ملت های متفق در سال ۱۹۱۸ (بعد از پایان جنگ) یک هدف عمده داشتند: حصول اطمینان از اینکه آلمان دیگر هیچگاه تهدیدی برای آنها محسوب نشود، بر همین اساس متفقین پیروز برای تضعیف آلمان معاهده ورسای را پیش نهادند که درآن تعداد زیادی(در مجموع ۴۴۰) شرط را برشمردند که آلمان می بایست آنها را می پذیرفت.
به گزارش سرویس اقتصاد کلان عیارآنلاین، شکست آلمان در جنگ جهانی اول، قدرت اقتصادی سیاسی و نظامی آلمان را شدیدا تنزّل داد و به استعفای ویلهلم دوم، تحمیل معاهده ورسایبه آلمان و روی کار آمدن جمهوری وایمار منجر شد. جمهوری وایمار به نظام حکومتی آلمان طی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ میلادی اطلاق میگردد. جمهوری وایمار در اصل اصطلاحی است که مورخان برای دوره تاریخی حد فاصل پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن حکومت نازیها در آلمان اطلاق نمودهاند و نام رسمی این نظام حکومتی، همانند دوره حکومتی پیش از آن، امپراتوری آلمان باقی میماند.
معاهده ورسای
دولت های متفق در سال ۱۹۱۸ (بعد از پایان جنگ) یک هدف عمده داشتند: حصول اطمینان از اینکه آلمان دیگر هیچگاه تهدیدی برای آنها محسوب نشود، بر همین اساس متفقین پیروز برای تضعیف آلمان معاهده ورسای را پیش نهادند که درآن تعداد زیادی(در مجموع ۴۴۰) شرط را برشمردند که آلمان می بایست آنها را می پذیرفت.
برخی از شرایط معاهده، تلاش آشکار برای کاهش توان نظامی آلمان بود. معاهده تنها یک نیروی صد هزار نفری را برای آلمان مجاز می شمرد که بخش بسیار کوچکی از نیرویی بود که آلمان در دوره جنگ در اختیار داشت. نیروی دریایی آلمان ناگزیر بود زیر دریایی های خود را تحویل دهد و تنها حق داشت شش ناو جنگی قدرتمند خود را نگه دارد. معاهده همچنین آلمان را از ساختن تانک، هواپیماهای نظامی، توپخانه های سنگین و دیگر جنگ افزارهای تهاجمی منع میکرد.
جغرافیای المان
دیگر شرایط معاهده آلمان را از بیشتر قلمرواش محروم میکرد. مستعمرات آلمان در آفریقا، چین و حوزه اقیانوس آرام گرفته شد. ایالت های آلمانی زبان آلزاس و لورن واقع در مرز فرانسه و آلمان به فرانسه واگذار گردید. اراضی وسیعی که زمانی در تصرف آلمان بود جدا و به لهستان واگذار شد. راین لند، اراضی حاصلخیز غرب رود راین به متفقین سپرده شد.
معاهده نه تنها وسعت، جمعیت و توان نظامی آلمان را کاهش داد بلکه بر اقتصاد آن نیز اثر گذاشت. بسیاری از اراضی ای که به تصرف متفقین درآمد نواحی مهم صنعتی و کشاورزی بودند.
پیامدهای معاهده
معاهده موارد ذکر شده زیر را از آلمان ستاند:
۱- ۱۳% قلمرو و ۱۰% جمعیت آن کشور
۲- ۷۵%معادن آهن، نصف معادن زغال سنگ، سه چهارم معادن روی، نصف معادن سرب و تقریباً تمامی معادن پتاس آن کشور
۳- تقریبا تمام سرمایهگذاریهای خارجی آلمان که بالغ بر ده درصد کل ثروت آن کشور میشد
۴- یک ششم محصول کشاورزی و یک دهم کارخانههای صنعتی آن
اما تکان دهنده ترین بخش های معاهده ورسای آن چیزی بود که به بندهای مقصر بودن معروف شد. طبق این شرایط آلمان مقصر شروع جنگ شناخته شد و می بایست مسئولیت پرداخت غرامت جنگی را عهده دار شود. بنابراین آلمان را موظف به پرداخت حدود ۱۰۰ میلیارد دلار(بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار امروزی) کردند.
اما آلمان به هیچ وجه در شرایطی نبود که بتواند این مبلغ را پرداخت کند.آخرین ماه های جنگ اقتصاد این کشور را نابود کرده بود و حتی بدتر از آن آلمانی ها تقریبا هیچ مواد غذایی نداشتند و نبود مواد غذایی سبب قحطی شده بود.
تاریخدان آلبرت مارین مینویسد: اسکلت های متحرک در جستجوی اسب های مرده پرسه میزدند و بر سر یک تکه گوشت گندیده با هم گلاویز می شدند.گرسنگی هر روز صدها نفر را از پا درمی آورد. غالبا برای تابوت چوب موجود نبود و مردم را در گورهای دسته جمعی دفن می کردند. جسد کودکان خردسال را درجعبه های مقوایی قرار می دادند.
