کتاب نبرد من اثر آدولف هیتلر که در آن دیدگاههای خود را بیان کرده، اثری که مبنای برپایی حزب ناسیونالیسم (نازی) شد.
کتاب نبرد من (My Struggle) در آلمان نازی پس از انجیل پرفروشترین کتاب آلمان وقت بوده و برای سالها در مدارس آلمان تدریس میشد. نبرد من تنها کتابی است که انتشار آن در آلمان ممنوع است. این کتاب را می توان از قویترین آثار قرن بیستم آلمان دانست و به خاطر همین قدرت و محبوبیت بود که عده ای آن را کتاب انجیل نازی ها می نماند.
هیتلر با تصویری که از خود و ایده هایش در کتاب اعلام می کند باعث جلب توجه بسیاری از افراد می شود و از ایده های انقلابی خود صحبت کرده و هرگز از دوران فقر و تنگدستی صحبتی به میان نیاورده، از نظر او صحبت از مشکلات باعث می شود که در شخصیت قوی و انقلابی اش خلل ایجاد شود و او را ضعیف نشان دهد. هیتلر در این کتاب تقریبا در مورد همه چیز نوشته و ایده های خود را در مورد آن ها بیان میکند. تئاتر، آموزش، روش های موثر تبلیغات، اقتصاد، اتحادیه های تجاری، مهارت خواندن، تاریخ، ادبیات، ازدواج، مارکسیزم و حتی سیفیلیس، از انواع موضوعاتی هستند که هیتلر در مورد آنها در این کتاب نظر دادهاست.
در سال ۱۹۲۳ که هیتلر به اتهام خیانت به کشور در جریان کودتایی که بر علیه دولت وقت آلمان و ایالت باواریا انجام داد (معروف به کودتای آبجوفروشی)، در زندان لندزبرگ زندانی بود، متن کتاب را به منشی خود، رودلف هس که با او همزندان بود، دیکته کرد. هیتلر به پنج سال زندان محکوم شده بود اما او و منشی اش پس از گذراندن ۹ ماه در ۲۰ دسامبر ۱۹۲۴ آزاد شدند و پس از آزاد شدنشان از زندان، کتاب را تکمیل و به چاپ رساندند. بخش نخست آن در دوازده فصل، با عنوان “یک تسویه حساب” در ۱۸ ژوئیه ۱۹۲۵ به چاپ رسید؛ بخش دوم آن در پانزده فصل و با عنوان “جنبش سوسیالیست ملی” در بهار ۱۹۲۶ به چاپ رسید. عنوان اصلی انتخابی هیتلر “چهار سال و نیم نبرد در برابر دروغ، حماقت و بزدلی” بود. ناشر نازی آن “مکس آمان”، این عنوان را بسیار پیچیده میدانست و تصمیم گرفت آن را به “نبرد من” کوتاه کند. این کتاب در سالهای نخست انتشار موفقیت چندانی نداشت ولی از سال ۱۹۳۳ و کسب قدرت توسط هیتلر و حزب نازی به شدت معروف شد و درآمد فراوانی داشت.
اتهامات مطرح شده در کتاب:
آدولف هیتلر، در کتاب نبرد من، مردان یهودی را به سوء استفاده جنسی از دختران آلمانی متهم کرده بود.
یکی از بیرحم ترین منتقدانش هندریک ویلم وان لون عنوان کرده است:
یکی از فوق العاده ترین اسناد تاریخی تمام ادوار تاریخ است.
نرمال کازینز منتقد دیگری می گوید:
یکی از مؤثرترین کتاب های قرن بیستم است… زیرا برای هر کلمه «نبرد من» ۱۲۵ جان و برای هر صفحه ۴،۷۰۰ جان و برای هر فصل بیش از ۱،۲۰۰،۰۰۰ جان تلف شدهاند.
