اختصاصی طرفداری - دوران ناامیدی و رکود وقتی تمام شد که اتحادیه فوتبال انگلیس، ران گرین وود را به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کرد. او سبک هیجان انگیزی که در وست هم داشت را در تیم ملی هم اجرا کرد. او یکی از موفق ترین مربیان جزیره بود. بالاخره انگلیس به یورو 1980 راه یافت. شکست انگلیس برابر ایتالیای میزبان باعث شد آنها در گروه شان سوم شوند. آنها مقدماتی جام جهانی 82 را خیلی خوب شروع کردند. برایان رابسون گلزنی کرد و سه شیرها هر سه بازی ابتدایی را با برد پشت سر گذاشتند. آنها در ادامه با اسپانیا و آلمان غربی همگروه شدند و نتوانستند بلیت جام جهانی را به دست بیاورند.
در دهه 1970 کوین کیگان دو بار به عنوان بهترین بازیکن سال اروپا انتخاب شد. او در سطح باشگاهی هم افتخارات زیادی کسب کرد؛ با لیورپول و هامبورگ. کوین با بدشانسی تمام در بازی های مقدماتی جام جهانی 1982 مصدوم شد. کیگان یکی از مهم ترین فرصت های عمرش را از دست داد.
بابی رابسون هدایت تیم ملی را برعهده گرفت. او هم مثل رمزی از ایپسویچ تاون می آمد. سه شیرها در مقدماتی یورو 1984 نمایش ضعیفی داشتند. طرفداران تیم فکر می کردند دوران سیاه دهه 70 برگشته است. اما آنها به جام جهانی 1986 مکزیک راه یافتند و نتایج خوبی کسب کردند. بازی درخشان لینکر برابر لهستان به تیم کمک کرد تا به دور حذفی برسد. انگلیس توانست پاراگوئه را از پیش رو بردارد و در یک چهارم نهایی برابر آرژانتین قرار گرفت. داستان جنگ فالکلندز باعث شده بود سیاست هم وارد این رقابت شود.
آرژانتین در این بازی 2-1 برنده شد و همه این دیدار تاریخی را با گلی می شناسند که مارادونا با دست وارد دروازه انگلیس کرد. و البته همان داستان دست خدا که گفته می شود افتخاری بزرگ را از انگلیس ربود! مارادونا بدون تردید بهترین بازیکن جام بود و گل انفرادی که در همان بازی با انگلیس به ثمر رساند، تا مدت ها به عنوان کامل ترین و زیباترین گل تاریخ فوتبال شناخته میشد. ولی به هرحال، گلی که او با دست وارد دروازه کرد، هیچ وقت از یاد انگلیسی ها نرفت.
یورو 88 یک فاجعه کامل بود. انگلیس در هر سه بازی اش شکست خورد. بابی رابسون نتوانسته بود توقعات اتحادیه فوتبال انگلیس را برآورده کند. ولی باز هم رسانه ها کاری کردند که انتظارات از تیم ملی انگلیس بالا برود. مردم انگلیس با خوش بینی تمام منتظر افتخارآفرینی تیم ملی شان در جام جهانی 90 ایتالیا بودند. انگلیس بازی به بازی بهتر شد و البته شانس را هم در کنار خود داشت. در نهایت شگفتی، سه شیرها به نیمه نهایی جام رسیدند. دشمن دیرینه، آلمان غربی در این مرحله منتظرشان بود. بزرگ ترین شانس انگلیس، حضور ستاره ای به نام پل گسکوئین در ترکیب بود. ولی آنها در ضربات پنالتی مغلوب شدند. طرفداران، استقبال خوبی از بازیکنان داشتند. با آنها مثل قهرمانان برخورد شد. گویی اگر داستان قهرمانانه باشد، مردم انگلیس شکست را بیش از پیروزی دوست دارند!
در یورو 92 گراهام تیلور روی نیمکت مربیگری تیم نشست. او هم یک مربی باشگاهی خوب بود که نمی توانست همان نتایج خوب را در سطح ملی تکرار کند. آنها در هیچکدام از بازی هایشان به پیروزی نرسیدند و تنها یک گل زدند. وقتی انگیس از راهیابی به جام جهانی 94 آمریکا بازماند، دیگر کار برای تیلور تمام شده بود.
