** لینک قسمت های قبل در برچسب " به یاد ماندنی ترین اتفاق های تاریخ فوتبال " **
1 - 5-0 ، شماره 2
هفت ماه از نمایش مقتدرانه ی خوزه مورینیو در نیوکمپ به همراه اینتر میلان و اون خوشحالی پر غرورش درست وسط چمن این ورزشگاه نمی گذشت که خوزه دوباره وارد این ورزشگاه شد. ایندفعه اما با رقیب خونین و دیرینه ی بارسلونا یعنی رئال مادرید ! تیمی که با خوزه مورینیو روی نیمکتش، علنا به بارسلونای پر قدرت اون زمان اعلان جنگ کرده بود. شروع خوزه با رئال مادرید هم فوق العاده بود. درست قبل از این بازی رئال مادرید به همراه آقای خاص 19 بازی شکست نخورده بود و با یک اختلاف امتیاز نسبت به بارسلونا در صدر جدول لالیگا جا خوش کرده بود. رسانه ها از ترس بارسایی ها و شخص گواردیولا به خاطر حضور آقای خاصِ پرتغالی روی نمیکت رئال می نوشتند و می گفتند این بازی، شروع رسمی سلطه ی رئال مادرید به بارسلونا خواهد بود. همه چیز قبل از شروع بازی برای رئالی ها شیرین بود. اونا آماده بودن تا بارسلونا رو کنار بزنن و به عنوان بهترین تیم دنیا شناخته بشن ،،،
توی زمین اما همه چیز فرق کرد. از دقیقه اول تا دقیقه 90، این بارسلونایی ها و پپ گواردیولا بودن که رئالی ها رو به معنی واقعی کلمه نابود کردن !! 90 دقیقه زجر و عذاب چیزی بود که رئالی ها باورشون نمی شد. وقتی بازی تموم شد دیگه کسی از آقای خاص، 19 بازی شکست ناپذیری و قدرت رئالی ها صحبتی نمی کرد. بعد از بازی این بارسایی ها بودن که قهرمان دنیای فوتبال شده بودن. یک بازی بی نقص، زیبا و پر حرارت چیزی بود که بارسلونا به هوادار های بی شمارش در نیوکمپ هدیه داد. هنوز هم با قدرت می شه گفت اون بازی، زیباترین بازی مالکانه ی تاریخ فوتبال هست ،،، بازی ای که مادریدی ها نمی خواستن توپ دست بارسا باشه اما چاره ای جزء اینکه شاهد جولان دادن بارسایی ها در زمین باشن نداشتن !
" این اولین باری هستش که من 5-0 شکست می خورم. این یک شکست تاریخی برای من و باشگاه به حساب میاد ! " خوزه مورینیو، سرمربی وقتِ رئال مادرید.
- - - - -
" ما خیلی خیلی بد بدیم و اونا عالی بودن ! ما به اونا 2 تا گل هدیه دادیم که فقط می شه در موردشون کلمه ی افتضاح رو به کار برد ! مقصر اصلی اون باخت خودمون بودیم. " خوزه مورینیو
- - - - -
" این بازی قهرمان اسپانیا رو مشخص نکرد. فقط به کل دنیا نشون داد که ما چطوری فوتبال بازی می کنیم ،،، " پپ گواردیولا، سرمربی وقتِ بارسلونا
------------------------------------------
2 - معجزه ی استانبول
همه چیز تموم شده بود ! هنوز که هنوزِ همه ی فوتبال دوستان رو این جمله که " بازی تموم شده بود " اتفاق نظر دارن. نیمه اول میلان 3-0 لیورپول رو شکست داده بود. لیورپول فقط نتیجه بازی رو از دست نداده بود. اونا خرد شده بودن. هیچ حرفی برای گفتن جلوی اون میلان قدرتمند نداشتن و هیچکس - با قدرت تکرار می کنم هیچکس - شانسی برای پیروزی اونا نداشت. میلانی ها با بازی فوق العاده ی خودشون لیورپولی ها رو مجذوب بازی خودشون کرده بودن. فکر کنم هنوز هم کسایی که نیمه اول اون بازی رو دیدن گل فوق العاده و بی نظیر کرسپو که رو همکاری خیلی خوبش با کاکا به ثمر رسید یادشون میاد. به نظر می رسید هیچ چیزی نمی تونه جلوی تحقیر شدن لیورپولی ها رو بگیره. هیچ چیز جزء سوت پایان نیمه اول ،،،،
نیمه ی دوم معلوم نبود چی شده ! انگار همه چی یکباره عوض شده بود. دیدی هامان اومده بود توی زمین و شده بود موی دماغ کاکا و اجازه ی تنفس بهش نمی داد. جالب تر از اتفاق های توی زمین، هوادار های لیورپول بودن. اونا طوری پشت تیمشون در اومده بودن انگار که دارن از این شکست بزرگ لذت می برن !!! فشار هوادار ها و سبک بازی لیورپول انقدر امیدوارانه بود که برای تغییر نتیجه بازی، فقط و فقط 6 دقیقه زمان نیاز بود !!
