اختصاصی طرفداری- جویس میر، نویسنده آمریکایی می گه: "صبر، تنها توانایی منتظر ماندن نیست، صبر یعنی در هنگام انتظار چگونه رفتار می کنیم." 1 دسامبر 2013 وقتی تست های پزشکی به فرانچسکو آچربی نشان داد که برای دومین بار به سرطان بیضه مبتلا شده است، هیچ جمله ای نمی توانست معنی صبر را برایش وصف کند. حالا نوبت خودش بود تا بدون قلم معنی صبر را به جویس میر و تمامی انسان های کره زمین نشان دهد. خودش در کتابش نوشته است که در روز های نخست تصمیم گرفته بود که شکست را قبول کند. سرطان داشت یک قربانی دیگر را نجنگیده، شکار می کرد اما فوتبال دوستانش را راحت رها نمی کند. فوتبال جلوی سرطان ایستاد تا آچربی برخیزد.
سال 1988 در 20 کیلومتری جنوب شهر میلان به دنیا آمد. سال 2006 وقتی به تیمی در سری D ایتالیا ملحق شد، حتی فکرش را هم نمی کرد زمانی که قرار است نتیجه تلاش هایش را در بالاترین سطح فوتبال ایتالیا ببیند، سرطان او را به پشت دستگاه های شیمی درمانی بکشاند. تا سال 2012 که میلان ملحق شد چندین باشگاه عوض کرد. از رجینا تا کیه وو. سرطان گام به گام و آرام آرام پشت او می آمد و هر جا می رفت بدون اینکه نفس بکشد کنار آچربی راه می رفت. سرطان حتی امضای قرارداد او با میلان را هم از نزدیک تماشا کرد. حتی روز های بدش در میلان هم سرطان را قانع نکرد تا دست از سر فرانچسکو بردارد.
یک نیم فصل فاجعه بار در میلان که تنها یک بار فیکس به میدان رفت و 5 بازی نصف و نیمه دیگر کارنامه او در تیم شهر پر زرق برق بود. زمستان سال 2012، دست سرطان را گرفت و جنوا پیوست و سپس بدون حتی یک بازی به صورت قرضی به کیه وو بازگشت. 7 بازی هم با پیراهن کیه وو انجام داد و فصل برایش به پایان رسید. دقایق به هنگام گرم کردن سرطان نزدیک می شدند.
9 جولای سال 2013 رسیده است، ساسولو که تازه به سری آ رسیده است، تصمیم گرفت با یک قرارداد نصف و نیمه آچربی را به تیم خود بیاورد. وقتی فرانچسکو آچربی وارد اتاق پزشکی باشگاه می شد، حتی فکرش را هم نمی کرد وقتی از اتاق بیرون می آید دیگر یک بیمار باشد. اما پزشکان باشگاه در اوج آمادگی بدنی خبر ابتلای او به سرطان بیضه را بهش دادند، تومور مشخص بود. راه درمان؟ عمل جراحی برای در آوردن تومور. به شهر میلان بازگشت. به جایی که 6 ماه در آن جا عذاب کشیده بود، به جایی که در حوالی اش متولد شده بود. عمل جراحی با موفقیت در شهر میلان انجام شد و فرانچسکو آچربی خوشحال از اینکه به سادگی دستان سرطان را رها کرده است، به تمرینات ساسولو بازگشت.
13 بازی در ترکیب ساسولو انجام داده بود تا تاریخ لعنتی به اول دسامبر رسید. سران فوتبال ایتالیا اعلام کردند که تست دوپینگ فرانچسکو مثبت شده است. فرانچسکو شوکه شد. او قبول نکرد. او می دانست ماجرا از کجا شروع شده است. مقصر این داستان را می شناخت. سرطان دست از سرش بر نمی داشت. او گفت که مثبت شدن تستش به خاطر درمان هایی است که بابت سرطان و تومورش انجام داده است. چک آپ های مجدد به عمل آید و آنچه نباید رخ می داد، رخ داده بود. سرطان برگشته بود. خودش در شرح آن روز ها می گوید:
ابتدا فکر کردم که شکست خورده ام. دیگر هدفی در پیش رویم نداشتم و نمی خواستم بجنگم. اما بعد جنگیدم، اول با سرطان و بعد برای پس گرفتن جایگاهم در زمین.
اول دسامبر شاید خود فرانچسکو شکست خورده بود، ناامید شده بود. اما فوتبال دوستانش را رها نمی کند. حالا نوبت فوتبال بود تا زحمات آچربی را جای خودش ادامه دهد. فوتبال دست به کار شد و آچربی هم متعاقب آن دست به کار شد. فوتبال دستش را دراز و آچربی دست فوتبال را گرفت و بلند شد. در طول دوران شیمی درمانی، فرانچسکو هر چقدر می توانست پا به پای بازیکنان تیم ساسولو تمرین می کرد. آنقدر جنگید تا شر سرطان لعنتی را برای همیشه کم کرد. 9 ماه رخ در رخ با سرطان جنگید و در نهایت فاتح سرزمین فوتبال شد.
21 سپتامبر 2014، دقیقا 294 روز بعد از اینکه سرطانش برای دومین بار تشخیص داده شد، در تساوی 0 بر 0 ساسولو مقابل سمپدوریا به میدان رفت. وقتی یک جهان از بازگشتش به زمین فوتبال خوشحال بودند، سرطان با تند خویی نام فرانچسکو آچربی را از لیستش پاک می کرد. مدت بعدی آنتونیو کونته هم او را به تیم ملی دعوت کرد و اولین بازی ملی اش را سال 2014 مقابل آلبانی انجام داد و یک بازی دیگر نیز در سال 2016 برای آتزوری انجام داد و کارنامه اش با دو بازی ملی برای مدت ها بسته شد.
اما فرانچسکو رفتار در هنگام انتظار را بلد بود. فرانچسکو دیگر یک آدم معمولی نبود، او یک فاتح بود، یک جنگاور، یک قهرمان، یک افسانه و روبرتو مانچینی هم تصمیم گرفت در لیست جدیدش یک افسانه را به تیم ملی دعوت کند.