مطلب ارسالی کاربران
بر بساطی که بساطی نیست؛ ترامپیسم در مونیخ
ترامپ رئیس جمهور آمریکا است؟ نه به نظر نمی رسد باید وی را در جایی دیگر جست، یعنی کجا؟ در بایرن؛ بله بایرن، کسی است که توهم تغییر در روندها و رویه ها البته به صورت معکوس در سر دارد و بر این باور است که با سیاست ریاضتی، سایر باشگاه های جهان به خرج نکردن تشویق کند، این در حالی است که بایرن مونیخ به شدت در حال بازاریابی در کشورهای دیگر به ویژه آسیای شرقی است، و این با حرف های فعلی ترامپ مونیخی در تضاد است
اما آیا مشکل اینجا است، نه خیر مشکل از آنجایی آغاز شد که بایرن تبدیل به حیات خلوت ترامپ مونیخی و یاران تبدیل شد و مانند پاداشان پروس در پی نشان دادن شکوه و عظمت قلمرو خود به تمام جهانیان برآمد، و این در حالی است که کنت مونت کریستو هنوز در سیاه چاله های خویش به سر می برد و در حال کندن حفره ای است تا از دست این پادشاهان ناحق رهایی یابد، به راستی زمان رهایی کی فرا خواهد رسید، به نظر شما کی آن پیرمرد خمیده کنت مونت کریستو را خواهد دید و به او خواهد گفت که نگهبانان چطور با زندانیانی که مرگ محکوم هستند برخورد می کنند، بنده هم مثل شما در پی جواب این سوال هستم.
حالا این پادشاه پروسی مدرن تر شده است و از ترامپ آمریکایی، نسخه پروسی (آلمانی)، ساخته است، و در توهم توطئه غرق شده و فکر می کند که آنچه دیگران انجام می دهند بر ضد بشریت است و وی تنها منجی عالم چهار گوشه سبز زمین فوتبال، به راستی توهمات این مونیخی کجا پایان خواهد پذیرفت، تا کی فکر می کند با تحریم های نا کارآمد می تواند اوضاع تیم خودش را بهبود بخشد، این موضوع زمانی بیشتر به چشم خواهد آمد که در بازی تاج و تخت قصه ما، دیگر پادشاهان در پی استفاده از اژدها، برای فتح امپراطوری ترامپ ما هستند و این در حالی است وی با فدا کردن و منفجر کردن محل زندگی و با خودکشی فرزندش، در پی برگشت به مسیر درست است.
اما تجریه تاریخی نشان داده است که ترسوها هر چه بیشتر دست و پا می زنند بیشتر در باتلاق فرو می روند، و این قصه این روزهای ترامپ قصه ما است، اما وی از این تقلای بیهوده دست بر نمی دارد، داستان ما مانند داستان، کودکی است که بر لبه پرتگاه در حال راه رفتن است و هر لحظه سایه سنگین سقوط وی را تهدید می کند، اما چون تصوری از ترس ندارد باز به کار خویش ادامه می دهد.
در یک کلام پادشاهی پروس ما در حال افول است و برای برگشت به زمان شکوه و عظمت خویش نیازمند یک رونسانس است، رونسانسی که همه چیز را از پایه و بن از بین برده و زمینه ظهور پادشاهی جدید را فراهم کند، البته یادمان باشد، هنوز کهنه سربازان خائنی هستند که به این جاه و جبروت پوشالی دل خوش دارند و فکر می کنند می توانند از آن نردبان های ترقی زیادی برای خود فراهم کنند.