دقیقه 54 بود که کاپیتان جرارد بود که استارت یک عملکرد فوق العاده رو زد. یک ضربه ی سرکش و گل اول ! گلی که فقط بازی رو 3-1 نکرد، بلکه امید و هیجان رو تو رگ لیورپولی ها تزریق کرد. غرور و امید دوباره به لیورپولی ها لبخند زده بود. 2 دقیقه بعد و شلیکِ بعدی به قلب میلانی ها ! ایندفعه اسمیچر یک ضربه ی سرکش روانه ی دروازه دیدا کرد و گل دوم !! لیورپولی ها وحشی شده بودن. " لعنتی ها ادامه بدین !! چرا زودتر شروع به شلیک نکرده بودین ؟! " بازیکنای میلان اصلا نمی دونستن چه اتفاقی داره میفته. 4 دقیقه بعد از گل دوم هم نفهمیدن چی شد که جرارد توی محوطه سرنگون شد تا داور نقطه پنالتی رو نشون بده. دیدا پنالتی رو مهار کرد و میلانی ها برای یک لحظه خوشحال شدن. اما اونا نمی دونستن که خدا اون شب لباس قرمز بندری ها رو پوشیده و ژابی آلونسو رو تو یک چشم بهم زدن به توپ رسوند و بوم .... 3-3 !! بقیش رو دیگه خودتون می دونید ،،،، اون شب بندر لیورپول، بخشی از بهشت شده بود !
" اگه دوباره بازی رو بینید می فهمید که حضور هامان چقدر به ما ضربه زد. بنیتز تو نیمه اول ضعف مارو فهمید. واقعا باید به خاطر تغییری که توی تیمش داد بهش تبریک گفت ! " گناره گتوزو، بازیکن وقتِ میلان.
- - - - -
" نیمه دوم فقط ما تغییر نکردیم. اونا هم عوض شده بودن. اونا عقب نشسته بودن و دیگه سایه به سایه ی ما حرکت نمی کردن !! یهو دیدیم که بازی داره طبق خواسته ی ما پیش می ره. درست بر خلاف نیمه ی اول ! " ژابی آلونسو، بازیکن وقتِ لیورپول.
