پائولو مالدینی
می 2005
در یک روز تاریک و برفی در سال 1985، یک پسربچه ترسوی 16 ساله اولین بازی خود را برای میلان انجام داد. 'کجا میخواهی بازی کنی؟' این را مربی میلان نیلز لیدهولم پرسید. متعجب از اینکه از او نظر خواسته شده بود، آن بچه گفت سمت راست را ترجیح میدهد. آن زمان راست پا بود. با وجود اینکه بابت کفش کوچکتر از پایش احساس درد داشت، بدون اشتباه بازی کرد. پس از آن تاریخ به ندرت مسابقهای را از دست داده است. در آستانه سی و هفت سالگی، قرار است در فینال لیگ قهرمانان برابر لیورپول چهارشنبه بعد بازی کند. جایی که احتمالا میتواند پنجمین قهرمانی اروپایی خود را به دست بیاورد.
مالدینی عالی، زیبا و خوش مَشرب است. هیچکس نیست که او را دوست نداشته باشد. حتی تومازو پلیتزاری طرفدار اینتر که کتابی علیه میلان به نام "No Milan" به رشته تحریر در آورده، در مورد مالدینی نوشته 'طی بیست سال، او هرگز کاری که به نظرتان بد یا زشت باشد انجام نداده است.' در حالی که بسیاری به دنبال کمال ابدی هستیم، سوال این است که چطور مالدینی این کار را انجام داده است.
همه چیز با پدرش شروع شد. چزاره مالدینی کاپیتان میلان بود و پسرش طوری بزرگ شد که بتواند رضایت پدر را جلب کند. 'یکی از اولین چیزهایی که از او به یاد دارم، تصویری بود که جام قهرمانی اروپا را بالای سر برده بود. میخواستم آن موفقیت را تکرار کنم.' چزاره که اهل تیرسته در شمال شرق ایتالیا بود، نماد بازیکنان عصر خود شده بود اما پائولو که استعداد بیشتری از پدرش داشت، به بازیکن بزرگتری تبدیل شد. وقتی پائولو در جوانی به دفاع چپ میلان رفت، کاری را انجام داد که برای هر بازیکنی که بیش از دوازده سال سن دارد، تقریبا غیرممکن است. او پای اصلی خود را از راست به چپ تغییر داد. 'پدرش گفت او هر روز با تلاشَش برای پیشرفت من را شگفت زده میکرد'. آلبرتو زاکه رونی مربی وقت مالدینی در میلان به یادش می آورد که: 'در یک بازی دوستانه، پنج شنبه عصر بازی کرد. بازی مقابل تیم جوانان ما بود، یک تیم آماتور. اما طوری بازی میکرد که انگار فینال لیگ قهرمانان است. '
در نیمه نهایی لیگ قهرمانان برابر آیندهوون که در ابتدای ماه جاری بود، مالدینی سرش را مقابل پای مهاجم حریف که میخواست شوت بزند قرار داد. لگد به صورت پائولو خورد و او روی زمین افتاد. یک دقیقه بعد، به بازی بازگشت. چنین سطحی از استحکام، از باور شما به پیراهنی میآید که برای آن بازی میکنید. به ندرت فوتبالیستی تا این اندازه باشگاه خود را دوست داشته، معمولا دوست داشتن را به هواداران واگذار کرده اند. با این حال مالدینی در کودکی طرفدار یوونتوس بود. بی شک علاقه او به میلان از پدرش میآید که حالا هفتاد و سه ساله است.
چزاره هنوز برای میلان دنبال استعدادها میرود. پائولو پیشنهاد باشگاههایی مانند منچستریونایتد و چلسی را رد میکند. یک بار که میلان با مشکل مالی روبرو شد، پذیرفت که دستمزدش را سی درصد کاهش دهد. همیشه از اهمیت بازی برای تیم شهری که در آن متولد شدهای میگوید و مضطرب میشود که در میلان میان آن همه بازیکن خارجی بازی میکند. مالدینی، پیروِ باشگاه میلان است. همین باعث شد الگویش را تغییر دهد و در مورد بازیکنان میلان چیزی جز کیفیت برایش اهمیت نداشته باشد.
