طرفداری - بایرن مونیخ و کواچ در برزخی بزرگ به سر می برند. آن ها پس از شروعی طوفانی، به یک باره دچار افت شدید و حواشی بسیار شدند. در 15 روز حساس اکتبر و قبل از بازی های فیفا دی، بایرن بسیار ضعیف عمل کرد و بازی های ضعیف و نتایجی بسیار ضعیف تر که این تیم را به رده ششم بوندسلیگا فرستاد. حواشی و اختلافات در مونیخ بیداد می کند، از اختلافات در رختکن تیم تا سیستم چرخشی که باعث اعتراض بسیاری از بازیکنان شده است. اما ریشه این مشکلات از کجاست؟
ضعف مدیریت در نقل و انتقالات و انتخاب سرمربی
بایرن مونیخ در فصل 19-2018 و در نقل و انتقالات تابستانی، فقط یک فروشنده بود. فروش آرتور ویدال، خوان برنات، رودی، داگلاس کاستا و رفتن چند جوان از آکادمی تیم، از فروش های بایرن مونیخ بوده است. در کنار این حجم فروش گسترده بازیکن، هزینه تنها 12 میلیون یورویی تیم در نقل و انتقالات، آن هم از تیمی به مانند بایرن مونیخ، از نکات تعجب آور برای هواداران در این تابستان بوده است. بایرن مونیخ در تابستانی که گذشت، گورتسکا را به صورت رایگان به خدمت گرفت و آلفونسو دیویس پدیده و وینگر کانادایی را تنها با 12 میلیون یورو در نیم فصل دوم به تیم آورده است که به راحتی می توان به عملکرد ضعیف بایرن مونیخ در نقل و انتقالات پی برد. بایرن مونیخ حتی در همان دوران کوتاه بازگشت هاینکس نیز مشخص بود با ضعیف شدن ستارگانی چون ریبری، روبن، افت فاحش توماس مولر و بی رقیب بودن مهاجمی هم چون روبرت لواندوفسکی در کنار مصدومیت های گاه و بیگاه بازیکنانی به مانند کومان، به خرید های بزرگ به خصوص در خطوط جلو نیاز دارد. از عجیب ترین فروش های تیم می توان به فروش آرتور ویدال اشاره کرد که بازیکنِ مهمی در پست شش به شمار می رفت؛ پستی که این روزها به یکی از نقاط ضعف بایرن تبدیل شده است. فروختن بازیکنی به مانند برنات و نخریدن جایگزینی مناسب برای او نیز، از دلایل افت محسوس بایرن مونیخ در فصل جدید بوده است.
چرا که هم اکنون با مصدومیت رافینیا و آلابا، بایرن مونیخ در این پست بازیکن دیگری ندارد و احتمالا در تابستان بعدی نیز، مدیران تیم مونیخی، جملات تکراری از این دست که هیچ بازیکنی ارزش 100 میلیون یورو را ندارد و یا ما وارد دیوانه بازی های بازار نمی شویم، مواجه خواهیم شد! در مجموع به راحتی می توان متوجه عملکرد ضعیف مدیران بایرن مونیخ در نقل و انتقالات امسال شد. اما ریشه این مشکلات بایرن مونیخ در کجاست؟ به سال 2013 برگردیم، جایی که هاینکس می خواهد بازنشست شود. او هنوز 3 گانه را فتح نکرده اما تیمش مدعی اول قهرمانی است. بایرن آن قدر قوی است که هیچ تیمی حاضر به رویارویی با آن ها در آن فصل نمی شود. مدیران بایرن با همه دلبستگی که به هاینکس دارند، اما انتخاب نهایی آن ها پپ گواردیولاست. مربی خوش فکری که هر تیمی آرزوی داشتنش را داشته و البته هنوز هم دارند؛ اما مدیران بایرن باید پاسخگوی این پرسش مهم باشند که چگونه در فصل پیش که هاینکس را برگرداندند و به او بارها و بارها پیشنهاد تمدید قرارداد را دادند، اما درسال 2013 و با وجود افتخارات فراوانی که این مربی محبوب و کارکشته برای باواریایی ها به دست آورد، این کار را انجام نداده و او را راضی به ماندن نکردند؟ اگر یوپ واقعا برای همیشه تصمیم به خداحافظی از دنیای فوتبال را گرفته بود، پس چرا باز هم برای هدایت بایرن پیشقدم شد.مدیران بایرن مونیخ سالی 17 میلیون یورو به پپ و 15 میلیون یورو به آنچلوتی دستمزد دادند؛ در حالی که بهترین اتفاقی که با آن ها رقم خورد، قهرمانی های داخلی بود که در بایرن این کمترین کاری است که یک مربی قادر به انجام آن است.