- - - - -
" بعد از اینکه جرارد گل رو زد ما اصلا فکر نمی کردیم که فاجعه ای در راه باشه. پیش خودمون می گفتیم تا چند ثانیه دیگه یک گل دیگه بهشون می زنیم ! " گناره گتوزو
- - - - -
" چطوری بردیم ؟! بعد از گل اول باور کردیم که می تونیم پیروز از زمین بازی خارج بشیم. دلیلش این بود ! " ترائوره، بازیکن وقتِ لیورپول
- - - - -
" بعد از 2 گل اول من خوشحال نکردم. چون هنوز داشتیم می باختیم. بعد از گل سوم اما ..... WoW. وقتی گل سوم رو زدیم به من شوک وارد شد. راستش رو بخوام بگم تعجب کرده بود. فکر می کردم 15 دقیقه آخرِ بازیه اما وقتی ساعت رو دیدم فهمیدم هنوز نیم ساعت از بازی مونده. اونجا باید تصمیم می گرفتیم بریم برای گل چهارم یا اینکه بازی رو کنترل و آروم بکنیم. الان معلوم شده که گزینه دوم رو انتخاب کردیم !! " جیمی کَرَگِر بازیکن وقتِ لیورپول
- - - - -
" نه نه نه نه .. این واقعیت نیست ! این اتفاق ها واقعی نیست. دارم خواب و رویا می بینم !! نه نه نه ،،، " فکری که بعد از گل سومِ لیورپول، در کله ی گناره گتوزو شکل گرفته بود !
- - - - -
" 6 دقیقه ! 6 دقیقه عین دیوونه ها شدیم و تو همون 6 دقیقه هر چیزی رو که تا اون موقع بدست اوورده بودیم از دست دادیم !!! " کارلو آنجلوتی، سرمربی وقتِ میلان !
------------------------------------------
3 - تغییر قهرمان در 2 دقیقه
31 سال تحمل و صبر ! یک فصل رویایی و یک تیمِ دوست داشتنی ! منچستری ها 90 دقیقه با رسیدن به 3 گانه و قهرمانی در اروپا بعد از 31 سال فاصله داشتن اما تو دقیقه 90 فینالِ لیگ قهرمانان سال 1999، به نظر می رسید که همه چی تموم شده و منچستری ها نمی تونن افتخارات خودشون رو تکمیل کنن. همه آماده بودن تا جشن بایرنی ها رو بعد از بازی ببینن. انگار فرگسون طلسم شده بود. طوری که همه چیز رو می تونست ببره جزء لیگ قهرمان اروپا !
نمی شه گفت اونا اونشب مستحق قهرمانی بودن. بایرن مونیخ هم اونقدر قدرتمند و ویرانگر نبود اما تو 90 دقیقه مخصوصا بعد از ضربه ی سر باسلر که اونا رو 1-0 پیش انداخته بود توی زمین خیلی راحت بازی می کردن و بازی توی دستشون بود. 2 بار هم تیرک دروازه رو لرزوندن اما خب چندان ناراحت نبودن. چون دقیقه 90 بود و اونا هنوز 1-0 جلو بودن. منچستری ها هم با اینکه روی کین و اسکولز رو توی زمین داشتن اما نتونسته بودن موقعیت انچنانی ای روی دروازه بایرن ایجاد کنن. بایرن هر لحظه به قهرمانی که همه اونو مستحقش می دونستن نزدیک تر می شدن.
فرگوسن دقیقه 67 یک تغییر انجام داد که بازی رو برای منچستری ها یه نموره عوض کرد. تدی شرینگهام به جای جسپر وارد زمین شد . بازی منچستر کم کم داشت شکل میگرفت. این تعویض شکل بازی منچستر رو همونطوری کرد که هواداراش توی فصل دیده بودن. بکهام راست، گیگز چپ و یورک هم به عنوان بازیساز هجومی تیم ! با این تغییرات منچستر شکل گرفت اما باز هم نمی تونست خطر اونچنانی روی دروازه بایرنی ها ایجاد کنه.
داستان رو کوتاهش می کنم : 30 ثانیه از وقت های اضافه گذشته بودکه منچستری ها صاحب یک کرنر شدن. 2 دقیقه بعدش، اونا صاحبِ لیگ قهرمانان اروپا شدن !!! همین ،،،،،
" همه ی بازیکنا داشتن به سمت اوله سولسچر حمله می کردن. سولسچری که داشت روی زانو هاش لیز میخورد. اما من نرفتم. یعنی نمی تونستم برم !! نمی تونستم اون همه مسافت رو با اون خستگی بدوئم. فقط افتادم زمین و به این فکر می کردم که تونستیم. لعنتی ما تونستیم ببریم !! " گری نویل، بازیکن وقتِ منچستر یوناید.
