1- قهرمانی در جام جهانی
یک هوادار در طول عمر خود ممکن است یکبار قهرمانی تیم خود را در جام جهانی مشاهده نماید. اوروگوئه شصت و هشت سال است قهرمان نشده است. آخرین قهرمانی انگلیس به پنجاه و دو سال قبل و آخرین قهرمانی آرژانتین به سی و دو سال قبل باز می گردد. فرانسه هم بیست سال است که قهرمان نشده است. از آخرین قهرمانی برزیل شانزده سال گذشته. ایتالیا در جام حاضر نیست و تا جام جهانی قطر آنها هم شانزده سال باید منتظر باشند تا اگر به انتظار سی و شش ساله آرژانتینیها غلبه کنند، بتوانند جام را بالای سر ببرند. تازه محال است همه این تیمها بتوانند این جام جهانی را فتح کنند و نهایتا بجز یک تیم، انتظار سایر تیمها برای فتح جام طولانی تر هم خواهد شد. خود آلمان برای قهرمانی چهارم بیست و چهار سال صبر کرد. سایر تیمها هم که هواداران بیشمارشان رنگ قهرمانی را ندیده اند.
2- کیفیت قهرمانی
همیشه قهرمانی شیرین است. اما وقتی قهرمانی با کیفیت باشد، شیرین تر است. آلمان مقابل برزیل و پرتغال سنگ تمام گذاشت. فرانسه را از ابتدای بازی اداره کرد. آرژانتین هم حتی یک شوت درون چارچوب نداشت و حتی اگر نویر درون دروازه نبود فرقی نمی کرد. قهرمان شدن در امریکای جنوبی، جایی که هیچ تیم اروپایی نتوانسته قهرمان شود، به نوبه خود لذتبخش است اما لذت آن وقتی صد چندان می شود، که این قهرمانی با کسب عنوان آقای گلی ادوار جام جهانی بوسیله کلوزه همراه باشد. آنهم در برابر رونالدوی برزیلی، دارنده قبلی این عنوان، در خاک برزیل و در برابر برزیل. تحسین شدن آلمانها بوسیله هواداران و کارشناسان برزیلی نشان دهنده عظمت کاری است که در برزیل صورت گرفته است. کمتر قهرمانی جام جهانی را با این اقتدار کسب نموده است و همه بر اینکه جام جهانی حق تیم بوده، متفق النظر بوده اند.
3- نتایج در برابر رقبای اصلی
پیروزی هفت بر یک مقابل برزیل، مهمترین نتیجه در تاریخ مسابقات فوتبال و شاید کل ورزش جهان است. اتفاقی که دوست و دشمن را به تحسین واداشت. این پیروزی عظیم در نیمه نهایی جام جهانی ثبت شد و صد ها و هزاران مقاله و برنامه درباره آن ساخته شد و سنگین ترین باخت تاریخ برزیل بود. پیروزی چهار بر یک در برابر انگلیس هم سنگین ترین شکست این تیم در جام جهانی بود. از 1962 انگلیسیها در هیچ جام جهانی با اختلاف بیش از یک گل مغلوب نشده بودند. پیروزی برابر آرژانتین هم بعد از شکست شش بر یک این تیم در برابر چکسلواکی سنگین ترین شکست این تیم در جام جهانی محسوب می شود. اما در جام جهانی 1958، نه مسی ستاره این تیم بود و نه مارادونا، اسطوره آرژانتینیها مربی این تیم بود. لذا این باخت هم باید دردناکترین باخت آرژانتینیها باشد. باختی که چهار سال بعد هم در فینال ماراکانا شاید نفرت آرژانتینیها و طرفداران مسی را از آلمان صد چندان کرد. پرتغال هم با رونالدو باخت چهار صفر را به آلمان تجربه کرد که اینهم بدترین شکست پرتغال در جام جهانی است. نتایج لوو از یکطرف بهترین نتایچ آلمان در تاریخ جام جهانی هستند و هیچ مربی سابقی نتوانسته این چنین مقتدرانه رقبای مانشافت را از دم تیغ بگذراند و از طرف دیگر بدترین نتایج حریفان نیز در جام جهانی می باشند. لوو پس از هفتاد و هشت سال فرانسه را در فرانسه شکست داد، پس از بیست و یک سال ایتالیا را، آنهم با نتیجه خیره کننده چهار بر یک در هم کوبید. آلمان تنها هفتاد و هفت سال قبل از آن بود که یکبار ایتالیا را پنج بر دو شکست داد. ضمن اینکه در یورو هم طلسم ناکامی آلمان را در برابر ایتالیا باطل کرد.
