Ervin rudeپدرخوانده
ویتو: مایکل کجاست؟
سانی: نگران نباشید، سر و کلش پیدا میشه.
ویتو: ما بدون مایکل عکس نمیگیریم.
---------------------------------------------------------------------------------------
مایکل: وقتی جانی اول راه بود، یه قرارداد شخصی با رهبر یه گروه بزرگ موسیقی امضا کرد. و وقتی کارش بهتر و بهتر شد، میخواست از اونجا بیرون بیاد. جانی پسرخونده پدر منه. پدرم رفت تا این رهبر گروه رو ببینه و یه پیشنهاد ده هزار دلاری برای فسخ قرارداد با جانی داد. ولی رهبر گروه جواب رد داد. پس روز بعد پدرم رفت تا اون رو ببینه. اما این بار به همراه لوکا براتسی. در عرض یک ساعت، اون یه قرارداد ترخیص رو با یه چک تضمینی 1000 دلاری امضا کرد.
کی: چطور این کار رو کرد؟
مایکل: بهش پیشنهادی داد که نمیتونست رد کنه.
کی: چه پیشنهادی؟
مایکل: لوکا براتسی یه اسلحه به طرف سرش نشونه گرفت و پدرم گفت یا مغزش میاد پای قرارداد و یا امضاش!... این داستان حقیقت داره. این خانواده منه، کی. ربطی به من نداره.
------------------------------------------------------------------------------------
ویتو: وقت صرف خانوادَت میکنی؟
جانی فانتین: البته که میکنم.
ویتو: خوبه. چون مردی که وقت صرف خانوادَش نمیکنه،هیچ وقت نمیتونه یه مرد واقعی باشه.
------------------------------------------------------------------------------
تام هیگن: به خاطر شام و شب بسیار دلپذیر از شما ممنونم. ممکنه ماشینتون منو به فرودگاه برسونه؟ آقای کورلئونه اصرار دارن خبرای بد رو فوراً بشنون.
----------------------------------- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
ویتو: دیگه هیچ وقت به کسی خارج از خانواده نگو که چی فکر میکنی.
-- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
ویتو: تو درباره انتقام حرف میزنی. آیا انتقام، پسر تو رو بهت برمیگردونه؟ یا پسر منو به من؟ من از انتقام خون پسرم گذشتم. ولی براش دلایل شخصی دارم. کوچکترین پسرم مجبور شد تا این کشور رو به خاطر ماجرای سولاتزو ترک کنه...