مطلب ارسالی کاربران
☕️ قطعه ای از کتاب
همیشه کسانی هستند که دفاع از خدا را وظیفهٔ خود میدانند، انگار که واقعیت مطلق، چهارچوب نگهدارندهٔ وجود، چیزی ضعیف و بی دفاع است.
این آدمها از کنار بیوه ای بر اثر جذام از شکل افتاده که چند سکه گدایی میکند رد میشوند، از کنار کودکان ژنده پوشی که در خیابان زندگی میکنند رد میشوند،
اما اگر کمترین چیزی علیه خدا ببینند داستان فرق میکند . چهرههایشان سرخ میشود ، سینههایشان را بیرون میدهند ، کلمات خشم آلودی به زبان میآورند . میزان خشمشان حیرت انگیز است . نحوهٔ برخوردشان هراس آور است!
این آدمها نمیفهمند که باید
در درون از خدا دفاع کرد، نه در بیرون. آنها باید خشمشان را متوجه خودشان کنند.
📕 زندگی پی
✍ #یان_مارتل