طرفداری- با یک پیشینه قوی و سیستم بازی موفق در ناپولی، مائوریتزیو ساری حالا در چلسی است تا سنت این تیم در دفاع کردن را تغییر دهد و آبیها را به تیمی تبدیل کند که بازیهایش بیش از همیشه جذاب باشد.
نوشته جیمز یورک - اینکه بخواهیم چلسی را به عنوان یک تیم مدعی به حساب نیاوریم، حرکت درستی نیست. آنها در چهار فصل اخیر لیگ برتر انگلیس قهرمان شدهاند، اما فصل گذشته اگر هیچ چیز هم نداشته باشد، به ما آموخت که سبک مالکیت توپ و حمله از تمامی جوانب پپ گواردیولا به راحتی قابل به چالش کشیدن نیست. هر دو قهرمانی چلسی بر اساس ثبات دفاعی به دست آمد. اولی همراه با ژوزه مورینیو و سپس با آنتونیو کونته؛ آنها فوتبالی به نمایش میگذاشتند که تیم عقب مینشست و به دنبال کسب نتیجه بود. اما در این تابستان با حضور مائوریتزیو ساری، او فلسفه مالکیت توپ و حمله از تمامی جوانب را با خود به چلسی آورده است و آبیها حالا محکوم به تغییر سبک هستند. حالا به نظر میرسد چلسی در کنار منچستر سیتی (و البته تاتنهام و لیورپول) در مسیر این است که تیمهای حریف را با حفظ مالکیت توپ بالا از کار بیاندازد و نسبت به قبل، بسیار پیشرو تر باشند.
در بازی روز شنبه در برابر آرسنال، شاهد طبیعت تاکتیکی ساری بودیم، چیزی که او در ناپولی ارائه میداد. در زمانی که او در ناپولی حضور داشت، پارتنوپی را به یکی از سرگرمکنندهترین باشگاههای اروپا تبدیل کرده بود و حالا نیز، اگرچه چلسی تنها سه بازی رسمی انجام داده است و یکی از آنها را به منچستر سیتی واگذار کرده است، میتوان سبک بازی او را در تیم دید. نحوهای که چلسی بازی را در برابر هادرزفیلد آغاز کرد، من را به یاد تیمهای فوتبال آمریکایی انداخت. هشت بازیکن روی خط میانه زمین آماده شروع حمله بودند و فقط آنتونیو رودیگر و داوید لوئیز به عنوان بازیکنان دفاعی در زمین خودشان مانده بودند.
فراتر از استراتژی شروع بازی، چلسی دیگر با سیستم سه دفاعه معروف خود بازی نمیکند. سیستمی که به خوبی توسط آنتونیو کونته در فصل 2016/17 کامل شد و چلسی را به قهرمانی رساند. اما حالا آنها دوباره چهار دفاعه شدهاند. سزار آزپلیکوئتا دیگر یک مدافع مرکزی متمایل به راست نیست، او حالا یک دفاع راست تمام معناست. مارکوس آلونسو نیز دیگر یک وینگر تدافعی نیز، او به یک دفاع چپ کلاسیک تبدیل شده است و پاسهای بازیسازی داوید لوئیز، این بازیکن را به بیش از یک مدافع معمولی تبدیل کرده است. ساری البته هنوز باید تکلیف چند بازیکن و چند پست را مشخص کند. پس از اینکه او تیم را دوباره به حالت معمول وینگرهای طبیعی و بازی با چهار دفاع برگرداند، به نظر میرسد ویکتور موزس دیگر شانسی برای حضور در سمت راست چلسی نداشته باشد. همچنین داوید زاپاکوستا نیز در حاشیه قرار میگیرد، چراکه مشخص نیست او به عنوان وینگر استفاده خواهد شد یا یک دفاع راست کلاسیک. در عینحال، در زمانی که داوید لوئیز وظیفه بازیسازی دارد و کریستینسن و رودیگر نیز به عنوان گزینههای اصلی مطرح میشوند، آیا گری کیهیل میتواند جایگاهی در تیم داشته باشد یا خیر. امرسون که فصل گذشته به عنوان یک بازیکن آیندهدار از رم خریداری شد، میتواند با آلونسو رقابتی در پست دفاع چپ داشته باشد؟ دنی درینکواتر با حضور مثلث کواچیچ-کانته-جورجینیو، کجا و کی میخواهد بازی کند، آنهم درحالی که راس بارکلی به عنوان بازیکن تعویضی بهتری نسبت به درینکواتر ارزیابی میشود و فابرگاس هم میتواند گزینه بعدی ساری باشد. روبن لوفتوس چیک چطور؟ سیستم چرخشی میتواند باعث شود که به او بازی برسد؟
