جام جهانی 2018 دیروز تمام شد ؛ جامی پر از شگفتیها ؛ جامی که تکنولوژی VAR آنرا تحت تاثیر قرار داد و .................
ایران هم در این جام جهانی حضور داشت و در ظاهر بازیهای خوبی ارائه کرد ؛ اما رفته رفته که هیجانات و احساسات جای خود را به تحقیق و عقلانیت داد ؛ اوضاع بر وفق مراد برخی پیش نرفت . حتی علیرضا فغانی که دیروز بعنوان بهترین داور جام جهانی انتخاب شد هم انتقاداتی فنی و البته از دید داوری به بازیکنان ما داشت .
همیشه گروهی موافق یک موضوع هستند ؛ گروهی منتقد ؛ گروهی مخالف و برای گروهی هم آن موضوع اهمیت ندارد . روش بازی تیم ملی ایران هم همینگونه است یعنی موافقان ، مخالفان و منتقدانی دارد .
تیم ملی ایران برای نباختن بازی میکند نه برای بردن
بین بازی برای نباختن و بازی برای بردن تفاوت خیلی خیلی زیاد است ؛ و همین تفاوت باعث شد ما هرگز از تیم ایران بازی درخشانی نمیبینیم و فقط یک فوتبال علی اصغری مدرن را بازی میکنیم .
در فوتبال برای نباختن ؛ تیم بر اساس این تفکر چیده میشود و تمامی تیم برای نباختن بازی میکنند ؛ در نتیجه حتی مهاجمان هم در حقیقت بازیکنان خط میانی و دفاعی هستند نه بازیکنانی برای حمله و گل زدن . این نوع بازی همانطور که در جام جهانی دیدیم باعث فلج شدن خط میانی و حمله میشود ؛ بازیکنان آنقدر که درگیر وضعیت دفاعی هستند که در فرصتهای حمله هیچ کاری نمیتوانند بکنند . چون ذهن برای دفاع تنظیم شده و نه حمله . تمامی دوندگی بازیکنان ما در جهت دفاع و بستن فضا است نه برای استفاده از فضای بدست آمده . این رو میتونیم در مرور بازیها به خوبی ببینیم . متاسفانه این تنها نحوه بازی تیم نیست که شرایط را برای حمله پیچیده میکند .
ذهنیت بازیکنان هم تحت تاثیر تفکرات القاء شده از طرف مربی خراب است ؛ تیم ایران ترسو است یعنی بازیکنان با ترس از شکست وارد میدان میشوند و استرس این ترس را بسیار واضح در بازی اول دیدیم جائی که بازیکنان با هم درگیر هم شدند . در بازیهای بعدی این ترس باز هم بود و رفتارهای پرخاشگرانه بازیکنان حتی باعث واکنش داوران هم شده بود . بازیکنان بجای اینکه برای پیروزی به میدان بروند ؛ با ترس از شکست میرفتند که نبازند و بجنگند که نبازند .
وقتی تیمی با ترس بازی کند همیشه استرس دارد ؛ و این استرس بر روی بازیکنان فشار زیادی میآورد ؛ بخصوص که بازیکنان در پستهای تخصصی خود بازی نکنند ؛ استرس انتظارات هواداران ؛ استرس عدم جا افتادن در پستی که هرگز قبلا تجربه نکرده اند ؛ استرس شکست و .....
مسعود شجاعی میشود هافبک دفاعی و از او انتظار داریم تیم را به جلو حرکت بدهد !!!!!!!!!!!! کجای دنیا یک بازیکن که بازیساز است و پشت مهاجمان بازی میکند !!! به ناگاه ؛ نه بر اساس وضعیت بحرانی تیم که برعکس فقط به خواست مربی تیم میشود هافبک دفاعی آن هم در 25 روز ؟؟؟
کریم انصاریفرد یک مهاجم هدف است ؛ وظیفه اش حضور در محوطه جریمه و ضربه آخر را زدن ؛ در تیم ملی ایران میشود بازیکن خط میانی و گاهی هم بازیساز تیم ملی !!! با کدام تجربه قبلی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مهدی طارمی مهاجم هدف است ؛ در تیم ملی میشود بال کناری ؛ با کدام تجربه قبلی و باشگاهی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سردار آزمون مهاجم هدف است ؛ ظاهرا در پست خود بازی میکند اما در حقیقت خط دفاعی یک نفره و پرس مدافعان است و آنقدر که انرژی برای دفاع میگذارد دیگر ذهنش تمرکزی برای حمله ؛ دقت در حمله یا موقعیت شناسی ندارد . آنقدر که دنبال پرس دفاع حریف بوده حتی نفسش بالا نمیآید ؛ از او چه انتظاری داریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما چرا رضا قوچان نژاد را بردیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا از ائ یک دقیقه هم استفاده نکردیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حتی اگر سردار آزمون بهترین ستاره میدان ما بود ( که نبود ) نباید حداقل برای 10 دقیقه در هر بازی به او فرصت استراحت میدادیم تا در بازی بعدی سرحالتر باشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگویند نبود وریا غفوری و جلال حسینی به چشم نیامد !!!!!! ای عجبا در جایی که 11 نفر با هم دفاع میکنند حتی قوطی حلبی را هم درست بچینی حتما جلو توپ را میگیرد . مهم این است که بعداز گرفتن توپ برنامه چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ما توپ را از حریف میگرفتیم بعدش ؟؟؟ بعدش میکشیدیم زیر توپ تا بالهای کناری مثلا ضدحمله ای را ترتیب بدهند !!!! آیا واقعا هدفی برای حمله و گلزنی داشتیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تیمی که برای بردن به زمین میرود هر چقدر هم که ضعیف باشد و بخواهد دفاع بکند اما باز هم بازیکنانش را برای حمله و ضربه آماده میکند ؛ بازیکنان ذهنشان آماده ضد حمله است برایش تمرین میکنند ؛ برای حالت انتقال سریع از دفاع به حمله ؛ مهاجم هدف ذهنش دفاع کردن نیست ؛ ذهنش درگیر این است که هر لحظه امکان حمله وجود دارد و باید به سرعت دفاع را جا بگذارد و به توپ برسد . آیا در تیم ملی چنین نگرشی را حتی حس کردید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کارلوس کیروش تیم ما را ترسو کرده است ؛ بازیکنان را از شکست میترساند و آنها را با این ذهنیت آماده بازی با حریف میکند نه با این ذهنیت که شما توانایی بردن و شکست حریف را دارید .