یک بار رابی سویج ولزی، پیش از بازی با ایتالیا، در یک برنامه تلویزیونی پیراهن مالدینی را به سمتی پرت کرد. مالدینی به ندرت صحبت میکند اما وقتی چیزی میگوید برای در هم تنیدن بیشتر صفوف همبازیانش است. اما اینها نمیتواند به طور کامل معرفِ شخصیت او باشد. چیزی عجیب در مورد بدن او وجود دارد، انگار که خدایی یونانی در بدن یک انسان باشد. لازمهی اینکه در سی و شش سالگی هنوز یک فوتبالیست بزرگ باشید، توجهی ویژه به بدن و درست زندگی کردن را میطلبد.
در زمین تمرین میلان، بخشی از آن را متوجه میشوید. کمی پس از طلوع خورشید در افقِ دریاچه کومو، زندگی اینجا به جریان میافتد و فوتبالیستهای میلیونر از گیتهای میلانلو عبور میکنند. مالدینی بیست سال میشود که این مسیر را طی کرده است. بین جلسات تمرین، در خوابگاه میلانلو میخوابد. در این مورد میگفت 'تمام نگرانیهای شما پشت گیتها باقی میمانند. اینطور میتوانند به بالاترین کیفیت خود برسید. '
اما به این منظور، او در میلان تنها نیست. خط دفاعی چهار نفره میلان که قرار است برابر لیورپول به میدان برود، 33 سال به طور میانگین سن دارد و بیلی کاستاکورتای 39 ساله روی نیمکت نشسته است. این به خاطر "آزمایشگاه میلان" است. بخش پزشکی باشگاه، همواره به دنبال پیدا کردن شیوههایی برای یک جوانی ابدی است و تمام آنالیزها را با آمارها و سیستمهای کامپیوتری انجام میدهد. در حالی که در سایر تیمها تمام بازیکنان تمرینات مشابهی دارند، در میلان برای هر نفر شیوهای طراحیشده در نظر گرفتهاند. جواب میدهد، به خصوص اگر خدایی یونانی باشید. آدریانو گالیانی نایب رئیس میلان، اخیرا گزارش داده بود که سن بیولوژیکی مالدینی بسیار پایینتر از سن واقعی اوست. 'آزمایشهایی که حالا داریم، بسیار بهتر از چیزهایی است که سه یا چهار سال پیش داشتیم. '
همانطور که همیشه گفتهاند مهمترین مسئله در زمینه سن و سال، احساسی است که دارید. برای مالدینی، استرس به انرژی تبدیل میشود. او در ساعاتی که بازی یا تمرین نمیکند، از فکر کردن به فوتبال پرهیز میکند. هیچوقت گازتا دلو اسپئرت نمیخواند، هیچوقت در برنامههای تلویزیونی حاضر نمیشود، درگیر حاشیهها نمی شود و حتی با همسر و فرزندانش در خصوص فوتبال صحبت نمیکند. حتی با پدرش به ندرت حرفی از فوتبال به میان میآید. تقریبا یک دهه پیش او در یک برنامه رادیویی شرکت کرد. در آژاکس، دیوید اندت (بازیکن و مدیر سابق آژاکس که ژورنالیست هم هست) از مالدینی پرسید برای بازیکنان جوان شرح دهد که چطور باید زندگی کنند. وقتی اندت این را پرسید، مالدینی گفت به خود افتخار کرده است. حرف او شکستهنفسی کلامی نبود، واقعا در آن لحظه به خود افتخار کرده بود. این هم یک شیوه ذهنی برای بزرگ ماندن است: اینکه با وجود علم به بزرگی، فروتن باقی بمانید. همه در مورد این صحبت میکنند و تعداد کمی واقعا اینطور حس میکنند. وقتی مالدینی بازنشست شود، احتمالا آزمایشگاه میلان نمونه دیگری از او میسازد.
در فوریه 2009 وقتی او چهل سال داشت و برای آخرین بار در دربی برابر اینتر بازی میکرد، هواداران اینتری بنری برایش ترتیب داده بودند که روی آن نوشته بود: "برای بیست سال رقیب ما بودی اما در زندگی، یک آدم صادق هستی'. در سمت دیگر، در آخرین بازیاش که چند ماه بعد بود، گروهی از هواداران افراطی میلان بنری داشتند که روی آن نوشته بود: "در زمین قهرمانی همیشگی بودی اما برای کسانی که باعث شدند ثروتمند شوی، احترامی قائل نبودی." او بیست و چهار سال برای میلان بازی کرد. اگر برای گروهی خاص احترامی قائل نبوده، میتوانید دلیل را به خوبی درک کنید.