با کمال احترام به دوستان بایرنی این مقاله به هیچ وجه قصد متشنج کردن رابطه ی رئالی ها و بایرنی ها رو نداره
دوران مربیگری
اوكارش رابه عنوان دستیاروكمك مربی از تیم ملی ایتالیاشروع كرد.بعد ازآن به ترتیب درتیم های رجینا،پارما،یوونتوس،میلان،چلسی،پاریسن ژرمن ورئال مشغول به كارشد.جام هایی دراین دوران به دست آورد ودرمواردی نیز شكست خورد وبازنده لقب گرفت.
وی در طی 20 سال مربیگری سه چمپیونز لیگ به دست آورده است كه آمار خوبی است.درنقطه ی مقابل درلیگ های داخلی كشورها آمار جالبی ندارد.3جام در20 سال.یعنی اوتنها در15درصد جام های داخلی موفق بوده ودر85 درصد جام های داخلی موفق به كسب جام قهرمانی نشده.فراموش نكنید كارلتو سال های زیادی درتیم های مطرح وبزرگی همچون یوونتوس،میلان،چلسی،پاریسن ژرمن ورئال مربیگری كرده است وهمه ی این ها نشان می دهد كه عملكرد او درجام های داخلی به هیچ عنوان قابل دفاع نیست.
بهتراست دوران مربیگری او در تیم های بزرگ را باهم بررسی كنیم وپس ازآن دوره ی مربیگری او در رئال را بیشتر وبانگاهی گسترده تر بررسی خواهیم كرد.
كارلتو ویوونتوس
اودر حالی هدایت یوونتوس رابرعهده گرفت كه این تیم در دوران مارچلو لیپی سه بار پیاپی به فینال لیگ قهرمانان اروپا راه پیداكرده بود. مارچلو لیپی همراه خود سه اسکودتو را در فصلهای ۹۵- ۹۴، ۹۷ - ۹۶ و۹۸ - ۹۷ به نام یوونتوس ثبت كرده بود. یک قهرمانی در جام حذفی ایتالیا در فصل ۱۹۹۵، دو سوپر جام ایتالیا در فصول ۹۵ و ۹۷ و قهرمانی دوم بانوی پیر در لیگ قهرمانان اروپا که در فصل ۹۶ - ۹۵ به دست امد و جام بین قارهای سال ۹۶.لیپی در سال آخر مربیگری در یووه موفق به كسب اسكودتو نمیشود واین عامل بركناری اوست.
ویتوریو کایزوتتی رئیس وقت باشگاه یوونتوس كارلتو را به عنوان جانشین لیپی انتخاب كرده وعنوان می كند هدفش قهرمانی دوباره ی بانوی پیر در سری آ ست.
اما كارلتو درطی این دوسال دوبار به همراه یووه نایب قهرمان شده واز كسب اسكودتو باز میماند.درلیگ قهرمانان اروپا نیز او موفقیتی به دست نمی آورد.اودرطی این دوسال تنها جام اینترتوتو راكسب كرده كه موفقیت مهمی برایش محسوب نمیشود.
سرانجام كارلتو از یووه میرود درحالی كه به چهره ای منفور درمیان هواداران یووه بدل شده بود.این حس تنفر هم اكنون نیز دربین هواداران یووه دیده میشود.بعد از كارلتو آن ها دوباره لیپی رابرمیگردانند واودوباره توانست اسكودتو را به همراه یووه به دست آورد!
كارلتو ومیلان
پس از دوسال ناكام در تورین كارلتو درسال2001به میلان پیوست.میلان تیمی بودكه او در دوران بازی خود درآن درخشیده بود.خیلی ها دوران او درمیلان را فوق العاده توصیف می كنند.البته حرفشان تا حدودی درست به نظر میرسد.تیم اودرلیگ قهرمانان عالی بود ولی در لیگ داخلی همان شكست خورده ی همیشگی!
او دراولین سال حضورش در سری آ به همراه میلان به مقام چهارم رسید ودركسب جام یوفا نیز ناكام ماند.بعد ازآن در فصل 2003-2002 به همراه میلان به فینال اروپا راه یافت ودر كسل كننده ترین فینال تاریخ لیگ قهرمانان یوونتوس را درضربات پنالتی شكست داد.پس از آن بازی لیپی اورا به بازی تدافعی متهم كرد.سیلویو برلوسكونی رئیس باشگاه میلان نیز از او به دلیل بازی های سراسر دفاعی به طورعلنی انتقاد میكرد.البته كارلتو این رویه را راتغییر داد ودرسال های بعد بازی هجومی را دستور كارخود قرار داد.
به هر تقدیر او درطی8سال حضور درمیلان(2009-2001) دوچمپیونز لیگ كسب كرد ودرمجموع سه بار به فینال لیگ قهرمانان راه یافت.
اما باز هم به مانند یووه در جام های داخلی ناكام بود.اودرطی 8سال تنها یك بار بامیلان قهرمان سری آ شد كه برای طرفداران اصیل میلان قابل قبول به نظرنمیرسید.1جام حذفی و1سوپركاپ نیز از افتخارات او درجام های داخلی بودند.
