طرفداری-
درک کویت
سپتامبر 2006
درک کویت را حتی پیش از تولد او میشناسم. به عنوان یک کودک با کسانی چون او، تیمی از شهرکوچکِ محل تولد او کاتویک (Katwijk) در جایی نزدیک به سواحل هلندی روبرو شده بودم. برای کسانی مانند او احترام قائل بودم و از آنها میترسیدم. فکر نمیکردم لیورپول به دنبال خرید یکی از آنها بیاید. با این حال این باشگاه ماه پیش با ده میلیون پوند درک کویت را خرید. او امیدوار است که در بازی امروز برای اورتون در دربی مرسیساید، اولین بازی خود را به عنوان یار ثابت در انگلستان انجام دهد. صحبتهایی هست که او ده میلیون پوند نمیارزد اما کویت همیشه به قول رئیس جمهور بوش، اشتباه قضاوت شده است.
در یک صبح زمستانی حوالی 1980 یعنی همان سالی که درک کویت به دنیا آمد، تیم فوتبال من باید به ماتویک سفر میکرد. در صندلی عقب خودروی پدر نشسته بودم. رقیب، تیم سالهای بعد درک بود. تیم کوئیک بویز. از کنار کلیسای کاتویک عبور کردیم، از کنار فروشگاههای ماهیفروشی و مهمانخوانههایی با نوشتههای آلمانی روی پنجرههایشان.
رختکن کوئیک بویز همیشه پُر بود چون ملوانها و ماهیگیرهای اهل کاتویک همیشه شنبهها فوتبال بازی میکردند. یکشنبهها به ستایش خداوند اختصاص داشت و کسی سراغ فوتبال نمیآمد. به نظر تمام مردان آن منطقه فوتبال بازی میکردند: کوئیک بویز در حال حاضر بیست تیم فوتبال دارد. مثلا در رده زیر نه سال، آنها پانزده تیم متفاوت دارند. گفته میشد که پسران آنجا مکار هستند چون بسیاری از پسران کاتویک، با خوردن ماهی و شیر بزرگ شده بودند و بادهای غربی به بزرگی آنچه بودند که حالا درک کویت است.
بازیکنان تیم حریفِ من، مانند درک کویت زال بودند و تنها چند فامیلی در لیست آنها به چشم میخورد. عمدتا فامیلی آنها کویت بود. مشکلی با حفظ توپ نداشتند چون احتمالا همیشه برای حفظ آن با باد دست و پنجه نرم کرده بودند اما خاطره همیشگی من این است که آن روز باختیم. صدها تماشاگر داشتیم. کوئیک بویز بهترین تیم کاتویک نبود. رقیب آنها، اف سی کاتویک تیم بزرگتری بود و بعدها قهرمان جام آماتورهای هلند شد. اگر دربی کاتویک را از نزدیک میدیدید، متوجه میشدید که دربی مرسی ساید برای درک کویت ترسناک نخواهد بود.
فوتبال آماتور مسئله مهمی در کاتویک بود و چند تن از ستارههای آن منطقه به تیمهای حرفهای پیوستند. دِرک هجده ساله بود که راهی اوترخت شد. کسی انتظار زیادی از فرزندِ یک ملوان شکم گنده با شیوه کاتویکی در حفظ توپ نداشت اما او به سرعت به بازیکن ثابت تبدیل شد. در واقع بیش از هرچیز، تفاوت فرهنگی از محیطی به محیط دیگر برایش اتفاق افتاد. به اوترخت آمدم و بازیکنانی را دیدم که با پدر و مادر خود زندگی میکنند اما بچه دارند و پس از آن ازدواج میکنند. این برای او باعث حیرت بود. به ترکیب رسید و بیخداییِ دیگران را دلیل میدانست! فقط خدا میداند که در لیگ برتر انگلستان چه چیزهای جدیدی از این دست منتظر او هستند.
در 2003 باشگاه بزرگتر، فاینورد با یک میلیون یورو او را ربود. عده کمی فکر میکردند او بتواند در سطحی بالاتر موفق شود اما پیشرفت پیش بینی ناپذیر او آغاز شد: یک سال بعد بهترین بازیکن فاینورد بود. احتمالا به خاطر اینکه کویت سختتر از دیگران تلاش میکرد، سختتر از هر فوتبالیست دیگری. بازی و یک جلسه تمرینی برای او تفاوت چندانی نداشت و به یک اندازه در آنها تلاش میکرد. وقتی در سالن بدنسازی نبود، یا روی حریفش در بازی بعدی تحقیق نمیکرد؛ برای دیدن یک مربی روحانی پول خرج میکرد که به نوعی روانشناس شخصی او بود.
