون دیگو مارادونا هنوز به بلوغ کافی برای درک اندیشه های او نرسیده بود! از سویی دیگر بازگشت و آمادگی برند شوستر برگ برنده دیگری را پیش روی او قرار داد.
فصل با شکست در خانه والنسیا آغاز شد و مارادونا در نخستین بازی اش برای لاتک و بارسلونا اولین گلش را به ثمر رساند. مارادونا در پیروزی 3-0 هفته دوم مقابل وایادولید هم گل زد و در اولین دیدار جام برندگان مقابل آپولون قبرس در پیروزی 8-0، هت تریک کرد تا شروعی رویایی داشته باشد. تکنیک، سرعت و توانایی های خیره کننده او همه را به تحسین وا داشت اما حاشیه های فراوان او لغزش های فراوانی را در روند رو به رشدش ایجاد کرد. حاشیه هایی که بازتاب های گسترده ای در مطبوعات داشتند. از جمله این حواشی می شود به مصرف مواد مخدر، شب زنده داری و بی پروایی اش در برخورد با این مسائل را مثال زد. با همه این مسائل اما مارادونا در زمین آماده و بدون توقف می نمود. او در ال کلاسیکو هم درخشید و با دو پاس دیدنی موجب پیروزی بلوگرانا در برنابئو شد. مشکلات ریز و درشت اما نهایتا منجر به اختلاف عمیق لاتک با او شد. مشکلاتی که از عصبانیت لاتک به دیر رسیدن مارادونا به اتوبوس تیم و حواشی فراوان زندگی اش در رختکن و بیرون آن نشات گرفته بود. دو قطبی لاتک - مارادونا و خارج شدن اوضاع از دست او منجر به اخراج لاتک در 3 مارس 1983 شد پس از شکست مقابل راسینگ سانتاندر شد. شوستر در این مورد می گوید:
معتقدم اگر مارادونا در آن مقطع به بارسلونا نمی آمد، ادو لاتک برای سالها در بارسلونا می ماند. کاملا طبیعی بود که لاتک سختگیر نتواند با مارادونای سرکش کار کند.
اخراج لاتک توسط نونیز، شرایط را برای بارسلونا سخت کرد و لاتک پس از دورانی پر فراز و نشیب به بایرن مونیخ بازگشت و به دوران پرافتخار خود به همراه باواریایی ها ادامه داد ، تا جایی که با 8 قهرمانی بوندسلیگا کماکان پرافتخارترین مربی تاریخ آلمان به شمار می رود.