مطلب ارسالی کاربران
خیانتی که خانواده ها به بعضی از ما کردند...
جمعه 16 شهریور 1397 - 23:39
توی یکی از کتاب های ❤سید ایمان سرورپور❤مطلب جالبی خوندم...
زمانی که کرم می خواهد پروانه شود باید در جایی کوچک و تنگ به آب و آتش بزند.اما اگر به کمک سوزنی کمی از پیله را پاره کنیم کار راحت تر خواهد بود.بسیار راحت تر.اما موجودی که بیرون می آید کرمی است در ظاهر پروانه.آری.آن کرم ابداً پرواز نخواهد کرد و ذاتاً"کرم"است.آن دلسوزی نابه جا تیشه ای بود بر ریشه ی یک رویای شدنی.رویایی که با دخالت نابه جا و غیرعقلانی نابود شد و تقصیر کرم یا پروانه نیست.این دیگری بود که احمقانه کار را خراب کرد...
زندگی ما هم همین شده.خودم الآن ۱۹ سالمه.شانس اوردم شهر خودم دانشگاه نمی رم.خانواده عملا با دلسوزی احمقانه فرصت های زیادی رو از من گرفتن.من می دونم یه بچه هستم و کلی فاصله دارم تا مرد شدن.تا اینکه بفهمم این لعنتی یه جنگ تمام وقت و مسخره بازی نیست.نسل ما سنگ معدن طلا بود ولی ناخالصی داشت.این سنگه باید بسوزه و خالص بشه ولی اکسید شده وداره بی استفاده میشه.به نظرم این وضع اقتصادی ترسناک نیست.ترسناک اون روزی هستش که هم نسل های من بخوان افسار کار و امور این کشور رو دست بگیرن...
با آرزوی موفقیت ،هر لحظه و از هر جهت.دوست دار همتون خراب سلطان