طرفداری- هفته گذشته، شاهد یک رویداد مهم در ورزش ایران بودیم: «ورود بانوان به ورزشگاه آزادی» ولی این مهم، همان اندازه که با استقبال بخشی از مردم مواجه شد، مورد اعتراض هم قرار گرفت؛ خیلیها معتقد بودند که این حضورِ دستچین شده، تنها برای فرار از تهدیدهای فیفا و به صورت نمایشی بوده است. از جمله آن میتوان به تصاویری اشاره کرد که نشان میداد تعداد زیادی از زنان پشت در ماندهاند.
صحبتهای اخیر غلامحسین زمانآبادی، مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال، اگر چه در جواب این انتقادها انجام شده، ولی بیشتر از اینکه گروه مخالف را قانع کند موجب تقویت نگاههای بدبینانه آنها خواهد شد.
رفع ممنوعیت ورود بانوان به ورزشگاه، مطالبهای است که در سالهای اخیر، هر روز جدیتر از قبل از سوی جامعه مطرح شده و میزان عمومیتش را میتوان در شبکههای اجتماعی، به وضوح مشاهده کرد. اما صحبتهای زمانآبادی نشان میدهد که راه درازی تا تحقق آن باقی مانده است.
مهمترین نکتهی این مصاحبه در همان ابتدا آمده است:
ما برای تکمیل شدن حضور بانوان در ورزشگاه ها قبل از هر کاری باید ذهن برخی از مسئولان کشور را روشن کنیم و برای آنهایی که تصمیمگیر هستند توضیحات لازم را بدهیم تا پس از روشن شدن برخی مسائل تصمیم گیریهای نهایی انجام شود.
گویی این خواسته دولت، وزارت ورزش و فدراسیون هست که بالاخره تابو شکسته شود، امّا آنها توان مقابله با نهادهایی چون قوه قضائیه و نیروی انتظامی را ندارند. زمانآبادی مدعی است که مراحل چنین هدف مهمی، باید به آرامی طی شود. زیرساختها آماده شود، در بازیهای ملی مورد آزمون قرار گیرد و نگاه مخالفان، تغییر کند. اما جامعه چندان به این حرفها خوشبین نیست. چرا؟
طی سالها و حتی دهههای گذشته بارها و بارها چنین وعدهای داده شده، ولی در عمل شاهد هیچگونه تغییری نبودهایم. بنابراین گوش مردم به چنین حرفهایی بدهکار نیست. آنها موردی عینیتر و قدمی محکمتر را طلب میکنند. مواردی مثل همین حضور محدود زنان در بازی دوستانه ایران و بولیوی، اگر چه بازتاب گستردهای داشت، اما از همان ابتدا احتمال فرمالیته بودن آن هم مطرح شد. طبیعی است که اگر چند ماه بگذرد و اتفاق تازهای نیافتد، افرادی که نگاهی خوشبینانه به همین حضور داشتند هم نظرشان تغییر خواهد کرد.
صحبت از آماده نبودن زیرساختها هم بیشتر به بهانهجویی میماند. مگر تعمیر و تجهیز امکاناتی مانند سرویس بهداشتی، چقدر وقت و هزینه دارد که وزارت ورزش برای انجامش تعلل میکند؟ خصوصا اینکه قرار نیست در گامهای اول، سهمیه زیادی به زنان اختصاص یابد و آماده کردن فضا در حد همان چند جایگاه هم میتواند مشکل را حداقل به طور موقت حل کند. ضمن آنکه بسیاری از زنان که طالب حضور در ورزشگاه هستند، حاضرند با همین امکانات هم راهی ورزشگاه شوند. واقعا چرا باید به جای آنها تصمیم گرفت؟ نکته دیگر اینکه اگر ورزشگاه آزادی امکانات زیرساختی مناسب را ندارد، پس چرا در برنامههای دیگری مثل پخش مسابقات جام جهانی یا مراسم مرحوم ناصر حجازی، درهایش به روی زنان باز شد؟
حتی اگر خوشبین باشیم و فرض کنیم که تمام مشکلات به مرور حل خواهد شد، حداقل ماهها زمان لازم است که بالاخره خانمهای طرفدار تیمهای باشگاهی، بتوانند به ورزشگاه بیایند. این یعنی باز هم زمان را از دست خواهیم داد. به عنوان مثال آرزوی دختران پرسپولیسی این بود که بتوانند در مسابقات حساس لیگ قهرمانان آسیای امسال، تیم محبوبشان را تشویق کنند. چه کسی جواب حسرت آنها را خواهد داد؟ آیا با کمی تامل و تعامل، نمیشد مشکل را حل کرد و لقمه را از پشت سر به دهان نگذاشت؟