اواز24 جام ممكن در ایتالیا(8سوپركاپ-8جام حذفی و8 سری آ)تنها موفق به بردن سه جام شد .آماری كه ضعف آشكار او در مسابقات داخلی طی 8سال حضور درمیلان رانشان میدهد.
البته ناگفته نماند كه میلان در آن دوران نسلی از بازیكنان فوق العاده را دراختیار داشت.
دیدا ،نستا،مالدینی،روی كاستا ،پیرلو ،اینزاگی ،شوچنكو وكاكا تیمی رویایی راتشكیل داده بودند.داشتن هریك از این بازیكنان رویای هر سرمربی بود.
در لیگ قهرمانان اروپا نیز علی رغم دوقهرمانی ویك نایب قهرمانی در بعضی از مسابقات نتایج شگفت انگیزی برای او رقم خورد.درفصل 2005-2004او به شكلی باور نكردنی برابر لیورپول برتری سه بر صفر را در عرض 6دقیقه با نتیجه ی3-3عوض كرد ودر ضربات پنالتی باشكست جام قهرمانی را ازدست داد.
درسال ۲۰۰۴، در دیدار رفت از مرحلهٔ یکچهارم نهایی دپورتیوو لاکرونیای اسپانیا را در خانه با نتیجهٔ ۴ بر ۱ شکست داد و در شرایطی که همگان تصور میکردند که کار تیم اسپانیایی تمام شده، در دیدار برگشت با نتیجهٔ ۴ بر ۰ شکست خورد و از راهیابی به مرحلهٔ نیمهنهایی بازماند.این كه او نتوانست بازی هایی راكه به راحتی با اداره كردن بازی به موفقیت میرسید به نتیجه برساند یك ضعف بزرگ محسوب میشود.این اتفاقات تصادفی نیز نبود.شاید بشود یك بازی راتوجیه كرد ولی دوبازی در مسابقات سطح بالایی چون لیگ قهرمانان قابل توجیه نیست.
او درسال2009 كارش را درمیلان با دوچمپیونز لیگ،یك سری آ،یك سوپرجام ایتالیا،یك جام حذفی،دوسوپرجام اروپا ویك جام باشگاه های جهان به اتمام رساند.
دوره ی اودر ایتالیا با قطع همكاری با میلان به پایان رسید.اوطی 14 سال مربیگری در سطح اول فوتبال ایتالیا(8سال میلان-2سال یووه-2سال پارما و2 سال رجینا)تنها یك سری آ به دست آورد.كارنامه ای افتضاح و غیرقابل قبول درجام های داخلی.
كارلتو وچلسی
پس از 7سال حضوردرمیلان آبراموویچ رئیس متمول باشگاه چلسی كارلتو را به این تیم آورد.سال اول حضور اودرچلسی رامیتوان به جرئت از معدود موفقیت های او درلیگ های داخلی كشورها به حساب آورد.اودرسال 2009 توانست به همراه چلسی به دوگانه ی فوتبال انگلیس دست یابد.جام حذفی ولیگ برتر انگلستان برای او موفقیت های چشمگیری محسوب میشدند.قهرمانی در لیگ سخت انگلستان برای كارلتو عالی به نظر میرسید.هرچند او در لیگ قهرمانان در آن سال كاری ازپیش نبرد.
سال دوم حضور او درچلسی باشكست مواجه شد.اونتوانست از عنوان قهرمانی خود درچلسی دفاع كندودرجام حذفی نیز ناكام ماند.درلیگ قهرمانان نیز به مانند سال 2009ناكام بود.او دراین دوسال جام اتحادیه رانیز ازدست داد.میتوان به طوركلی عملكرد او دراین دوسال رانسبتا خوب ارزیابی كرد..كارلتو درچلسی در لیگ قهرمانان عملكرد خوبی نداشت ولی در عوض برخلاف عادت همیشگی درجام های داخلی از 6جام ممكن(2جام حذفی-2لیگ-2جام اتحادیه)2جام رابدست آوردكه بد به نظر نمیرسد.
كارلتو وپاریسن ژرمن
او قبل از حضور دراین تیم 6ماه از مربیگری دور بود.پیشنهادی دراین 6ماه به دستش نرسیده بود.مطلبی كه در كتاب خاطراتش نیز از آن یاد كرده است.بعد از 6ماه مسئولان تیم پاریسی او را به خدمت گرفتند.
اودرسال اول حضور دراین باشگاه ثروتمند قهرمانی در لیگ را به تیم مون پولیه واگذار كرد ودرجام حذفی نیز توفیقی نداشت.درسال دوم حضور دراین تیم بازیكنان بزرگی نظیر زلاتان ابراهیموویچ وتیاگو سیلوا را به پاریس آورد وتوانست این تیم راقهرمان لوشامپیونه ی فرانسه كند(البته این موضوع خشم بعضی هواداران میلان را نیز به همراه داشت.مربی كه سال ها دراین تیم حضورداشت تاثیر گذارترین بازیكنان میلان را ازاین تیم ربود.موضوعی كه افت تیم بزرگ میلان رابه همراه داشت وهمچنان ادامه دارد).كسب لیگ برای او خوب به نظرمیرسید.هرچند به مانند سال قبل درجام حذفی ناكام بود.درلیگ قهرمانان نیز توسط بارسا حذف شد.بارسایی كه آن سال 7گل از بایرن مونیخ دریافت كرد!