- - - - -
" فوتبال. فوتبالِ لعنتی ،،، " معروف ترین جمله ی الکس فرگوسن، سرمربی وقتِ منچستر که بعد قهرمانی این تیم زده شد !
- - - - -
" تیم بهتر قهرمان نشد. تیمی که خوش شانس تر بود قهرمان شد ! " لوتهار ماتیوس
- - - - -
" کلمه ای پیدا نمی کنم که باهاش بازی رو توصیف کنم. خیلی خیلی بیرحمانه بود ،،، " استفان افنبرگ
- - - - -
" برای تیمم و بازیکنای تیمم خیلی ناراحتم. خیلی سخته که بازی رو اینطوری از دست بدی. اصلا نمیشه هضمش کرد. اما خب فوتبال یعنی همین. بزارید این حرف هم بزنم که منچستری ها یک قهرمان فوق العاده هستن. اونا لایق قهرمان شدن بودن. " اوتمار هیتزفیلد
------------------------------------------
4 - دستان خدا !
بازی حال و هوای خاصی داشت. هر چقدر هم قبل از بازی مسئولان برگزاری جام و 2 کشور تلاش میکردن که بگن این بازی فقط یک بازی معمولی هستش، اما توی زمین و بین هوادار ها این بازی یک جنگ بود. جنگی بین انگلیسی ها استعمار گر و آرژانتینی ها پر جنب و جوش. قبل از بازی انگلیسی ها دلشون به قدرت و نظم تیمی تیمشون خوش بود و آرژانتینی هم به پاهای اعجوبه ی کوتاه قد خودشون یعنی دیگو مارادونا دل بسته بودن.
توی زمین اما انگار پاهای مارادونا جادوی خودش رو از دست داده بود. نظم تیمی انگلیسی ها و تکتیک دفاعی فوق العاده اونا مارادونا رو با تمام جادوهاش اسیر کرده بود و دیگو ی بزرگ نمی تونست کاری بکنه. وقت هایی هم که مارادونا راه میفتاد کسی نبود که بهش کمک کنه و مارادونا از همیشه تنها تر به نظر می رسید ،،،،
دقیقه 51 اما مارادونا نشون داد نیازی به هم تیمی های خودش نداره. حتی نیازی به پاهای خودش هم نداره. دریبل بازیکن انگلیسی و اقدام برای 1 و 2 با والدانو. والدانو اما نتونست پاس دیگو رو خوب بهش برگردونه و این استیو هاج بود که با سرش روی توپ اثر گذاشت و به توپ ارتفاع داد. مارادونا به سمت توپ دویید اما همه فکر میکردن توپ قراره توی دستای دروازبان بلند قامت انگلیسی ها جا بگیره !! کسی نفهید چی شد اما این دیگو مارادونای کوتاه قامت بود که تونست دروازبان رو شکست بده و توپ رو وارد دروازه کنه. همه فکر میکردن مارادونا جادوی بعدی خودش رو هم به نمایش گذاشته و رو دستای شیلتون ضربه سر زده !!!
در بازبینی تصاویر اما معلوم شد داستان یک چیز دیگست. انگلیسی ها تونسته بودن پاهای دیگو مارادونا رو از کار بندازن، اما حواسشون نبود که خدا دست هم داره ،،،،،،
" برخی از بازیکنا و مردم بعد از بازی به من گفتن که واقعا نفهمیدن چی شد. فکر میکردن مارادونا واقعا ضربه سر زده. اما من خیلی قشنگ و واضح دیدم که دستای مارادونا رفت روی هوا و به توپ ضربه زد. باید بگم که دیگو فوق العاده ادای سر زدن رو در اوورد !! " گلن هودل، بازیکن وقتِ انگلیس
- - - - -
" خیلی عصبانی بودم. رفتم سمتش و با ادا بهش فهموندم که با دست گل زدی یا با ضربه سر ؟! اونم خیلی راحت و ریلکس سرش رو نشون داد ! " تری بوچر، بازیکن وقتِ انگلیس.