مطالبات متفقین از آلمان نه تنها غیرمنصفانه بلکه غیر واقع بینانه بود. آلمان نیز مانند فرانسه و انگلستان ویران شده بود. اقتصادش آشفته، مردمش گرسنه و صحنه سیاسیش بی ثبات و پرآشوب بود و کاملا مشخص بود که آلمان از پس چنین غرامتی برنخواهد آمد.
آلمان نه تنها با کمبود پول مواجه بود بلکه راه های چندانی هم برای کسب درآمد نداشت. متفقین بهترین معادن و کارخانه های آلمان را تصاحب کرده بودند. اجناسی هم که میتوانست تولید کند به بازارهای متفقین راه نداشت. در تاریخ جنگ ها و معاهدات، سابقه نداشت که ملتی اینگونه تحقیر و خرد شود.
پذیرش معاهده
هیئت دیپلماتیک آلمان با ۲۸۰ عضو راهی فرانسه شد تا معاهده را امضا کند. رهبران فرانسه دستور اکید داده بودند که قطار حامل این هیئت نمایندگی با سرعت ۱۶ کیلومتر در ساعت حرکت کند تا آلمانی ها بتوانند خرابی هایی را که به قول فرانسویها مسببش بودند، ببینند. هنگامی که نمایندگان آلمان به ورسای رسیدند، ژرژ کلمانسو نخست وزیر فرانسه با لحن تندی با آنها صحبت کرد و گفت: وقت آن رسیده که حساب های سنگینمان را تصفیه کنیم.
شایان توجه آن که متفقین در جریان نوشتن معاهده جایی برای آلمانی ها در میز مذاکرات در نظر نگرفته بودند، تنها پس از آنکه به امضای آلمان نیاز افتاد از نمایندگان آلمان دعوت به عمل آمد. تاریخ نگار چارلز براسِلِن فلاد می نویسد: در سرتاسر آلمان از درد و خشم ناشی از تحقیرشدگی فریاد و فغان برخاست و این سبب شد عقده ای درونی در آن ها شکل بگیرد.
دولت آلمان به منظور پاسخگویی به مطالبات هم مردم نگون بخت خودش و هم متفقین، شروع به چاپ اسکناس بیشتر کرد. از آنجا فرانسوی ها و دیگر متفقین مقدار زیادی از طلاهای آلمان را از خزانه ملی این کشور به سرقت برده بودند، برای اسکناس هایی که چاپ می شد پشتوانه ای وجود نداشت.۱۳۳ چاپخانه دولتی با ۱۷۸۳ دستگاه چاپ روز و شب مشغول تولید پول کاغذی به نام مارک شدند. از آنجا که چیز با ارزشی پشتوانه این مارک ها نبود، ارزش آنها به سرعت سقوط کرد. به عنوان مثال در سال ۱۹۱۹ نه مارک برابر یک دلار آمریکا در بازار جهانی بود. اما درسال ۱۹۲۳ رقم باور نکردنی چهار تریلیون مارک برابر تنها یک دلار بود! با این حال دولت هنوز به چاپ اسکناس های بی ارزش ادامه می داد و از این طریق سعی می کرد تولید را حرکت دهد.
تورم افسار گسیخته سطح زندگی مردم را در آلمان به شدت تحت تاثیر قرار داد. قیمت ها تنها در یک روز صد برابر و گاه بیشتر میشد. حقوق بگیران مجبور بودند برای حمل حقوقشان به خانه، گاری یا چرخ دستی به سر کارشان بیاورند، چون در جیب یا کیف جا نمیشد.کارخانه ها به کارگرانشان ۲ بار در روز دستمزد پرداخت میکردند و به آنها مرخصی کوتاه مدت میدادند تا پیش از آنکه قیمت ها بالاتر رود برای خانواده خود مواد غذایی بخرند.
هیچ کس در آلمان یا حتی در تمام اروپا چنین تورمی ندیده بود. فحشا، بزهکاری و مفاسد اجتماعی سراسر جامعه را در بر گرفته بود. حق اشتراک یک روزنامه در برلین از هفته ای شش مارک به بیش از پانصد میلیارد مارک ترقی کرد و از آنجا که پول کاغذی این قدر بی ارزش بود، مردم از آن برای عایق بندی، کاغذ دیواری و حتی به عنوان کاغذ باطله برای روشن کردن اجاق آشپزخانه شان استفاده میکردند. مردم با سوزاندن این اسکناسها خود را گرم نگه میداشتند و کودکان نیز خود را سرگرم. زنی شکایت داشت که وقتی یک سبد بزرگ پر از اسکناس را برای چند دقیقه جلوی یک مغازه جا گذاشت، دزدی سبد را ربود، اما اسکناس ها را باقی گذاشت!
پس از این دوره از ۱۹۲۳ تا ۱۹۳۰ جمهوری وایمار با کنترل های شدید قیمتی تا حدودی جلوی ابرتورم را گرفتند تا این که دولت نازیها به رهبری هیتلر روی کار آمد.
در شماره بعدی به ادامه این مطلب خواهیم پرداخت …