دراین دوسال درتیمی كه بازیكنان بزرگی رابه خدمت گرفته بود تنهاكسب یك جام از5جام ممكن خیلی مطلوب به نظرنمیرسد.اودوجام حذفی ویك لیگ را واگذار كرد تا بازهم اورا بتوانیم ناكام در جام های داخلی بنامیم.
داستان او در رئال از اینجا به بعد شروع میشود.باید خیلی دقیق تر وبهتر به دوران او در رئال پرداخته شود.اوحالا دربهترین باشگاه تاریخ حضور دارد.واما داستان او با رئال...
كارلتو ورئال
همه ی مااز چگونگی ورود او به رئال مطلعیم.نمیخواهم بیش از این پرحرفی كنم .بهتراست برویم سرموضوعات اساسی تر ومهم تر.
او درحالی به رئال وارد شد كه رئال با مورینیو درلیگ قهرمانان به نتیجه ای نرسیده بود.دسیما را به دست نیاورده بودیم.همه در رویای این قهرمانی به سر میبردیم.ماموریت كارلتو دروهله ی اول كسب جام دهم ودروهله ی دوم به دست اوردن لالیگا بود.سه گانه رویاییست كه هواداران بهترین تیم تاریخ هنوز آن را درسرمیپرورانند.هیچ گاه درتاریخمان موفق به كسب سه گانه نشده ایم.درسال های اخیر اینتر،بارسا وبایرن موفق به این كار شده اند ومطمئنا توقع ما از كارلتو نیز درابتدا همین بود.مارا به سه گانه برسان مرد! این شاید ندای هر طرفدار رئال بود...
برویم سر اصل مطلب.كار اوبا رئال درحالی شروع شد كه اول فصل باشگاه دوباره ركورد گران قیمت ترین بازیكن تاریخ فوتبال راشكست.بیل كه بهترین بازیكن لیگ جزیره نیز انتخاب شده بود ومشتریان بسیارزیادی داشت به رویای دوران كودكی خود رسید وبامبلغی باورنكردنی به رئال آمد.دیگر همه به آن سه گانه فكرمیكردند.ایسكو وایارا نیز به عنوان دوپدیده ی فوتبال اسپانیا پا به رئال گذاشتند.این دوبازیكنانی بودند كه همه آ ن هارا ستاره های فوتبال اسپانیا پس از افت مشهودشان میدانستند وبرایشان آینده ای روشن تصور میكردند.
درابتدای فصل كارلتو بارئال سه برد پیاپی درلیگ كسب كرد ولی پس از آن افت تیم به طورتدریجی خودرانشان داد.تساوی با ویارئال وباخت به اتلتیكو بعد از 16 سال درلالیگا .پس از آن به بارسا نیز باختیم.درشبی كه كارلتو با تاكتیك مضحك خود وبازی دادن راموس درخط میانی وبیل درنوك حمله كه باعث محوشدن او شده بود مورد انتقادات شدیدی قرار گرفت.پس از آن رفته رفته خود رابازیافتیم وعملكرد تیم در لالیگا بهتر از قبل شد.درچمپیونز لیگ در دورگروهی خوب بودیم هرچند دردوبازی رفت وبرگشت مقابل یووه تنها بایك گل اختلاف پیروزشدیم ودربازی برگشت نیز نشانی ازیك تیم خوب نداشتیم.دركوپا دل ری نیز تیم هارا پشت سرهم شكست دادیم.هرچنددردوبازی رفت وبرگشت مقابل اسپانیول كار یكم گره خورد.هردوبازی را یك برصفر پیروز شدیم وبه نیمه نهایی رسیدیم.در لیگ قهرمانان مقابل شالكه كار راحتی داشتیم وحریف راتحقیر كردیم درمصاف با دورتموند ولی اوضاع فرق میكرد.در دوبازی رفت وبرگشت باكمی شانس به مرحله ی بعد پاگذاشتیم.درسیگنال ایدونا پارك به سنت دوران مورینیو شكست راپذیرفتیم.این سومین شكست پیاپی ما درورزشگاه خانگی دورتموند بود.درلالیگا با بارسا 4امتیاز اختلاف داشتیم ولی درالكلاسیكو شكست راپذیرفتیم وكار رابرای خود سخت كردیم(هرچند داوری نیز در آن بازی درباخت تاثیر داشت ولی برگ برنده ای در آن بازی نداشتیم وبه هیچ وجه نشان از یك تیم برنده نداشتیم).در نیمه نهایی چمپیونز لیگ با یك بازی منطقی بایرن پرادعا راسرجایش نشاندیم.بازی برگشت با بایرن در آلیانتز از معدود بازیهایی بود كه ضدحملات كشنده ی خود رابار دیگر به كار بردیم.درنیمه نهایی كوپا دل ری نیزاتلتیكو راشكست دادیم.ولی همچنان درلالیگا مقابل تیم های بزرگ ضعف داشتیم.تساوی با اتلتیكو و والنسیا وشكست درمقابل سلتاویگو وبارسا رویای سه گانه را با شكستی غمناك روبه رو كرد.در ده سال اخیر بارسا ورئال همواره اول ودوم جدول بودند ولی درپایان این فصل لالیگا بعد از ده سال بدترین رتبه ی رئال رقم خورد.بله !در این ده سال سابقه نداشت تیم رتبه ای بدتر ازدومی به دست آورد ولی ما سوم شدیم.هرچند با بارسا هم امتیاز بودیم ولی این ها باخت های ما مقابل تیم های بالای جدول را توجیه نمی كند.آن بارسا هم بدترین بارسای چندسال اخیرش بود.