انگلیس به صورت اتوماتیک به یورو 96 رسید چون میزبان رقابت ها بود. تری ونبلز سرمربی جدید تیم ملی بود. او با اتحادیه فوتبال انگلیس رابطه خوبی نداشت و قبل از شروع مسابقات اعلام کرد در پایان یورو، انگلیس را ترک خواهد کرد. سفیدپوشان نمایش خیلی خوبی در تورنمنت داشتند. آنها قدم به قدم پیش رفتند و در یک چهارم نهایی، 4-1 هلند را له کردند. در نیمه نهایی باز هم داستان تکراری سراغ سه شیرها آمد: آلمان و ضربات پنالتی! نتیجه در پنالتی ها 5-5 بود که گرت ساوتگیت، مدافع انگلیس پشت توپ ایستاد. او ضربه اش را از دست داد تا باز هم انگلیس نتواند به فینال برسد.
دوران گلن هادل در تیم ملی انگلیس شروع شد. آنها در مقدماتی جام جهانی 98 فرانسه نمایش خوبی داشتند و در نهایت با تساوی 0-0 برابر ایتالیا به جام جهانی رسیدند. انگلیس ستاره ای جوان به نام مایکل اوون در اختیار داشت و دیوید بکامی که کم کم به یک برند در جهان تبدیل میشد. ضربه آزاد بکام بود که انگلیس را از سد کلمبیا گذراند و آنها در مرحله یک هشتم نهایی بودند. بازی با آرژانتین باز هم به یک دیدار کلاسیک تبدیل شد. بکام در درگیری با سیمئونه اخراج شد. گل سول کمپل هم مردود اعلام شد. در ضربات پنالتی هم طبق انتظار، انگلیس شکست خورد. این بار دیوید بتی ضربه اش را از دست داد. البته گلن هادل هم حواشی مخصوص به خود را داشت. او گفته بود افراد معلول در زندگی قبلی شان مرتکب گناه شده اند!
کوین کیگان، جایگزین هادل شد. او هم کارنامه خوبی در مربیگری در سطح باشگاهی داشت. تیم او نتایج خوبی نمی گرفت و تساوی های پی در پی، کم کم همه را ناامید می کرد. امید انگلیس به پیروزی سوئد برابر لهستان بود تا آنها بلیت یورو 2000 را به دست بیاورند. لهستان 2-0 شکست خورد و انگلیس به بلژیک و هلند سفر کرد. در یورو، آنها 2-0 در بازی با پرتغال پیش افتادند و اما در پایان 3-2 باختند. پیروزی برابر بدترین آلمان تاریخ، با شکست 3-2 برابر رومانی همراه شد و انگلیس باز هم ناکام ماند.
چند ماه بعد انگلیس در ومبلی و در بازی های مقدماتی جام جهانی 2002 برابر ژرمن ها قرار گرفت. آلمان 1-0 برنده شد و کیگان استعفا کرد. به نظر می رسد که در چنین برهه ای، طرفداران تیم ملی انگلیس باید کاملا دلسرد و ناامید باشند. ولی اشتباه می کنید! حضور بازیکنان مستعد انگلیسی و پیشرفت آنها باعث شد باز هم خوش بینی مفرط مردم انگلیس جایی برای تنفس پیدا کند. آنها نسل طلایی انگلیس بودند: دیوید بکام، استیون جرارد، مایکل اوون و فرانک لمپارد.
اسون گوران اریکسون هم سرمربی تیم بود. حضور اریکسون در انگلیس از دو جهت حاشیه ساز بود. اول به خاطر اینکه او یک خارجی بود و انگلیس معمولا از مربی بومی استفاده می کرد. دوم اینکه اتحادیه فوتبال انگلیس دستمزد بالایی برای این مربی در نظر گرفته بود. در صورتی که اصلا به این نکته توجه نمیشد: مدت ها بود هیچ مربی انگلیسی توانمندی پرورش نیافته بود! پیروزی 5-1 برابر آلمان در شهر مونیخ، همه را سورپرایز کرد. باز هم خوش بینی و غرور، طرفداران فوتبال در جزیره را در آغوش گرفت! آنها خیال می کردند پادشاه جهان هستند. آنها در کره و ژاپن تا مرحله یک چهارم نهایی خوب پیش رفتند ولی برزیل با ترکیبی پر از ستاره، منتظر سه شیرها بود. برزیل 2-1 برنده شد. گل رونالدینیو به دیوید سیمن در این بازی همچنان یکی از خاطرات ماندگار آن جام است.