عده ای چون تیپ شخصیتیشان و یا منافعشان در گِرو این نوع تفکرات است نه فقط در فوتبال بلکه در کل جامعه ؛ طرفداران این نوع روش ترسو بودن هستند ؛ برخی دیگر نه ؛ عقیده دارند باید نقاط ضعف و قدرت خودت را بدانی ؛ آگاه باشی که حریف قویتر است اما برای شکست نخوردن به میدان نمیروند ؛ آنها به میدان میروند که برای پیروزی دفاع کنند .
در 8 سال گذشته کارلوس کیروش ما را از بالا نگاه کرده ؛ برده های مستعمره ای .
شیرانی که نباید قلب شیر داشته باشند ؛ بلکه شیرانی باشند با قلب گربه .
ما تا جام ملتها حداقل 5 ماه فرصت داریم و قطعا میتوانیم تیمی بسیار خوب را برای مسابقات آماده کنیم و این مزخرفات که برای ترساندن هوادارن میگویند را باور نکنید .
حتما میشود با یک مربی نترس هم دفاع کرد و هم حمله و لزومی ندارد از حالا برای تیم ملی و لیگ امسال بحران ایجاد کنیم چنانکه ایشان و دوستانشان شروع کرده اند.
این سینه چاکانی هم که علاقمند و فدائی ایشان هستند ؛ مثل آن روایت معروف : " حُب مال و بُغض علی " هستند .
خدائی حداقل بروید رزومه این آدم را تا پیش از ایرانش ببینید ؛ کارهایش ؛ تفکراتش ؛ افتخاراتی را که بدست آورده ؛ ما در ایران 3 مربی دیگر را داریم که شناخته شده هستند : وینفرد شفر ؛ برانکو ایوانکویچ ؛ زلاتکو کرانچار ؛
بروید رزومه کاری اینها را ببینید ؛ افتخاراتشان را ببینید ؛ بعد با این تحفه پرتغالی مقایسه کنید .
من هرگز نمیگویم که این مربیان بیایند سرمربی تیم ملی بشوند ( البته در دست من هم نیست ) اما حداقل علم ؛ آگاهی ؛ به روز بودن ؛ تجربه ؛ افتخارات را با هم مقایسه بکنید . چسبیده اند به اینکه کیروش دستیار فرگوسن بوده ؛ بوده که بوده .
خودش چه کسی است ؟؟ خودش چه تفکری دارد . نگاه شاگردانش نسبت به او چگونه است ؟؟؟؟؟ ( البته تیم ملی خودمان را نمیگویم که هر کسی برای منفعتش هرجور پاچه خواری میکند و بعداز رفتنش تازه در چاه باز خواهد شد )
خبری خواندم از قول ایسنا یا خبرآنلاین که : لوکامودریچ کاپیتان کرواسی به اینکه شاگرد برانکو ایوانکویچ بوده افتخار میکند و میگوید سلام مرا به او برسانید .
از آنطرف هیچکداممان یادمان نمیرود که بازیکن پرتغالی کوارشما در مقابل حرفهای کارلوس کیروش که اتفاقا شاگرد و مربی هم هستند میگوید : صدای عرعر خر همیشه به آسمان است . عجبا از رابطه شاگرد و معلمی
حالا روایتهای رایان گیگز و روی کین که در منچستریونایتد با او کار کرده اند بماند و اینکه برایش چه ارزشی قائل هستند .
اینها دیدگاه شخصی من است و قرار نیست با حرف من با ایشان قرارداد ببندند یا نبندند ؛ از دید من عدم تمدید قرارداد کارلوس کیروش کمک به تیم ملی است ؛ بیماری که مرض ترس مرموزی دارد و اگر دیر بجنبیم شاید عمل جراحی هم نتواند دوباره سر حالش کند .
کیروش پرستان گرامی ؛ اگر دیدگاهی منطقی و اصولی دارین بفرمائید وگرنه اگر حرفهای تکراری مثل همیشه دارین و باز اسم علی دائی ؛ امیر قلعه و بقیه را پیش میکشین لطفا برا خودتون ارزش قائل شین و کامنت نزارین . حرفی بزنین که حداقل به آگاهی بقیه و بخصوص خود من افزوده بشه ؛ شاید من دارم اشتباه میبینم