این ترانه رو خیلی از خواننده های مشهور مثل بینگ کرازبی، داستی اسپرینگفیلد، ادی آرنولد، دین رید، یونی ماتیس، مارک آلموند، گلن کمبل، مل تورم، لنا هورن، اندی ویلیامز، جیمی درنت، نورا آونر، جان متیس، ال مارتینو، شرلی بسی، بابی بر، پاتریسیا کاس و خولیو ایگلسیاس و… اجرا کردند و تقریبا این نسخه ای که من گذاشتم شاید حتی به اندازه خیلی از نسخه های دیگه مشهور نباشه اما یه آرامش خاصی توش پیدا کردم نمیدونم چی هست ولی هر وقت به این صدا گوش میدم احساس آرامش میکنم. البته مشهور ترین اجرای این اثر متعلق به خود شارل آزناوور هست که فکر کنم خیلیاتون شنیده باشید اگه نشنیدید هم حتما پبشنهاد میکنم از اینجا دانلودش کنید.
متن ترانه با ترجمه مستقیم فارسی از متن فرانسوی که با ترجمه انگلیسیش هم کمی فرق داره:
Hier encore
همین دیروز
J'avais vingt ans
بیست سالم بود
Je caressais le temps
زمان رو می نواختم
Et jouais de la vie
و زندگی رو به بازی می گرفتم
Comme on joue de l'amour
آن سان که با عشق بازی می کنیم
Et je vivais la nuit
و شب می زیستم
Sans compter sur mes jours
بی آنکه روی روزهایم حساب کنم
Qui fuyaient dans le temps
روزهایی زمان آنها را از دستم می ربود
J'ai fait tant de projets
نقشه های زیادی کشیدم
Qui sont restés en l'air
که همه بر باد رفتند
J'ai fondé tant d'espoirs
امیدهای فراوانی داشتم
Qui se sont envolés
که همه از بین رفتند
Que je reste perdu
چه سرگردان شده ام
Ne sachant où aller
بی آنکه بدانم به کجا روم
Les yeux cherchant le ciel
چشمانم آسمان را می جوید
Mais le cœur mis en terre
ولی قلبم در زمین فرو می رود
Hier encore
همین دیروز
J'avais vingt ans
بیست سالم بود
Je gaspillais le temps
وقت تلف می کردم
En croyant l'arrêter
با این فکر که چطور زمان رو نگه دارم
Et pour le retenir
و برای اینکه به عقب برش گردونم
Même le devancer
یا حتی ازش جلو بزنم
Je n'ai fait que courir
هیچ کاری نکردم جز اینکه دویدم
Et me suis essoufflé
و از نفس افتادم
Ignorant le passé
با اعتنا نکردن به گذشته
Conjuguant au futur
با صرف کردن فعل آینده
Je précédais de moi
از خودم هم پیشی می گرفتم
Toute conversation
در هر بحث و گفتگویی
Et donnais mon avis
و نظر می دادم
Que je voulais le bon
که خواهان خیر و خوبی هستم
Pour critiquer le monde
برای اینکه از دنیا ایراد بگیرم
Avec désinvolture
آن هم با گستاخی
Hier encore
همین دیروز
J'avais vingt ans
بیست سالم بود
Mais j'ai perdu mon temps
ولی زمانم رو از دست دادم
A faire des folies
با دیوانگی ها کردن
Qui ne me laissent au fond
دیوانگی هایی که هیچ چیز عایدم نکرد
Rien de vraiment précis
هیچ چیز براستی ارزشمندی
Que quelques rides au front
جز چین و چروک هایی بر پیشانی ام
Et la peur de l'ennui
و ترس از دلتنگی
Car mes amours sont mortes
چون همه ی عشق ها و علاقمندی هایم مردند
Avant que d'exister
پیش از اینکه موجود شوند
Mes amis sont partis
دوستانم رفته اند
Et ne reviendront pas
و بر نخواهند گشت
Par ma faute j'ai fait
با اشتباهم ساختم
Le vide autour de moi
دنیایی خالی به دور خودم
Et j'ai gâché ma vie
و زندگی ام را به هدر دادم
Et mes jeunes années
و نیز سال های جوانی ام را
Du meilleur et du pire
از میان خوبی و بدی
En jetant le meilleur
با دور انداختن خوبی
J'ai figé mes sourires
لبخند را بر زبانم بستم
Et j'ai glacé mes pleurs
و ترس هایم را منجمد کردم
Où sont-ils à présent
کجایند اکنون
A présent mes vingt ans
اکنون، سال های بیست من؟