مطلب ارسالی کاربران
راز موفقیت تیم های کوچک در حضور بزرگان چیست!؟
در سال های اخیر شاهد قهرمانی و موفقیت تیم هایی نظیر دورتموند، مون پلیه، اتلتیکو مادرید و لسترسیتی بوده ایم. تیم هایی که بسیار کوچک تر از آن بوده اند که کسی جرات شرط بندی بر روی موفقیتشان را از ابتدای فصل داشته باشد! اما دلیل این موفقیت ها و قهرمانی ها در شرایطی که سوپراستارها در تیم های دیگر حضور دارند چیست!؟
چطور پیش می رود که لسترسیتی در دو هفته مانده به اتمام لیگ جزیره قهرمان می شود!؟
شهرت:
ابتدا باید مقداری از شهرت بگوییم. سالها قبل وقتی ایلیچیچ بازیکن سابق پالرمو یک سوپر گل که نمونه آن را ندیده ایم به ثمر رساند. زامپارینی مالک باشگاه اعلام کرد اگر این گل را زلاتان به ثمر می رساند رسانه ها توجه بیشتری به موضوع داشتند. ایلیچیچ بعد از آن هم سوپرگل هایی به ثمر رساند اما هیچگاه در قامت یک ستاره فوتبال قرار نگرفت. اما بعد از آن بنزما گلی شبیه گل کرایوف فقید به ثمر رساند که شبکه بین اسپورت (جزیره سابق) از بس آن را با مقایسه و تمجید فراوان پخش کرد که هر بیننده ای را خسته می کرد.
عکس این موضوع هم وجود دارد. می توان از خامس رودریگز مرد شماره ده مادرید نام برد که همواره نقدهایی بر میزان نبودن ارزش کیفی و قیمت تمام شده اش برای رئال مادرید وجود دارد، در خصوص شهرت می توان مثال های زیادی زد. اما در تیم هایی چون لستر رانیری بازیکنان مفیدی وجود دارند که به اندازه کیفیتشان شهرت ندارند و یکی از اصلی ترین قدرتشان را باید حضور این بازیکنان تلقی کرد.
الماس تراش:
بازیکنان با کیفیت و اما بدون شهرت همچون الماس های نتراشیده ای هستند که احتیاج به معمار و معلمی قدرتمند دارند تا بتوانند کیفیت خود را نشان دهند. اگر اتلتیکو دو سال قبل با درخشش کورتوآ به موفقیت های مهمی دست پیدا کرد اما دقیقا چند شب قبل جان اوبلاک بی نام و نشان با 23 سال سن، در مونیخ پنالتی مولر را مهار کرد و اتلتیکو را به بازی بازگرداند. در خصوص جایگزین کردن سریع یک گلر جدید به جای کورتوآ باید سیمئونه و پابلو ورسیونه مربی گلرهای اتلتیکو را مورد تمجید قرار داد. حتی احیا شدن مجدد فیلیپه لوییز پس از بازگشت از لندن را باید هنر این مربی همیشه شلوغ دانست.
انگیزه:
یورگن کلوپ سرمربی موفق سال های قبل دورتموند در خصوص نحوه تزریق انگیزه به شاگردان سابقش می گوید که او عکس هایی از خوشحالی های پس از گل بازیکنان بارسلونا را به بازیکنان دروتموند نشان می داده است. و به آنها گوشزد می کرد که بازیکنان بارسا وقتی با اختلاف صدرنشین جدول هستند و حتی هنگامی که با چهار گل از حریف خود جلو هستند بازهم طوری گل پنجم را به ثمر می رسانند و به نحوی همگی با هم خوشحالی می کنند که انکار قبل از آن موفق به گلزنی نشده اند.
من حیث المجموع می توان اذعان داشت که تزریق انگیزه و میل به برتری در میان بازیکنان و تیم های نه چندان مطرح، خروش و موج انگیزشی وسیع تری نسبت به تیم های مطرح و موفق اروپا دارد.
هستند بازیکنانی نظیر کریس رونالدو که برای هر گل و برای هر فرصت در محوطه جریمه کلی انگیزه دارند حتی اگر هزاران گل به ثمر برسانند. اما برای تمام بازیکنان بزرگ دنیای فوتبال این انگیزه وجود ندارد.
انگیزه و میل به برتری می تواند توان بازیکنان را فراتر از پتانسیلی که دارند افزایش دهد. و گاهی حس کنیم سبک نبردهای تن به تن و از خودگذشتگی های تیمی بین بازیکنانی که از انگیزه بالایی برخوردار شده اند مشابه کسانی است که برای حفظ خانواده و وطن خود در میدان جنگ در حال مبارزه هستند. شاید به این دلیل است که رانیری پس از قهرمانی لستر اعلام می کند آنها فصل بعد هدفشان این خواهد بود که در بین 10 تیم برتر جزیره قرار بگیرند. اگر از احتمال فروش ستاره های لستر، و احیای تیم های مطرح جزیره نظیر چلسی و منچستر فاکتور بگیریم مهمترین آینده نگری کلودیو رانیری در خصوص عدم قهرمانی مجدد لستر را می توان در انگیزه و غرور بازیکنانش جستجو کرد.
نداشتن شهرت و اما مستعد بودن > رشد و نمو زیر نظر یک مربی قدرتمند > انگیزه و جسارت لازم = رسیدن به موفقیت