در یورو 2004 پرتغال، چند استعداد جدید و جذاب به تیم نسل طلایی اضافه شد. وین رونی بازیکنی بود که همه آینده ای درخشان برایش متصور بودند. او نمایش خیره کننده ای در تورنمنت داشت و با گل هایش، سفیدپوشان را به مرحله یک چهارم نهایی جام رساند. پرتغال میزبان، سد محکمی بود و بازی 2-2 شد. در ضربات پنالتی هم انگلیس طبق معمول بازنده شد.
جام جهانی 2006 آلمان به عنوان بهترین فرصت برای افتخارآفرینی در انگلیس ارزیابی میشد. این جام جهانی، آخرین فرصت چند تن از بازیکنان باتجربه تیم بود؛ مثل دیوید بکام. سه شیرها با سوئد، پاراگوئه و ترینیداد و توباگو همگروه بودند. دو پیروزی و یک تساوی آنها را به مرحله یک هشتم نهایی رساند. آنها اکوادور را هم حذف کردند و باز هم به پرتغال رسیدند. این بار درگیری دو بازیکن از منچستریونایتد، یعنی رونی و رونالدو با کارت قرمز برای مهاجم انگلیس همراه شد تا کابوس ها تکرار شوند. وقتی کار به ضربات پنالتی کشید، هیچ انگلیسی امید به صعود نداشت. لمپارد، جرارد و کرگر ضربات شان را به گل تبدیل نکردند و انگلیس باز هم حذف شد.
قرارداد اریکسون تمدید نشد و استیو مک لارن به جای او روی نیمکت نشست. در مقدماتی یورو 2008، انگلیس با روسیه هیدینگ و کرواسی بیلیچ همگروه شد. آنها نتوانستند نتایج لازم را کسب کنند و از رسیدن به یورو محروم شدند. مک لارن اخراج شد و اتحادیه فوتبال دوباره سراغ یک گزینه خارجی رفت: مربی مشهور و موفق ایتالیایی که فابیو کاپلو نام داشت. او سالانه 6میلیون پوند دستمزد می گرفت. البته عدم تسلطش به زبان انگلیسی از همان ابتدا مشخص بود. کاپلو وعده های زیادی داد و انگلیس با نمایشی خوب به جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی رسید. از همان ابتدا مشخص بود که بازیکنان تیم با فرهنگ و سبک کاپلو مشکل دارند. این عدم تناسب روز به روز بیشتر عیان شد. انگلیس در جام جهانی در گروهی که آمریکا، اسلوونی و الجزایر هم حضور داشتند دوم شد و به مرحله یک هشتم نهایی رسید. شکست 4-1 برابر آلمان، خردکننده بود و همه امیدها و رویاها را از بین برد.
کاپلو به راهش ادامه داد و انگلیس به یورو 2012 رسید. اعتراضات زیادی علیه جان تری وجود داشت و خیلی ها می گفتند حواشی بسیار او باعث شده حیثیت تیم ملی انگلیس لکه دار شود. آنها می خواستند بازوبند کاپیتانی از تری گرفته شود ولی کاپلو که سنتی بود این حرف ها را قبول نداشت. درنهایت او جدا شد تا روی هاجسون بیاید. هاجسون به پنج زبان دنیا تسلط داشت و تجارب زیادی در کشورهای مختلف کسب کرده بود. او در سطح ملی هم کارنامه نسبتا خوبی داشت.
در یورو 2012 سه شیرها فوتبال جذابی ارائه نکردند ولی با دو پیروزی و یک تساوی، بالاتر از فرانسه به مرحله یک چهارم نهایی رسیدند. بازی با اوکراین به خوبی نشان داد سفیدپوشان فاقد ویژگی های لازم برای نتیجه گیری هستند. در یک چهارم نهایی، بازی برابر ایتالیا 0-0 مساوی به پایان رسید. کاملا مشخص بود که بازیکنان انگلیس از نظر تکنیکی ضعیف تر هستند. به عنوان مثال بیشترین پاس را برای آنها در این بازی، جو هارت، دروازه بان تیم ارسال کرد! طلسم پنالتی ها در پیش بود: یانگ و کول پنالتی شان را هدر دادند و ایتالیا 4-2 در پنالتی ها پیروز شد.
واقعا دشوار است که تصور کنیم انگلیس در یک تورنمنت بزرگ ملی به قهرمانی برسد. هرچند تغییرات مثبتی در سطوح پایه انجام شده و بازیکنان جوان و بااستعدادی در حال پرورش هستند. سطح توقعات همیشه از تیم ملی بالاست و شاید همین انتظارات مردم انگلیس، یکی از فاکتورهایی باشد که همه چیز را خراب می کند.