- - - - -
" یه نموره از سر مارادونا و یه نموره از دستای خدا ! " دیگو مارادونا
- - - - -
" من هی منتظر بودم که همبازی هام بیان سمت من و با هم خوشحالی کنیم. اما هیچ کس نیومد !! داد زدم که بجنبید دیگه بیایید منو بغل کنید وگرنه داور گل رو قبول نمی کنه !!!!!!! " دیگو مارادونا.
- - - - -
" بزارید اینطوری بگم حاظرم هزاران میلیون خرج کنم تا با اطلاعاتی که الان دارم، دوباره برگردم به بعد از بازی وقتی توی یک اتاق مارادونا روبروی من نشسته بود و من فکر می کردم با ضربه سر گل زده !! " تری بوچر !!
------------------------------------------
5 - معجزه ی میلانی ها
آ.ث میلان داشت یک فصل فوق العاده رو تجربه می کرد. اونا تونسته بودن با تیمی که از یک خط دفاع فوق العاده سود می برد، دونه دونه تیم ها رو از پیش رو بردارن به فینال اروپا برسن. اونا بهترین تیم اروپا در 6 سال اخیر بودن و الان باز هم توی فینال اروپا حضور داشتن. ایندفعه مقابل بارسلونا ! اما خب با تمام این تفاسیر اونا به هیچ عنوان مدعی شماره 1 قهرمانی و پیروزی در فینال نبودن و هیچکس شانسی برای اونا در مقابل بارسا قائل نبود. چرا ؟! الان می گم.
اول از همه اینکه میلان به خاطر دفاع فوق العادش تا فینال پیش اومده بود. دفاعی که غیر قابل نفوذ بود. اما میلان برای فینال 2 تا از مدافع های اصلی خودش یعنی بارزی و کاستاکورتا رو به خاطر محرومیت در اختیار نداشت !در بخض حمله و جلوی زمین هم تیمی که در طول فصل و تو 34 بازی فقط 36 گل زده بود ( با این حال اونا باز هم قهرمان ایتالیا شده بودن ! به خاطر دفاع بی نظیرشون ) مارکو فان باستن و جیانلوئیجی لنتینی 2 مهره ی هجومی و تاثیر گذار خودش هم به دلیل مصدومیت نداشت. اما این همش نبود !! لاودرپ و پیِر پاپین هم به دلیل قانون بازیکنان خارجی نمی تونستن برای میلان توی فینال بازی کنن !! یعنی میلان با غیبت 6 بازیکن مهم و تاثیر گذار خودش قرار بود روروی بارسلونای آماده و کامل قرار بگیره. بارسلونایی که اون فصل زیر نظر کرویفِ افسانه ای صاحب یکی از بهترین خط حمله های اروپا بود. خط حمله ای که با استویچکوف و روماریو اون هم دوران اوج خودشون تشکیل می شد. بارسایی ها اون فصل در لیگ 94 گل زده بودن و آماده بودن تا لیگ اروپا رو هم فتح کنن !! خیلی هم از قهرمانی مطمئمن بودن برای همین قبل از بازی بدجوری به میلانی ها حمله می کردن و براشون کری می خوندن !!
