دیگو سیمئونه در کتاب زندگینامه خود نوشته است:
فوتبال در وهله اول وابسته به فضا است. زمان های زیادی از بازی بدون توپ می گذرد و وقتی شما توپ را در اختیار ندارید باید به خوبی فضاها را در اختیار بگیرید.
بیایید بازی میان دو تیم دورتموند و بایرن مونیخ را در سه بازه زمانی مختلف شامل "در اختیار داشتن فضا"، "تلاش برای تصاحب توپ" و "زمان مالکیت توپ" بررسی کنیم.
مالکیت فضا
اولین تفاوت در بازی دو تیم، نقطه آغاز دوئل بر سر فضاست. مکانی که دورتموند برای تصاحب فضا انتخاب کرده از میانه های میدان و حتی در زمین حریف است اما تلاش بایرن از زمین خودی شروع می شود و تراکم بیشتر آن در مرکز زمین به چشم می خورد. این بدان معناست که شاگردان فاوره ترجیح دادند توپگیری و توسعه حمله را تا حد ممکن نزدیک به دروازه حریف شروع کنند تا بتوانند مدافعین را غافلگیر کنند. اما باوارایی ها سعی در بازی سازی از عقب میدان داشتند و سعی کردند تحت فشار کمتری، ضعف های حریف را شناسایی کنند و توپ را وارد فاز تهاجمی و مرحله توسعه حمله کنند.
در فاز دفاعی، استفاده از فضا توسط هر دو تیم نشان از بازیخوانی خوب بازیکنان حاضر در زمین داشت. جاگیری خوب بین خطوط هافبک و حمله تیم حریف، پوشش فضاهای خالی در مناطق خطرناک و دوندگی در دفاع موجب کنترل خط حمله در نزدیکی دروازه شد. تلاشی که روش مقابله با آن توسط هر یک از دو مربی در زمان مالکیت توپ ذکر خواهد شد.
در بحث استفاده از فضا درست است که بایرن میانه میدان را از آن خود کرد اما دورتموند توانست حضور خود را در زمین حریف دیکته کند و با حرکت های مداوم درون فضاهای مرده و دور از دسترس تیم حریف، از آنها یک موقعیت بسازد.
مالکیت توپ
حال وقت آن رسیده ببینیم دو تیم برای در اختیار گرفتن مالکیت توپ چه واکنش هایی از خود نشان می دادند؟ به گفته های سیمئونه برگردیم:
همیشه در بازی یک دوئل تمام عیار برای یافتن زمان مناسب برای پرس کردن یا عقب نشینی در جریان است.
زمان مناسب پرس برای دورتموند اینگونه تعریف می شود. هر زمان که توپ نداری پرس کن. آنها برای توپ ربایی منتظر اشتباه حریف نمی مانند. خودشان اشتباه را ایجاد می کنند. فشار و فشار و فشار. چیزی که بازیکن صاحب توپ را به اشتباه می اندازد تحت فشار قراردادن اوست. با دوندگی می توان فشار ایجاد کرد. با بستن فضاها می توان فشار ایجاد کرد. با برتری نفری می توان فشار ایجاد کرد. تکرار اشتباهات و تصاحب مالکیت توپ برای دورتموند نقطه آغاز حمله بود.
اما در سمت مقابل تیم میهمان منتظر فرصت جهت پرس کردن و تصاحب توپ بود. فرصت مناسب پرس کردن برای بایرن چه زمانی رخ می داد؟ اول به محض از دست دادن توپ همان جایی که حضور داشتند، می ماندند و عقب نشینی نمی کردند حتی اگر در هیجده قدم حریف این اتفاق می افتاد تا دوباره مالکیت توپ را به دست آورند.
و حالا یک سوال: دلیل اینکه بایرن در این زمینه توفیق کمتری نسبت به زردپوشان داشت چه بود؟ برخلاف دورتموند تیم بایرن پرس را با فشار سنگین انجام نمی داد. صرفا حضور در مناطق نزدیک به بازیکن صاحب توپ و منتظر اشتباه حریف ماندن شیوه شاگردان کواچ برای بازپس گیری توپ در زمین دورتموند بود. دومین فرصت، زمانی بود که دورتموند اقدام به پاسکاری متعدد در زمین خودی می کرد و با طولانی شدن این امر می توانست راه نفوذ به زمین حریف و نقاط ضعف وی را پیدا کند. از طرفی هر گاه دورتموند قصد حمله داشت، با تراکم در میانه میدان و زمین خودی موجب جلوگیری یا به تاخیر انداختن حمله آنها می شدند.
زمان مالکیت توپ
حال نوبت به زمان مالکیت توپ و پایه ریزی ساختمان حمله می رسد. فاکتور سرعت، عامل ایجاد تفاوت در توسعه حمله توسط دو تیم بود. تیم میزبان بلافاصله بعد از تصاحب توپ در کمترین زمان خود را به دروازه حریف می رساند. پاس های بلند هوایی و یا پاس زمینی عمقی در کنار حرکت های رو به جلو و استارت های سریع عمل انتقال توپ به دروازه را با چاشنی سرعت همراه می کرد. بازیکنان تیم دورتموند بعد از توپگیری در صدد انجام حمله سریع بودند تا از کمترین زمان مالکیت توپ بیشترین را بهره ببرند. آنها برای بالا بردن سرعت انتقال و هماهنگی خودشان از پاس های کوتاه و تکضرب کمک گرفتند، که هر چند ریسک از دست دادن توپ را بالا می برد اما خط دفاع حریف را غافلگیر می کرد و پایه ریزی حمله را قبل از شکل گیری دفاع حریف، انجام می داد. هم چنین سرعت در حمله موجب هموارتر شدن مسئله عبور از خط دفاعی و نفوذ در سیستم دفاعی حریف می شد.
در سمت مقابل باواریایی ها بعد از در اختیار گرفتن مالکیت توپ سعی در باز کردن بازی و استفاده از پاس های عرضی یا طولی با سرعت پایین داشتند. البته در مواردی که نیاز بود بازی سازی سریع از میانه های میدان آغاز شود، با یک پاس بلند هوایی یا پاس عمقی توپ را در محوطه جریمه حریف به مهاجم هدف می رساندند تا برای او موقعیت گلزنی ایجاد کنند. روش توسعه حمله اما در محوطه جریمه دورتموند متفاوت بود. بایرن در هیجده قدم حریف برای باز کردن ساختار دفاعی زردپوشان و استفاده بهتر از فضاها سرعت پاسهای خود را در محدوده های کوچک بالا می برد تا تمرکز آنها را بر هم زند. گاه در صورت نیاز منطقه بازی را تغییر می داد تا فشار از یک قسمت زمین به ناحیه ای که تمرکز کمتری بر روی آن است منتقل شود. گلهای این تیم نیز در اثر بالا بردن سرعت در فضاهای کوچک و محدود به دست آمد.
آنچه تفاوت میان دو تیم را رقم زد تنها به گردش درآوردن توپ در زمین نبود. استفاده از فضاها، تلاش برای تصاحب توپ ، دوندگی جهت دیکته کردن توانایی های خود به حریف در کنار فرصت طلبی و تمام کنندگی مهاجمین، مکمل بازی با توپ تیم دورتموند بود و در مقابل بازیکنان بایرن نتوانستند مانع استفاده حریف از توانایی هایش شوند و این تفاوت ها برتری نسبی شاگردان فاوره بر حریف را رقم زد.