هر چند سرمربی بزرگی هم چون گواردیولا نیز برای تحقق فرامین تاکتیکی خود خواسته هایی داشت که مدیران بایرن مونیخ با همان فرمول دیوانه وارِ بازاری خود انجام ندادند. مانند خرید سانه یا خرید دی بروین یا حتی خرید بازیکنی چون نیمار. همین موارد باعث شد تا پپ هم عطای سرمربی گری بایرن را به لقایش ببخشد. اشتباه بزرگتر بعد از رفتن پپ، اما انتخاب کارلو آنچلوتی مربی با شخصیت ایتالیایی بود که مشکل اصلی او بیشتر در ارتباط گرفتن با بازیکنان و به خصوص آلمانی های تیم بود که نتوانست در ارتباط با بازیکنان موفق باشد. همین موضوع سبب شد تا کارلتو بیشتر از یک فصل بر روی نیمکت بایرن مونیخ دوام نیاورد و سران بایرن تصمیم به اخراج وی گرفتند. پس از صرف وقت و هزینه های گزاف، مدیران تیم مجددا به سراغ سپر بلای همیشگی خود، هاینکس رفتند. مونیخی ها مجددا شاد و مسرور از بازگشت مربی محبوب خود به تیمشان شدند. هاینکس با توانایی و مدیریت فوق العاده خود، موفق شد تیم را آرام کرده و با ارتباط عالی با بازیکنان، بایرن را به مسیر اصلی بازگرداند. اما در انتهای فصل دیگر حاضر به ماندن نشد و اینجا بود که مدیران بایرن، متوجه شدند در پنج سال گذشته چه اشتباهات بزرگ و مهلکی داشته اند. گزینه های آن ها پس از هاینکس بزرگ نیز صرفا محدود به مربیانی هم چون توخل، یولیان ناگلزمن و کواچ بود تا در نهایت کواچ جوان و خوش آتیه را انتخاب کنند. انتخابی که تاکنون با شکست مواجه شده و بسیاری از هواداران مونیخی از آینده بایرن مونیخ بیم دارند.
سیستم چرخشی کواچ و از دست دادن رختکن تیم
در ابتدای مسابقات همه چیز برای بایرن و کواچ عالی پیش می رفت. تیم در بهترین روزهای خود به سر می برد؛ پرس عالی، حملات سریع، دفاع مستحکم، ضرب آهنگ بی نظیر در کناره ها و در کنار همه این موارد جو عالی تیم. اما به یک باره بعد از بازی با آگزبورگ و نیمکت نشینی چند ستاره تیم، همه چیز تغییر کرد. افت فاحش بازیکنان به وضوح دیده می شد، کواچ تمرکزش را از دست داده بود و رختکن تیم نیز دچار حواشی بسیار شده بود. موقعیت های گل به شکلی عجیبی از دست می رفت و اشتباهات خط دفاع هم به اوج خود رسیده بود. تمام این اتفاقات تنها در دو هفته در مونیخ اتفاق افتاد و کواچ سعی در عادی جلوه دادن شرایط تیم دارد. رسانه معتبری هم چون بیلد نیز به حواشی تیم بیشتر دامن می زند؛ یادداشت هایی با این مضمون و عنوان که به وضوح افت چند ستاره بایرن مونیخ بعد از بازی با آگزبورگ آغاز شد. به گل های بازی با گلادباخ یا هرتابرلین مجددا با دقت بیشتری بنگرید، آن وقت اوج اشتباهات فاحش را می توانید ببینید. این اتفاق در بازی با آژاکس هم افتاد اما درخشش مانو نویر مانع شکست بایرن مونیخ شد. سیستم چرخشی برای هر تیمی که در سه تورنمنت مهم شرکت دارد، امری بدیهی است؛ اما هنگامی که شما ترکیب اصلی خود را شناخته باشید و در واقع بازیکنان اصلی هم بدانند چه کسانی هستند. یوپ هاینکس در تیمش همیشه از این روش چرخشی در سه ماه آخر سال استفاده می کرد و البته یکی از موفقیت های وی در بایرن نیز همین مورد بود.
کواچ اما هم چنان بازیکنان ترکیب اصلی خود را به درستی نشناخته و در واقع به جز لواندوفسکی، نویر، آلابا و کیمیش، مابقی بازیکنان بایرن مشخص نیست که آیا در ترکیب اصلی قرار دارند یا نه؟! در واقع همین مساله باعث افت بازیکنانی مانند گورتسکا، خامس و تیاگو شده است. همین نیمکت نشینی ها باعث اعتراض و افت بازیکنان شده و کافی است که به این لیست، تولیسو و کومان و در نیم فصل احتمالا دیویس را هم اضافه کنید. فرانک ریبری و آرین روبن همچنان با تعویض و نیمکت نشینی مشکل دارند. آن هم بازیکنانی که در آستانه 35 سالگی و بالاتر از آن قرار دارند. خامس رودریگز نیز هم چنان مانند یک بازیکن احساسی در زمین عمل کرده و دوست دارد مربیانی مانند آنچلوتی یا هاینکس او را به آغوش بکشند و یا لواندوفسکی تا مجبور نباشد به هم تیمی هایش پاس نمی دهد و حتی بواتنگی که بیشتر دنبال موارد غیر فوتبالی است و در نتیجه کواچ و کادر فنی او کار سختی در ادامه فصل خواهند داشت. به تازگی صحبت از مذاکره با زیدان یا کنته است و یا حتی برگرداندن فرشته نجات همیشگی بایرن مونیخ یعنی یوپ هاینکس؛ اما هر دو مدیر بایرن مونیخ بارها این شایعات را تکذیب کرده و با قاطعیت اعلام کردند پشت کواچ هستند. اما یادمان نرود آن ها با قاطعیت نیز در حرف هایشان پشت آنچلوتی بودند، اما به راحتی او را برکنار کردند.
