دعاهایت را بخوان، کوچولو
فراموش نکن، پسرم
برای همه
من تو را در آغوش میگیرم، در درون گرم، تو را از گناه دور نگه میدارم
تا وقتی که مرد شنی بیاید
با یک چشم باز بخواب
بالشت را محکم بگیر
نور را بیرون بیاور
وارد شب شو
دستم را بگیر
ما به سوی سرزمین بیکران میرویم
چیزی اشتباه است، نور را ببند، افکار سنگین امشب
و آنها از سفید برفی نیستند
رویاهای جنگ، رویاهای دروغگوها، رویاهای آتش اژدها
و چیزهایی که گاز میگیرند، بله
با یک چشم باز بخواب
بالشت را محکم بگیر
نور را بیرون بیاور
وارد شب شو
دستم را بگیر
ما به سوی سرزمین بیکران میرویم
بله، بله
حالا من را دراز میکشم تا بخوابم (حالا من را دراز میکشم تا بخوابم)
از خداوند دعا کن که روحم را حفظ کند (از خداوند دعا کن که روحم را حفظ کند)
اگر قبل از بیدار شدن بمیرم (اگر قبل از بیدار شدن بمیرم)
از خداوند دعا کن که روحم را بگیرد (از خداوند دعا کن که روحم را بگیرد)
هیس، کوچولوی من، هیچ حرفی نزن
و به آن صدایی که شنیدی اهمیت نده
این فقط صدای هیولایی است که زیر تختت است
در کمدت، در سرت
نور از خواب بیدار شو
وارد شب شو
دانه شن
نور از خواب بیدار شو
وارد شب شو
دستم را بگیر
ما به سمت سرزمین بیکران میرویم (آره)
اوه، بله، بله، نه
ما به سمت سرزمین بیکران میرویم
دستم را بگیر
ما به سمت سرزمین بیکران میرویم
ما به سمت سرزمین بیکران میرویم
ما به سمت سرزمین بیکران میرویم