رسیدیم به فینال كوپا دل ری.آن شب بازی دفاعی رادستوركار خودقرار دادیم.فضاهارابسته بودیم وچشم به ضدحملات داشتیم.دیماریا وبیل بهترین بازیكنان آن بازی بودند.پس از زدن گل اول روی یك كرنر گل تساوی رادریافت كردیم ولی بیل همان بازیكن گران قیمت بایك استارت زیبا بارترا را محو كرد وپیروزی رابه ماهدیه كرد.از نیمار نیز باید تشكر كنیم كه حتی از 6متری دروازه نمیتواند توپ راتبدیل به گل كند!
رسیدیم به لیسبون.قلب ها میتپید.برای مادریدیسموهای سراسر جهان آن شب خیلی خاص بود.همه منتظر جام دهم بودیم.چه رویایی...
بازی شروع شد.بازی پایاپای پیش میرفت كه گل اول را روی اشباه فردی خودمان دریافت كردیم.سعی كردیم فشار رابیشتر كنیم ولی درنیمه ی اول به جزموقعیت بیل موقعیت دیگری نداشتیم.درنیمه ی دوم سراسر حمله شدیم. اتلتیكو به شدت دفاع میكرد وكار سخت بود.موقعیت های زیادی دراین شرایط به دست نمی آمد.رسیدیم به دقیقه ی 92 بازی.دیگر شاید ناامید شده بودیم كه راموس سرطلایی آن گل را زد.غرق درشادی شدیم.این لحظه راهیچ گاه فراموش نمی كنیم.دروقت های اضافه ی بازی نیز گل های بیل،مارسلو وكریستیانو به 12 سال ناكامی پایان داد.حالا مادرقله ی فوتبال اروپا بودیم.عجب شب سپیدی...
این جشن وخوشحالی زاید الوصف مارا از پرداختن به یك مسئله ی اساسی بازداشت.واقعا مادرفینال لیسبون تازمانی كه عقب بودیم توانستیم كار خاصی انجام دهیم؟تیم دچار ضعف تاكتیكی بود وجز موقعیت های محدود نمیتوانست كاری ازپیش ببرد.اگر گل راموس نبود شاید كارلتو رابیش ازهمه سرزنش میكردیم.
ازهمه مهمتر ازسه گانه نیز خبری نبود.آن چیزی كه برایمان مهم بود وباعث شده بود بازیكنان گران قیمتی درابتدای فصل خریداری كنیم.به سوم شدن درلالیگا نیز توجهی نداشتیم.فقط وفقط به دسیما فكرمیكردیم وبس...
به هرحال فصل باخاطره ی خوب دسیما تمام شد(بازهم تكرارمی كنم كه به سومی لالیگا باید توجه میشد وازكارلتو بابت این رتبه توضیح خواسته میشد)وباید منتظر شروع فصلی جدید میشدیم.
دربازی های پیش فصل تیم به طور مشهودی افت كرده بود.باخت های پیاپی وعدم نتیجه گیری شاید كمتر كسی را به آینده مردد میكرد.همه میگفتند كارلتومربی دسیماست.این باخت ها طبیعیست واهمیتی ندارد.بعد ازبازی های پیش فصل سویا را درسوپركاپ اروپا شكست دادیم اما درسوپرجام اسپانیا مقابل اتلتیكو در دوبازی موفق نبودیم وجام رابه همشهری خود تقدیم كردیم.شروعمان درلالیگا نیز خوب نبود.درهفته ی دوم مسابقات با4گل مقابل سوسیداد شكست خوردیم ودربازی هفته ی بعد دربرنابئو مقابل اتلتیكو شكست خورده وبعد از سالیان سال دوسال پیاپی درلالیگا مقابل اتلتیكو ناكام ماندیم.
بعد از آن بود كه آن 22 برد پیاپی رقم خورد.البته 22 بردی كه نه اتلتیكویی درمیان بازی هابود ونه تیم قدرتمندی مثل والنسیا.تنها بارسا دراین میان قوی به نظر میرسید .بارسا رابردیم وادامه دادیم تا به جام باشگاه های جهان رسیدیم.در اصل افت تیم ازاین بازی هابود كه شروع شد ولی همه افت تیم را به بعد از تعطیلات كریسمس ربط دادند!