سال ۲۰۱۵ میلادی منع حقوقی انتشار کتاب نبرد من برداشته شد. با وجود این، چاپ و نشر کتاب “نبرد من” در آلمان همچنان ممنوع بود. به نظر مقامات قضائی کشور «بنا به مسئولیت تاریخی آلمان» این کتاب «ضدانسانی» پس از آن هم نباید حتی به صورت ناقص منتشر شود. خرید و فروش نسخههای قدیمی این کتاب که به قبل از سال ۱۹۴۵ برمی گردد آزاد است ولی به شرطی که برای اهدافی مثل تحریک و ترویج دشمنیهای نژادی و یا خشونتهای سیاسی مورد استفاده قرار نگیرد، اما حق انحصاری آن در اختیار وزارت دارایی ایالت بایرن است، که نشر آن را قدغن کرده بود. طبق قانون حق تألیف، با گذشت هفتاد سال از مرگ یک مؤلف یا نویسنده، هر متنی برای انتشار آزاد میشود و دیگر کسی نمیتواند با این قانون از نشر آن جلوگیری کند. آدولف هیتلر در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ در برلین خودکشی کرد. نبرد من از روز اول ژانویه ۲۰۱۶ در کتابفروشیهای آلمان در دسترس عموم قرار گرفت.
در بخشی از کتاب نبرد من میخوانیم:
حکومت غولآساى ایالات متحد امریکا، با منابع و ذخایر عظیم خاک بکرش، به مراتب آسیبناپذیرتر از رایش آلمان در محاصره است. اگر روزى برسد که تاسى که سرانجام سرنوشت ملتها را معین مىکند در آن کشور ریخته شود، انگلستان اگر تنها بماند سرنوشتى محکوم به مرگ خواهد داشت. بنابراین، انگلستان مشتاقانه دست خود را به سوى عضوى از نژاد زرد دراز خواهد کرد و وارد اتحادى خواهد شد که شاید از نظر نژادى نابخشودنى باشد؛ اما از لحاظ سیاسى نمودار یگانه امکان تحکیم جایگاه جهانى بریتانیا در برابر تحولات شدید و توانفرسایى است که در قارهى امریکا روى مىدهد.
آری، این حرف درستی است که انسان خیلی زود به فقر و گرسنگی و بسیاری چیزها عادت می کند و نسبت به همه چیز بدبین میشود. بسیاری از کارگران را دیده بودم که در دوران روستاگری چون درآمد مرتبی داشتند، با ملت و دولت دوست و مهربان بودند و اگر هم از آنان نامهربانی میدید باز هم از آرامش و صلح لذت میبردند. اما وقتی به شهر میامدند در اثر چند بار بیکاریهای مکرر و تحمل بی نوایی، عاطفه و احساس انسانی را از دست داده و خوی یغماگری در آنها زنده میشد و برای ارتکا به هرعملی آمادگی پیدا میکردند. وای به وقتی که این کارگران صاحب زن و فرزند هم بودند …
تا پولی در منزل بود با لقمه نانی میساختند، اما وقتی کارد به استخوان می رسید، لطف و شفقت خانوادگی نیز از بین میرفت و کارگر بدبخت باید با دوجبهه یکی در خانه و یکی در خارج از خانه نبرد میکرد …
کشمکش ها و منازعات خانوادگی از اینجا آغاز شد، دیگر نه پسر پدر را و نه پدر پسر را دوست داشت. پدر برای سرگرمی و تسکین به مشروب پناه میبرد، روزهای تعطیل روز بدمستی و مشروب خوری او بود و برای اینکه بتواند با زن و فرزند خود خوب نبرد کند، به مشروب توسل میجوید و زن بدبخت با هزار کشمکش و دعوا یک سکه پول از شوهرش می گیرد، با این حال او مست و مدهوش به منزل می آید و پس فردا چون میبیند که باید با جیب خالی از منزل خارج شود خدا میداند که چه صحنه ها و تراژدی ها بین زن و شوهر به وجود می آبد …
برای سفارش نسخه چاپی کتاب اینجا کلیک کنید
برای دانلود نسخه قدیمی کتاب اینجا کلیک کنید