کوچه گردي نکن حبيب خدا
ميهماني تو منزلت داري
دعوتت کرده اند اين مردم
تو از اين کوفه دست خط داري
***
رو نزن گوششان کَر است امشب
با غم بي کسي مداراکن
همه دارند ميروند آقا
بيصدا گريه کن تماشا کن
***
اي ولي فقيه دلخسته
اي ابَر مرد قهرمان چه خبر؟
....نامه دادي حسين برگردد؟
از امام زمانمان چه خبر؟
***
باز هم بي بصيرتي کردند
جهلشان کار دستشان داده
لقمه هاي حرام را خوردند
دل بريدند از شما ساده
***
چاله کَندَند بر سر راهت
تا که گودال را مَحَک بزنند
ريسمانِ جهالت آوردند
تا به زخم دلت نمک بزنند
***
کوفه بال و پر شما را بست
کُنج ديوارِ ِخسته افتادي
تنگي کوچه هاش باعث شد
ياد پهلو شکسته افتادي
***
ضربه هاشان به پهلويت ميخورد
دردهايت يکي دو تا كه نبود
چقدر زود دوره ات کردند
کوفه گودالِ کربلا که نبود
***
با غرور شكسته آقا جان
سر ِدارالاماره ات بردند
باورم نيست با تني بي سر
سمت ميخ قناره ات بردند
***
آب در حسرت لبانت سوخت
لب پاره مُعَذَّبي آقا
گريه هايت به کوفيان فهماند
فکر فرداي زينبي آقـــا
***
تهمت خوردن شراب زدند
به شما مرد حق پرست آقا
تازه با اينکه خيزران نزدند
دو سه دندانتان شکست آقا
***
خيزران گفتم و دلم خون شد
دهنم تير ميکشد چه کنم
روضه ات را به سمت بَزم شراب
دست تقدير ميکشد چه کنم
***
…بي ادب تا که چوب را برداشت
قلم آشفته شد مُرّکب ريخت
بي ادب چوب را که بالا برد
غم عالم به جان زينب ريخت