قرار نبود اینها در زمینه مصدومیت به او کمک کنند، کویت اصولا مصدوم نمیشود. پنج سال و یک ماه است که در این سطح بازی میکند و حتی یک بازی را به دلیل مصدومیت از دست نداده است. چیزی بیشتر از رکورد بر جاگذاشتهی فرانک لمپارد در انگلستان. به جای آن، یک شفادهنده را استخدام کرد تا بدنِ بی نقص او را به چیزی مانند بدنِ یک ابرانسان تبدیل کند. چیزی شبیه کاری که پاملا اندرسون در مورد عضوِ به نظر بینقص خود انجام داد، تا از آن هم بهتر باشد. مثال میزند: اخیرا بدنسازم کفی جدیدی در استوک ورزشیام قرار داد. تستها نشان میداد به طور کامل صاف نمیایستادم و به همین خاطر نمیتوانستم گردنم را تا نهایت حدی که میشد بچرخانم. از وقتی این کار را انجام دادم، اوضاع با گردنم هم بهتر شده است.
جدا از مصدومیت، کویت هیچوقت افت نمیکند. او از لحاظ روانی تا اندازهای محکم است که تقریبا هیچوقت بد بازی نمیکند. در چهار فصل اخیر حداقل بیست گل در لیگ به ثمر رسانده است. کویت، مردی در اوج است که هر تکه از بدنش به خوبی در کنار سایرین کار میکند. بیشتر گلزنان انرژی خود را برای گل زدن حفظ میکنند. کویت به گوشهها میتازد و گاهی او را در حال جمع کردن یک توپ روی خط دروازه خودی مشاهده میکنید. مدافعی بهتر از مدافعان است و بیشتر از وینگرها پاس گل میدهد. شتاب پس از گرفتن توپ تخصص او است و وقتی توپ را به دست میآورد، رقیبی ترسناک برای حریف است.
به دلیل اینکه مصدوم نمیشود و همواره در حال پیشرفت است، توانسته به سرعت از کوئیک بویز به لیورپول برسد. پیشرفت کویت، گناه سایرین است. اگر آنها کمتر از حد خود نبودند، پسرک اهل کاتویک حالا راهی آنفیلد نمیشد. اگر همه شبیه کویت زندگی میکردند، فوتبال حرفهای بازی بهتری میشد. یک مرتبه گفته بود میخواهم هر بار بهترین نمایش خود را داشته باشم، نباید چیز عجیبی باشد، اینطور نیست؟ باید زانو بزنم و خدا را شکر کنم که به یک فوتبالیست تبدیل شدم و همین کار را میکنم.
چیزی هست که کویت نمیتواند یاد بگیرد. هیچکدام از اهالی کاتویک نمیتوانند در زمینه کنترل توپ به سطحی بهتر از آنچه کویت نشان میدهد برسند. تکنیکِ رابین فن پرسی را ندارم اما بین تمام استعدادهای هلندی، بهترین ذهنیت را دارم. همین او را به پیش میبَرَد. ماه قبل پدر مریضش، با لوله نفس میکشید و اینطور جایزه بهترین بازیکن هلندی سال را به او در مراسم مربوطه تقدیم کرد.
جام جهانی نزدیک است و به نظر حتی ذهنیت او، وی را به چیزی در مسابقات نمیرساند. در نخستین میدان بین المللی خود، مدافعان را تا توانست دواند اما در همان تنها بازی ملیاش تا این لحظه به عنوان مهاجمِ تنها، که برابر پرتغال بود، موفق عمل نکرد. پانزدهم آگوست گلن رودر مربی نیوکاسل -یکی از باشگاههای فراوانی که او را میخواست- بازی ایرلند و هلند را در دوبلین میدید. مهاجم هلند در این بازی دو گل زد اما متاسفانه کویت نبود، مهاجم 23 ساله آنها کلاوس یان هونتلار بود. او بیش از پنجاه گل در دو فصل گذشته زده و یکی از آخرین نفراتی است که کویت را از بازی در تیم ملی دور میکند.
ممکن است لیورپول مهاجمی اشتباه از هلند خریده باشد اما کویت در آنفیلد یک خرید شکست خورده نخواهد بود. چون او هیچوقت اشتباه نیست. اینطور نیست که برود آنجا و همه چیز را تسخیر کند اما کویت همیشه به منتقدان ثابت کرده که اشتباه میکنند. دوره بازی من یک خط صاف به سمت بالا است. حداقل میتواند به همبازیهایش چیزهایی در مورد اینکه چطور میتوانند یک ورزشکار حرفهای باشند یاد بدهد!