MANCHESTER IS M...ملكوم گليزر:
او فرزند چهارم "رز گلي ملك السطان جارچي باشي" بود. مادرش از نجيب زادگان و بالانشينان ثروت مند اصفهان بود. پدرش يك كارگر ساده بود كه در جواني , زماني كه مشغول ساخت و ساز عمارت جديد رز گلي اينا بود، عاشق رز گلي شد و با هزار ترفند و دوز و كلك رز گلي را بدست آورد، از پدرش در همين حد خبر در دست مي باشد.
رز گلي در سن 32 سالگي عاشق مردي از ديار آمريكا شد و با او از ايران و زير كتك هاي هر شبه پدر ملكوم فرار كرد. از بين 12 فرزندي كه از پدر ملكوم انداخته بود تنها ملكوم را با خود به آمريكا برد و آنجا نام خود را بصورت كد شده بر فاميل پسرش نهاد تا كسي نتواند آن را دي كد كند و او را بشناسد!!
بعدها ملكوم داستان زندگي خود را از زبان مادرش كه اتفاقا او هم در سن 85 سالگي در گذشت شنيد و با سفر به ايران و فروش كل زمين و ملك و املاك مادري پول خفني به جيب زد. اما او تنها اين يك مورد را كاملا از ايران به ارث نبرد، او بزرگترين ارثي كه برد، "خرج نكردن" بود. نقل قولي برجاي مانده از مادرش كه سينه به سينه به دست اهالي شهر منچستر رسيده است كه مادرش تنها ثانيه ايي قبل از مرگ به او گفت "خرج نكند" و پا به آن دنيا گذارد.
او سالهاي سال به فرزندانش قول كيت كت و اسنيكر ميداد و تهش از بغالي سر كوچه برايشان شكلات دسته دار مي خريد.
و حالا در سن 85 سالكي در حالي كه قيافش به 50 60 مي زد و اينا در فاني را وداع گفت، يكي از خبرهاي به گوش رسيده اين است كه قبل مرگ املاكش رو وقف كرده و بچه هاش هم نداد.
روحش شاد.