silas .سیاه چشمون چرا تو نگات دیگه اون همه وفا نیست
سیاه چشمون بمون نکنه دیگه دلت پیش ما نیست
پریشونت شدم میدونی واست همه چیزمو باختم
واسه دوست داشتنت طاقتم دیگه بیشتر از اینا نیست
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست
سیاه چشمون قسم خوردی که جز من مال کسی نباشی
قسم خوردی که اینجور غافل از حال من نباشی
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست
هنوز یار تو هستم حالیتم نیست به هیچکی دل نبستم حالیتم نیست
سیاه چشمون میخوام حالمو بپرسی به چی مهمونم احوالمو بپرسی
نگفتی نکنه خونه اش خرابه ندیدنم واسش رنج و عذابه
نگفتی غریب این ولایت تمام زندگیش نقش بر آبه
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست
سیاه چشمون چرا تو نگات دیگه اون همه وفا نیست
سیاه چشمون بمون نکنه دیگه دلت پیش ما نیست
پریشونت شدم میدونی واست همه چیزمو باختم
واسه دوست داشتنت طاقتم دیگه بیشتر از اینا نیست
تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دست تو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست