چه کسی فکرش را می کرد که این پسر اهل مرسی ساید و محبوب آنفیلد با یک اشتباه مضحک، جلوی نخستین قهرمانی لیورپول در قرن ۲۱ را بگیرد؛ با این حال او تا به امروز همچنان یکی از برجسته ترین و محبوب ترین بازیکنان تاریخ این تیم بندرنشین است که با انجام ۵۰۴ بازی و زدن ۱۲۰ گل برای تیم محبوبش که شسمین گلزن برتر تاریخ لیورپول نیز محسوب می شود، خود را در قلب میلیونها هوادار پرشور فوتبال جا کرد.
شوت های رعد آسای او، همه را شیفته ی خودش می کرد و عشق و علاقه و غیرت او که از ۱۷ سالگی برای تیم محبوبش موج میزد، همه را عاشق خودش می کرد.
او در ۱۷ فصل بسیار شکوهمندانه اش موفق شد با تیمش، ۲ اف ای کاپ، یک سوپرکاپ اروپا، یک یوفا کاپ و مهم تر از اینها، یک لیگ قهرمانان اروپا به دست آورد گرچه فتح لیگ قهرمانان به همین سادگی ها نبود؛لیورپول در شرایطی که در نیمه اول با سه گل عقب افتاده بود، با کمک استیون جرارد و گل اولش، روحیه خودباوری را پیدا کرد و توانست دو گل دیگر به ثمر برساند و کار به ضربات پنالتی کشیده شود که در این ضربات، لیورپول توانست از این آزمون سخت، سربلند بیرون بیاید و این جام با ارزش را برای پنجمین بار در تاریخ این باشگاه فتح کنند. از این پس آن بازی پرهیجان و سخت را((معجزه استانبول))بنامند؛ معجزه ای که فقط استیوی جرارد و هم تیمی هایش می توانستند خلق کنند.
او همچنین تنها بازیکنی است در هرکدام از فینال هایی که بازی کرده است، گلزنی کرده و آن بازی را برده است.
از افتخارات فردی او نیز می شود به راه یافتن به ترکیب های منتخب یوفا و فیفا ( هر کدام سه دفعه)،بهترین بازیکن لیگ های انگلیس در سال ۲۰۰۶ و کسب جایگاه دوم پس از دیگر اسطوره لیورپول یعنی (( کنی دالگلیش))در نظرسنجی بهترین بازیکنی که جایگاه ویژه تماشاچیان لیورپول ملقب به ((کوپ)) را به وجد آورد، اشاره کرد.
او از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴، ۱۱۴ بازی ملی برای کشورش انجام داده که چهارمین بازیکن دارای بیشترین بازی ملی نیز محسوب میشود و همچنین ۲۱ گل ملی در کارنامه خود دارد. او هم چنین در ۳ یورو شامل یورو ۲۰۰۰، ۲۰۰۴ و ۲۰۱۲ و ۳ جام جهانی ۲۰۰۶، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ شرکت داشته که از ۲۰۱۲ تا پایان دوران حضورش در تیم ملی کاپیتان تیم ملی کشورش بود.
او با وجود این همه افتخارات تیمی و فردی، هیچگاه نتوانست جام لیگ برتر انگلیس را از آن خود کند، البته در سال ۲۰۱۴ او می توانست به اولین جام لیگ برتری اش دست یابد ولی آن روز شوم ۲۷ آوریل برای استیوی جرارد محبوب و طرفداران لیورپول فرا رسید؛ او در حالی که تیمش با برد مقابل چلسی می توانست برای نخستین بار در قرن ۲۱ به این عنوان دست یابد، ناگهان پایش لیز خورد و همین باعث شد تا دمبا با، مهاجم اسبق چلسی توپ را از او بقاپد و به راحتی تک به تک را گل کند و چلسی را در خاک بندر لیورپول، پیروز کند و مهمتر اینکه دست لیورپول را از جام لیگ برتر کوتاه نماید. جرارد از این اتفاق بسیار شرمسار بود، هواداران نیز بهت زده بودند که چرا بازیکن محبوبشان که سالها برای تیمشان افتخار آفرینی می کرد، اینگونه آنها را در کسب قهرمانی ناکام می سازد؛ اما هنوز جرارد برای هواداران بسیار محبوب بود و کسی حتی نمی توانست از او دل بکند.
او یک سال بعد از عشق دوران کودکی اش جدا شد و به لس انجلس گلکسی آمریکا پیوست و پس از یک سال بازی درآن تیم، از فوتبال خداحافظی کرد.
استیوی جی یک قهرمان برای لیورپول بود، یک اسطوره و یک الگو. همان طور که رائول برای رئال مادرید یا پائولو مالدینی برای آث میلان پسر نیک بود، استیون جورج جرارد هم برای آنفیلد یک پسر نیک بود؛ پسری از جنس آنفیلد.