دراین مسابقات تیم اگرچه گل نخورد ولی مقابل تیم های كروز آزول وسن لورنزو كه تیم های مطرحی به نظر نمیرسند بازی های خوبی به نمایش نگذاشت.دراین دوبازی راموس بازهم گل زد ولی كریستیانو موفق به گلزنی نشد.خیلی ها سوپرجام اروپا وجام باشگاه های جهان را دلایلی برای كسب سه گانه ی امسال میدانستند ولی توجه نداشتند كه این دوجام درمقابل جام های دیگر از اعتبار چندانی برخوردارنیست.درسالیان اخیر بارسا وبایرن دوتیم رقیب نیز بعد از قهرمانی دراروپا این دوجام راتصاحب كرده بودند وبه دست آوردن این جام ها با تركیب بی نظیری كه رئال دراختیار داشت سخت به نظر نمیرسید.تیم های قهرمان چمپیونز لیگ معمولا این دوجام را به دست می آورند وبه غیر ازچلسی باقی تیم ها دراین سال های اخیردراین دو جام موفق بودند.
بعد ازكریسمس به والنسیا باختیم وركوردمان تباه شد.همه از این موضوع تاسف میخوردند.درجام حذفی پس از حذف تیم نه چندان مطرح كرنیا در دوبازی رفت وبرگشت بازهم قافیه را به تیم همشهری خود واگذار كردیم.همین اواسط فصل بازهم سه گانه برباد رفت!
درلیگ قهرمانان برخلاف سال قبل خیلی مطمئن به نظر نمیرسیدیم.مقابل لیورپول وبازل ولودوگورتس در بعضی ازبازی ها بااختلاف زیاد ودربازی های دیگر تنها با یك گل به پیروزی رسیدیم(برد1-0مقابل بازل در دوربرگشت-برد1-0 مقابل لیورپول در دوربرگشت وبرد3-2 مقابل لودوگورتس بی نام ونشان دربازی رفت).
در دور بعد بازی باشالكه این تیم رادر دور رفت شكست دادیم ولی دربرنابئو تا حذف شدن فاصله ای نداشتیم.دریافت 4گل دربرنابئو مقابل تیم پنجم بوندس لیگا باوركردنی نبود.
به لالیگا باز گردیم.تساوی با ویارئال وشكست درمقابل بیلبائووازهمه مهمتر تحقیر 4گله برابرهمشهری بارسا را كاملا امیدوار كرد.درنیوكمپ به بارسا باختیم تا كاملا سرنوشت قهرمانی را با دستان خودمان دراختیار بارسا قرار دهیم.پابه پای بارسا پیش رفتیم ولغزش بارسا درپیزخوان مارا امیدوار كرد.
تااین كه با تساوی برابر والنسیا نقشه هایمان نقش بر آب شد وكارلتو درناكامی درلالیگا دبل كرد!
درلیگ قهرمانان نیز مقابل اتلتیكو تساوی در بازی رفت مارابه ركورد منفی 7بازی بدون برد مقابل اتلتیكو رساند.دربازی برگشت بهتر بودیم ولی این كافی نبود.اتلتیكو خوب دفاع میكرد و ما بازهم موفق به ایجاد موقعیت نمیشدیم.بااخراج آردا توران كارتیم راحت تر شدوبا حركت زیبای خامس،پاس طلایی رونالدو وگل چیچاریتو به مرحله ی بعد مسابقات راه یافتیم.
خیلی ها گل نخوردن از اتلتیكو را دستاوردی برای تیم می دانند غافل از این كه اتلتیكو امسال درلیگ قهرمانان درگلزنی به طور كل مشكل داشت.آن ها مقابل لوركوزن ویوونتوس نیز در مجموع 1گل به ثمر رساندند.4بازی 2گل زده.پس این دلیلی برقدرت خط دفاعی مانبود بلكه ضعف خط حمله ی اتلتیكو به شمار میرفت.
در دوبازی برابر یوونتوس نیز بازهم تاكتیك نادرست آنچلوتی مشاهده شد.او گمان میكرد بازی دادن دوباره ی راموس درخط هافبك همانندبازی بااتلتیكو جواب خواهد داد ولی یووه اتلتیكو نبود ودست كارلتو راخوانده بود.آلگری در دوبازی در بازی تاكتیك ها مچ آنچلوتی راخواباند تاهتریك كنیم!بله هتریك ناكامی ها...
امسال بدون جام ماندیم وطبیعتا كارلتو بیش از همه مورد سرزنش قرار گرفته.همان طور كه پارسال بیش ازهمه مورد تشویق قرار گرفت امسال نیز باید بااین اوضاع كنار بیاید.
در ادامه بعضی از ضعف های كارلتو در رئال را باهم بررسی می كنیم.
1-ناكامی درجام های داخلی
این مورد راشاید بتوان مهم ترین ضعف آنچلوتی دانست.اودر جام های داخلی به عنوان سرمربی عملكرد خوبی نداشته است.