4- ثبات
لوو در هشت تورنمنت قبلی که روی نیمکت مانشافت نشسته بود، تیم را لا اقل به نیمه نهایی رساند. چنین ثباتی تا کنون نه در آلمان سابقه داشته و نه در سایر تیمهای صاحب فوتبال. حتی اگر از دو تورنمنت اول که لوو نقش غیر قابل انکاری در آنها داشت بگذریم، شش تورنمنت متوالی حضور در نیمه نهایی هم فوق العاده است.
5- احیای آلمان
آلمان همیشه تیمی موفق در جام جهانی و یورو بوده و هست. اما مدتی بود که ژرمنها در یورو و جام جهانی نتایج خوبی در برابر رقبای اروپایی و امریکای جنوبی کسب نمی کردند. از 1996 تا 2006 ژرمنها در برابر هیچیک از تیمهای این دو قاره صاحب فوتبال، هیچ موفقیتی نداشتند و حتی لاتویا را هم نتوانستند شکست دهند. بسیاری از هواداران آلمان داشتند از موفقیت این تیم نا امید می شدند. کلینزمن و لوو یک ویرانه را از فولر تحویل گرفتند. آنها ابتدا با بازیهای تهاجمی، دل هواداران را بدست آوردند و در ادامه هم قهرمانی در جام جهانی نقطه اوجی بود که آلمان را نجات داد. تکرار قهرمانی شاید به این زودیها میسر نباشد، اما کودکان بسیاری، با الگو گرفتن از ستاره های آلمان در جام جهانی 2014، راهی مدارس فوتبال می شوند و این چرخه ادامه می یابد. در حالیکه با تداوم وضعیت ناکامی 2004، شاید بسیاری از آنها مسیر دیگری را می رفتند و در آینده بجز مهاجم، ژرمنها در سایر خطوط هم با مشکل روبرو می شدند.
6- پاک کردن خاطرات منفی
آلمان همواره از قدرتهای فوتبال بوده و موفقیتهای بسیاری کسب نموده است. البته گاهی برخی موفقیتهای این تیم پشت سر یک سری مسایل مورد کم لطفی قرار گرفته است. یکی از آنها حسابگری بوده است. مثل اینکه این تیم به فلان تیم باخت تا مسیر ساده تری را داشته باشد. جدا از اینکه این تصویر از آلمان چقدر صحت دارد و چقدر ناشی از تصویری است که رسانه های مغرض از آلمان نمایش داده اند، آلمان در دوران لوو چندین بار فرصت داشت که مسیر ساده تر را انتخاب کند. 2010 مقابل غنا، آلمان پیروز شد تا بجای امریکا، انگلیس و آرژانتین را انتخاب نماید. در 2014 هم همه حرف از تبانی لوو و کلینزمن می زدند. اما لوو برنده شد و یاوه گویان را با توهمات خویش تنها گذاشت. در 2016 هم در حالیکه با تساوی در برابر ایرلند شمالی می توانست رفتن به فینال را به راه رفتن در پارک تبدیل کند، با پیروزی مقابل این تیم، مسیر ایتالیا و فرانسه را انتخاب کرد. ضمن اینکه بازیهای تهاجمی این تیم هم باعث شد تا کمتر کسی انگ فوتبال ماشینی را به این تیم بزند.
البته هر آمدنی را رفتنی است. اگر فدراسیون و لوو به نفع طرفین بدانند که ادامه همکاری بدهند که با تمام وجود برای آنها آرزوی موفقیت دارم. اگر هم قطع همکاری به نفع طرفین باشد باز هم باعث نمی شود اینهمه دستاوردی را که بسیاری از هواداران فوتبال آرزوی داشتن یکی از آنها را داشته اند، نادیده بگیرم. ما نمک نشناس نیستیم. یادمان نرفته که چه پیشنهادهای خوبی را از بهترین باشگاههای دنیا رد کردی و پای عشقت به مانشافت با درآمد به مراتب کمتر ایستادی. یادمان نمی رود جوانی ات را پای مانشافت ریختی و ما از دیدن نتایج درخشانت از شادی در پوست خود نمی گنجیدیم. به خاطر همه چیز از تو ممنونم.