دانیال دارایی پوراینو دیدم یاد یه خاطره افتادم :))
داشتیم میرفتیم عروسی پسر عمم.من و دو تا داداشای داماد و پسر عمو هاش همه یک ارایشگاه
بودیم بعدش تو دو تا ماشین راه افتادیم بریم.بعد همه اهل رقص گفتند بریم روی فامیل های
اونا رو کم کنیم منم گفتم هستم و اینا ولی جا زدم پا نشدم :)))
یکی از فامیلای عروس دقیقا همین حالت این زنه میرقصید بعد همه نشسته بودند پسر عمم
گفت ببین برم چجوری ضایعش کنم اومد بره با مخ خورد زمین پاش به سیم گیر کرد کلا صدا قطع
شد :))))))))
بنده خدا تو کل عروسی رفته بود تو حیاط قایم شده بود :))))))))