به دوران اودررئال نگاه كنید.او از زمان پیوستن به رئال در 5جام داخلی حضورداشته است.2لالیگا،2جام حذفی ویك سوپرجام.ازاین 5جام اوتنها موفق به بردن 1جام شده !!!
آن هم كوپا دل ری سال قبل.80درصد شكست درجام های داخلی اسپانیاوتنها 20 درصد موفقیت .خیلی بد به نظر میرسد!
2-شكست مقابل تیم های بزرگ
او دراین دوسال مقابل تیم های بزرگ درلالیگا عملكرد ناامیدكننده ای داشته است.مطمئنا آن چه كه فرق یك مربی بزرگ وكوچك به شمار میرود پیروزی درنبرد های مهم است.دربازی های كوچك شاید حتی یك تداركاتچی هم بتواند رئال كهكشانی را مقابل رقبا به پیروزی برساند!
او دراین دوسال درلالیگا سه شكست برابر بارساوتنها یك پیروزی،3شكست برابر اتلتیكو وتنها یك تساوی،یك پیروزی برابر والنسیا ویك شكست مقابل این تیم ودوتساوی كه نتیجه ی لالیگا رامشخص كرد به دست اورده است.مقابل ویارئال نیز دوبار تساوی كرده كه موجب ازدست دادن امتیازهای حساسی دررقابت فشرده ی لالیگا شد.
3--عدم اقتدار كافی درنقل وانتقالات
كارلتو رامیتوان مربی نامید كه خیلی براوضاع تسلط ندارد.یكی از مسائلی كه درزمان حضور او درمادرید میتوان نام برد عدم تسلط او بر نقل وانتقالات است.رئیس باشگاه بدون توجه به نظر او بازیكنان راجذب می كند وآنچلوتی هیچ واكنشی نشان نمیدهد.خیلی ها اورا دراین مسئله مقصر میدانند.كافیست به خرید لوكاس سیلوا وفروش دیماریا توجه كنیم.كارلتو بافروش دیماریا كاملا مخالف بود ولی نتوانست باپافشاری پرز را ازفروش او منصرف كند.این نشان از عدم اقتدار اوست.این مسئله ایست كه درمورد مربی پیشین تیم كاملا برعكس بود(این همان مسئله ایست كه درمربیان پیشین رئال به خصوص مورینیو به هیچ وجه دیده نمیشد)
4-افول پدیده ها در دوره ی مربیگری او
دراین باره میتوانیم به بازیكنانی نظیر ایارا وایسكو وهمچنین چیچاریتو وخسه نگاه كنیم.ایارا بازیكنی بود كه در زمان حضور درسوسیداد آلونسوی جدید فوتبال اسپانیالقب گرفته بود.بازی های او در پست هافبك دفاعی درسوسیداد به قدری عالی بود كه پرز رامجاب كرد حتی 40 میلیون یورو بابت اوبپردازد.مطمئنا اگر او بازیكنی عالی به شمارنمیرفت پرز اورا به تیم كهكشانی خود اضافه نمیكرد اما باندانم كاری آنچلوتی وبازی ندادن به او از شرایط آرمانی خود خارج شد واعتماد به نفسش به شدت كاهش یافت.
ایسكو نیز درزمان مربیگری آنچلوتی نسبت به دوره ی بازی در مالاگا افت كرد.خیلی ها اورا باعث كند شدن بازی میخوانند واز او انتقاد میكنند.خسه نیز امسال به طورمشهودی افت كرده وشرایط بسیار بدی راتجربه می كند.
5-وابستگی بیش از اندازه به بازیكنان اصلی تیم
مطمئنا برای موفقیت نیاز به یك نیمكت قدرتمند داریم.در رئال بازیكنان ذخیره ی تیم هم از جنس كهكشانی هستند.به شرایط حال حاضر آن ها نگاه نكنید.آنچلوتی بیش از اندازه نسبت به نیمكت تیم تردید دارد.در تیم او بازیكنانی نظیر كروس ورونالدو تقریبا در بیش از95 درصد بازی هاثابت بازی كرده اند واین باعث خستگی بیش از حد آن ها شده به طوری كه دربعضی بازی ها خستگی درساق هایشان نمایان بود.درمورد باقی بازیكنان نیز تقریبا اوضاع به همین شكل است.این خود باعث كاهش اعتماد به نفس نیمكت نشینان وهمچنین دورشدن آن ها ازشرایط بازی میشود.همچنین بازیكنانی كه در تركیب اصلی نیز قرار دارند جایگاه خود راثابت میبینند وحس رقابت به طور كلی از بین میرود.بنزما نمونه ای عینی از این موضوع است!