بازیکنان تمام شده یا افت کرده
اما در ناکامی ها فقط مربیان و مدیران مقصر نبوده و بی شک بازیکنان هم در نتایج و افت تیم سهیم هستند. به طور مثال روبرت لواندوفسکی که ستاره تیم است، 360 دقیقه نه گلی زده و نه پاس گلی داده است. حتی نویر که همیشه از بازیکنان آماده باواریایی ها در فصول اخیر محسوب می شود نیز در این چند بازی به جز آژاکس، آن تمرکز همیشگی را نداشته است. با تمام احترام برای نویر به عنوان کاپیتان تیم، اما وی در این فصل چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ رهبری و مدیریت تیم درون زمین به هیچ وجه کاپیتان خوبی نبوده است. شرایط کنونی بایرن به مشابه رفتن فیلیپ لام و شواین اشتایگر از تیم است و فقدان رهبر و کاپیتان در تیم آشفته بایرن به خوبی مشخص و هویداست. کاپیتان های دیگر بایرن مونیخ به مانند مولر، روبن، ریبری و بواتنگ هم به نوبه خود دارای حواشی خاص خود هستند تا جایی که کنترل این حواشی برای بایرن به معضلی تا این جای فصل تبدیل شده است. البته همه تقصیرها را نمی توان به گردن نویر انداخت، چون معمولا دروازبانان نمی توانند همه زمین را به خوبی رهبری و کنترل نمایند. به خامس رودریگز می رسیم که البته وی کمترین تقصیر را در بین همه داراست و یکی از دلایل افت محسوس خامس بدون شک به خاطر اشتباهات کواچ در سیستم چرخشی تیم است. توماس مولر هم به مانند جام جهانی از شرایط آرمانی خود دور بوده و حتی در استپ توپ و حمل توپ هم عاجز مانده و از سانتر های مثال زدنیش، کات بک های فوق العاده اش و حتی فضا سازی و جاگیری های خوبش نیز دیگر خبری نیس و دچار افت فاحشی شده است.
مسلما با چنین کیفیت فنی از این بازیکن، تنها تیمی که می تواند هم چنان در آن فیکس بازی کند فقط و فقط بایرن مونیخ است. کیمیش و آلابا البته کیفیت خوبی دارند؛ آن ها در این فصل از بی حاشیه ترین و بهترین مهره های بایرن بودند، اما هم چنان به مانند مدافعی هم چون مارسلو در کارهای دفاعی ضعف دارند. تیاگو در ابتدا بهترین بازیکن بایرن مونیخ بود اما او هم به یک باره دچار افت شد و مجددا مشکل توپ لو دادن زیاد و بازی های نمایشی بی ثمر را به وضوح در بازی او مشاهد می کنیم. آرین روبن و فرانک ریبری هم دقایقی که شده، نشانه هایی از همان بازیکنان دوست داشتنی سابق را بروز می دهند اما در مجموع 90 دقیقه، اصلا نتوانستند مثمرثمر واقع گردند. از جوانانی مانند گورتسکا، زوله، گنبری و سانچز هم که وقتی بزرگان در افت هستند، توقعی از آنان نیست. جدایی آرتورو ویدال برای بایرن هزینه سنگینی در پی داشته است و قطعا فروش ویدال یک اشتباه بزرگ بوده است. میانگین پیروزی در نبردهای دفاعی ویدال، در هر بازی 26 بوده است. هیچ بازیکنی از بایرن چه در فصل گذشته و چه در این فصل، آماری مثل او یا بهتر از او نداشته است. میانگین شکاف میان خط هافبک بایرن و خط حمله آن 21.9 متر است که در فصل گذشته این میانگین 20.1 بوده است.
بنابراین با دقت به این آمار و ارقام می توان به این نتیجه رسید که تنها کواچ را نباید مقصر دانست و بازیکنان نیز در این وضعیت بحرانی تیم، مقصر هستند.
یادداشت کاربری ارسال شده توسط، امیرحسین بهمنیار
با اصلاح مهدی تاج الدینی