با این خط هافبکی که چلسی دارد، به نظر میرسد نقطه عطف آنها در همین منطقه باشد. ممکن است این خط هافبک سطح تیم را فوقالعاده بالا ببرد یا باعث افت تیم شود. بازی چلسی در برابر هادرزفیلد دو موضوع را نشان داد. یکی اینکه ترکیب چلسی 3-3-4 خواهد بود و جورجینیو در میانه سه هافبک میانی بازی خواهد کرد. موضوعی که جای تعجب ندارد، چراکه او در باشگاه پیشین خود تحت نظر ساری، دقیقاً در همین پست بازی میکرد. اما حضور جورجینیو در میانه میدان، این سوال را پیش میآورد که نقش کانته چه میشود؟ حالا که تیم رویکر دفاعی خود را کنار گذاشته است، نقش کانته در تیم چه میشود؟ او در برابر هادرزفیلد و آرسنال نسبت به قبل، بسیار رو به جلوتر بازی میکرد و با گلی که به ثمر رساند، نشان داد که تواناییهای دیگر جز پوشش خط دفاع تیم را هم دارد. اما حقیقتاً این کاری نیست که او باید انجام دهد. کانته مهارت خوبی در پوشش کنارهها هم دارد و میتواند حریفان را در آن ناحیه متوقف کند. در عینحال داشتن خاصیت «باکس تو باکس» بودن نیز میتواند به او کمک کند که بیشتر در حملات چلسی متحول شده، دیده شود. چلسی با حضور استعدادی مانند کواچیچ و استادی مانند فابرگاس، میتواند در پاسهای کلیدی در یک سوم تدافعی حریف، بسیار موفق باشد و بدین ترتیب، بالانس کردن خط هافبکی که از طرفی جورجینیو و کانته دارد و از طرفی فابرگاس و کواچیچ، بزرگترین چالش ساری در فصل پیش رو خواهد بود.
به سراغ پستهای دیگر برویم. در کنارهها، چلسی ویلیان، پدرو، ادن هازارد و جوان 17 سالهای به نام کالوم هودسون اودوی را دارد و در حمله هم، درحالیکه به آلوارو موراتا فرصت اینکه خودش را نشان دهد، داده شده است، ساری قهرمان جام جهانی، اولیویه ژیرو را در کنار جوان 20 ساله، تامی آبراهام را در اختیار دارد که پس از حضور در سوانزی، حالا آماده بازی در لیگ برتر است. در درون دروازه نیز، کپا خیال همه را راحت کرده است. او آخرین خرید چلسی در فصل نقل و انتقالات بود و جانشین تیبو کورتوا در چلسی شد. او در این شرایط، شاید از نظر آماری و فنی ارزش پولی که برایش پرداخت شده است را ندارد، اما وضعیتی که کورتوا ایجاد کرد، چلسی را مجبور کرد که دست به انجام چنین کاری بزند. همچنین چلسی از دیرباز با داشتن پتر چک و تیبو کورتوا، عادت به تضمین دروازه خود داشته است و در اینجا نیز آبراموویچ با خرید دروازهبانی 23 ساله، به نظر میرسد سرمایهگذاری قابل قبولی را انجام داده است. در تیمی که دروازهبان دومش ویلی کابایرو است، کپا خیلی زود ارزشهای خود را اثباب خواهد کرد.
نکته جالب این است که علیرغم تفکر دفاعیای که در طول پنج فصل اخیر توسط مورینیو و کونته به تیم تزریق شده است، باشگاه بازیکنان با استعداد زیادی دارد. چلسی در سه فصل اخیر با خرید بازیکنانی که میانگین قیمت 15 میلیون پوند را داشتهاند، تقویت خود را از نظر «عمق ترکیب» بسیار تقویت کرده است و در این مسیر، دست ساری برای ایجاد تغییرات احتمالی و جلوگیری از مصدومیت بازیکنانش باز است. چلسی این فصل در لیگ اروپا بازی میکند و هرچند این جام احتمالاً اولویت باشگاه نیست، اما داشتن بازیکنان زیاد، به تیم کمک میکند که در رقابتهای لیگ برتر، به چالش اصلی خود که حضور در میان چهار تیم برتر است فکر کند. آنها اگر بخواهند به قهرمانی هم فکر کنند، رقبای جدی و قدرتمندی مانند منچستر سیتی و لیورپول را در پیش خواهند داشت. با اینحال، حضور در جمع چهار تیم برتر انگلیس و بازگشت به لیگ قهرمانان، موضوعی است که میتواند چلسی را در این فصل تماشایی کند.