6- عدم تمركز ونتیجه گیری دربازی های حساس وهفته های آخر لیگ
در دوسال اخیر رئال دولالیگا را درهفته های پایانی از دست داده است.درسال اول نتیجه های ضعیف برابر والنسیا وسلتاویگو وامسال مقابل والنسیا جام را از دسترس تیم خارج كرد.معمولا درمقاطع پایانی فصل بازی ها بسیار حساس تر شده ونقش مربیان درنتیجه گیری وتمركز تیم باید نمود بیشتری پیداكند.بعضی تیم ها برای سقوط نكردن وبعضی دیگر برای كسب سهمیه وحتی قهرمانی تلاش می كنند واین تمایز بازی های پایانی فصل نسبت به مقاطع دیگر است.كارلتو در این دوفصل در این مواقع حساس عملكرد ضعیفی داشته وباعث از دست رفتن جام برای رئال شده است.شاید برایتان جالب باشد كه این اتفاق تنها در رئال كارلتو نیفتاده است ودریوونتوس نیز در دوسال پیاپی شرایطی مشابه اتفاق افتاده بود.طرح شرایط یوونتوس كارلتو در این مقاطع خالی از لطف نیست.
بعد از گذراندن دورانی در پارما و رجینا، کار در یووه تقریبا اولین کار حرفه ای آنچلوتی بود. 8 ماه بعد از آمدن به یووه او در ابرها بود و توانست رکورد 22 بازی شکست ناپذیر بودن بیانکونری و داشتن تنها یک شکست در کل فصل را به جا بگذارد. آن ها در صدر جدول سری A با اختلاف 9 امتیاز نسبت به تیم دوم صدرنشین بودند و به نظر بیست و ششمین قهرمانی در لیگ در راه بود.
شکست های پشت سر هم مقابل میلان و لاتزیوی دوم جدولی، آن ها را عقب انداخت. بعد از آن دوباره تیم آنچلوتی 3 برد پشت سر کسب کرد. اما لاتزیو که در آن زمان سون گوران اریکسون سرمربی اش بود دست از رقابت بر نمی داشت و پشت یووه پیش می رفت. یک شکست دیگر مقابل ورونا باعث شد تا لاتزیو 2 امتیاز با یووه اختلاف پیدا کند، آن هم در حالی که تنها یک بازی تا پایان فصل مانده است.درهفته ی آخر اتفاقات به گونه ای رقم خورد كه لاتزیو قهرمان شد. در آن فصل آنچلوتی تیمش را در 8 هفته آخر رقابت ها منفجر کرد.
سال بعد روزهای پایانی برای آنچلوتی حتی دردناک تر هم بود. یووه از لیگ قهرمانان حذف شده بود و در لیگ هم به رم این اجازه را داده بود که رقابت شدیدی برای اسکودتو با آن ها داشته باشد. در بازی پایانی یووه با آتالانتا بازی داشت و هنوز در کورس بود. اما جالوروسی در بازی با پارما در خانه اش تنها یک امتیاز نیاز داشت تا قهرمان شود. رم در پایان نیمه اول 2 بر صفر پیش بود و در پایان 3 بر یک برنده شد وكارلتو بازهم ناكام ماند. پایان آن سال كارلتو از یووه كنار گذاشته شد.
7--اتخاذ تاكتیك های نامناسب باتوجه به بازیكنان وشیوه ی بازی آنان
یكی دیگر از ضعف های او در رئال تاكتیك های نامناسب اوست.معمولا مربیان باتوجه به بازیكنان وشیوه ی بازی و ویژگی آنان تدابیر تاكتیكی اتخاذ می كنند اما كارلتو دراین مورد ضعف اساسی دارد.اوبارها اعلام كرده كه تركیب پایه ی تیم سیستم 3-3-4 است.دراكثر تیم هایی كه او حضور داشته ازاین سیستم استفاده كرده درحالی كه تیم های اوكاملا باهم متفاوت بودند.دربعضی تیم ها بهتر بود از دومهاجم یا حتی تك مهاجم استفاده كند كه از این كار سرباز زده است.
همه میدانند باتوجه به بازیكنان سرعتی رئال بهتراست تیم با تاكتیكی مبتنی بر بازی سریع وضد حملات بازی راپی ریزی كند اما كارلتو در این دوسال با بازی مالكانه وصبور خود كه متناسب با بازی خیلی از بازیكنان تیم نیست شرایط را برای آنان سخت كرده است.شاید بیل مصداق خوبی برای این قضیه باشد.
اوحتی درمیلان هم از این گونه اشتباهات تاكتیكی میكرد به طوری كه مسئولان میلان را نیز نسبت به این تدابیر به انتقاد واداشت.
شرح ماجرای جدایی او ازمیلان را بهتر است باهم مرور كنیم.
سال 2009 پایان رابطه برلوسکونی و آنچلوتی بود و بعد از این که میلان از کورس برای قهرمانی بازماند، مدیر تیم بلافاصله انگشت اتهام را به سمت کارلتو گرفت. در آن زمان برلوسکونی گفت: در واقع این که ما امسال نتوانستیم قهرمان شویم مربوط به آنچلوتی و به خاطر او است. با بازیکنانی که میلان دارد، به راحتی می توانستیم با اینتر رقابت کنیم. اما در بیشتر اوقات تاکتیک های اشتباه داشتیم. بازیکنان زیادی داریم که با توپ عالی کار می کنند و باید روی آن ها تمرکز می کردیم. اما ما برعکس عمل کردیم.
8-انگیزه ندادن به بازیكنان وبیش از حد خونسردبودن!!!
شاید درنگاه اول خنده دار به نظر برسد اما مطمئنا كارلتو دراین مورد هم ضعف دارد.معمولا مربیانی كه به تیم انگیزه میدهند وباشور وحرارت بازی را دنبال می كنند موفق ترند.به كلوپ یا سیمئونه نگاه كنید.آن هادراین زمینه استادهستند.زمانی كه تیم در شرایط بد روحی قرار دارد ویاگلی از حریف عقب است با تشویق های بی امان یاحتی فریاد هایشان بازیكنان راشارژ روحی می كنند.
كارلتو بیش از اندازه آرام است.هرچند تیم باهمین آرامشش سال اول قهرمان اروپا شد ولی او امسال درخیلی از مواقع دراین زمینه موفق نبود وآرامش وخونسردی بیش از حدش به ضررتیم تمام شد.
شاید كارلتو اگر كمی انرژیك تر بود حوادثی مثل باخت درفینال معروف بالیورپول و حوادث بازی با لاكرونیا رخ نمیداد.
9-مصدومیت های زیاد بازیكنان
اودراین زمینه در رئال كارنامه ای منفی دارد.به دلیل فشار بیش از حد به بازیكنان اصلی تیم وبدنسازی نامناسب تیم دراین دوسال با مصدومیت های زیادی همراه شده است.سال گذشته بیل چندین مقطع مصدوم شد ودراواخر فصل به دلیل همین فشارها كریستیانو نیز مصدوم شد به طوری كه فینال كوپا دل ری رانیز ازدست داد ودرفینال لیسبون بادرد بازی كرد ونتوانست كیفیت همیشگیش را داشته باشد.امسال نیز راموس،خامس ،بیل،بنزما وازهمه مهمتر بازیساز اصلی تیم مودریچ با آسیب دیدگی هایی روبه روشده وتیم رادچار مشكل كردند.
10-استفاده ی نادرست ازمثلث هجومی تیم
بیل،بنزما وكریستیانو بازیكنانی هستند كه هرمربی آرزو دارد حتی یك نفر از آن هارا دراختیار داشته باشد.بیل ورونالدو گران قیمت ترین بازیكنان تاریخ فوتبال هستند وبازیكنان فوق العاده ای به شمار میروند.اما كارلتو به خوبی نتوانسته ازاین سه دركنار هم بازی بگیرد.
بیل به طور واضحی بعد از جدایی از تاتنهام افت كرده ونشان از آن بازیكن سابق ندارد.در انگلستان او بهترین بازیكن جزیره لقب گرفت.او در انگلستان كارش را به عنوان مدافع چپ آغاز كرد ورفته رفته به خط هافبك ونهایتا به وینگر چپ تبدیل شداما درتیم كارلتو رونالدو به عنوان وینگر چپ بازی می كند وبیل اجبارا به پست غیر تخصصی وینگر راست منتقل شده.
در مورد بنزما نیز شرایط همین گونه است .او مانند سابق درگلزنی موفق نیست وتعداد گل هایش دراین فصل ناامید كننده بوده است.
هرچند شرایط رونالدو تفاوت می كند.بهترین بازیكن جهان مانند سابق درگلزنی عالی عمل می كند ولی دیگر از آن دریبل های زیبا وشوت ها وضربات ایستگاهی سابق خبری نیست وبه ندرت دیده میشود.
مطمئنا بخش اعظمی ازمشكلات تیم عدم بازی گرفتن صحیح این سه نفر دركنار یكدیگر است.شاید این شبهه پیش بیاید كه هماهنگی این سه فوق ستاره دشواراست ولی تاریخ فوتبال نشان داده این كاملا شدنیست.
كارلتو خود زمانی در میلان بازی میكرد.میلان فوق العاده ی آریگو ساكی.در آن تیم مثلث طلایی وتكرار نشدنی فرانك رایكارد،ماركو فان باستن ورودگولیت دركنار هم به بهترین شكل ممكن ایفای نقش كردند ومیلان را بربام اروپا نگه داشتند.
درحال حاضر مثلث هجومی دشمن ورقیب ما بارسا نیز شرایط بهتری نسبت بهBBC دارد.كارلتو واقعا دراین دوسال نتوانسته ازاین سه بازیكن رویایی به نحو احسن دركنارهم استفاده كند.
سخن پایانی
میتوان حتی موارد بیشتری از ضعف های كارلتو در رئال را بازگو كرد اما از حوصله ی بحث خارج است.
روزی بایك بارسایی صحبت میكردم.او با تمسخر حرفی زد كه هنوز فراموشش نكردم.حرفش این بود
گواردیولا در طی 4سال اول مربیگریش سه لیگ به دست آورد ولی مربی شما(منظورش آنچلوتی بود)در مدت تقریبا 20 سال فقط سه لیگ!!
آرزوی موفقیت برای کارلو آنچلوتی در بایرن مونیخ