اما توی زمین بازی این میلان بود که داشت غرش می کرد ! فابیو کاپلو بعد از یک فصل بازی تدافعی، برای این فینال به یکباره تصمیم گرفت سیستم و سبک بازی تیمش رو عوض کنه و یک فوتبال هجومی رو به نمایش بزاره. کاپلو آلبرتینی و دسایی رو درمرکز خط دفاع خودش قرار داد و ساوچیچ رو جلوتر از اونا به بازی گرفت. چینشی که باعث شد بارسا به هیچ عنوان نتونه نزدیکی محوطه جریمه میلان حرکتی بکنه. ساوچیچ اما اون شب فقط وظایف دفاعی نداشت. ساوچیچ اون شب بیشتر و بر خلاف کل فصل یک نقش هجومی و آزاد هم عهده دار شده بود که همین باعث شد بارسایی ها به عیچ عنوان نتونن این بازیکن رو کنترل کنن و ساوچیچ هر کاری که دلش می خواست توی زمین کرد. دقیقه 22 بود که ساویچ با پاس طلایی خودش ماسارو و میلان رو به گل اول رسوند. گلی که شیرازه ی بارسا رو از هم پاشید و گل های دوم، سوم و چهارم هم به نوبت و هر کدوم به زیبایی هر چه تمام تر از راه رسیدن ،،، بارسایی های مغرور، اون شب در مقابل میلانِ ناقص فقط یک بازنده بودن. بازنده هایی با غروری له شده !
" من منتظرم که بازی شروع بشه و مقابل دسایی بازی کنم. من همیشه جلوی سیاه ها عالی کار می کنم ! از همشون بهترم !! " هریستو استویچکوف !
- - - - -
" کاپلو خیلی شجاع بود که یهو تصمیم گرفت سبک بازی خودش رو توی فینال عوض کنه. سبک اون شب ما دقیقا بر خلاف سبکی بود که باعث شد تا ما به فینال برسیم ! " بوبان، بازیکن وقتِ میلان
- - - - -
" ساده خوام بگم، اونا فوق العاده بودن ! " زوبی زارتا، بازیکن وقت بارسلونا !
- - - - -
" بهترین شب مربیگری من ! " فایو کاپلو، سرمربی وقتِ آ.ث میلان
- - - - -
" رسانه ها، مخصوصا رسانه های خارجی هیچ شانسی برای ما قائل نبودن. درسته بارسلونا یک تیم فوق العاده بود اما اونا هم ضعف هایی داشتن که ما مشناختیمشون. ضعف های اونا رو می شناختیم و می دونستیم چطوری باید ازشون استفاده کنیم. ما به ضعف های اونا حمله کردیم و می تونم با قدرت بگم که فوق العاده بازی کردیم. اونا واقعا هیچ چیزی برای نشون دادن نداشتن ! " پائولو مالدینی، بازیکنِ وقتِ میلان
------------------------------------------
در قسمت بعد خواهید خواند :
" بهترین گلی که بود تا حالا باعث قهرمانی یک تیم شده ! " استیو مکمنمن ( ضربه تمام کننده زیدان ! )
/ / / / /
" انگار توی کل زندگیم، داشتم طوری زندگی میکردم که به اون لحظه برسم و گل بزنم ! " دنیس برگکمپ ( دننننیس برگگکممممپپپپپ ! )
/ / / / /
" به معنی واقعی کلمه همه جا ساکت بود !! هیچکس صداش درنمیومد. اون همه جمعیت و هیچ چی! فقط صدای ضربات ما به توپ و فریادامون توی زمین شنیده می شد ! اونا نمی تونستن مساوی کنن ! اصلا نمی تونستن هیچ واکنشی از خودشون نشون بدن. " قیقیا، بازیکن اروگوئه ( فاجعه ی ماراکانا ! )
/ / / / /
" خدایا شکرت !! شکرت به خاطر فوتبال !! شکرت به خاطر مارادونا !! شکرت به خاطر اشکایی که دارم میریزم !!! " ویکتور هوگو، گزارشگر آرژانتینی ( پای خدا ! )
/ / / / /
" من نمی خواستم تیمم صاحب توپ باشه. چون اگه صاحب توپ می شدیم اونا پرس می کردن و هم توپ رو از ما می گرفتن هم فضاهای زمین بازی رو. من نمی خواستن تیمم فضا ها رو از دست بده واس همین توپ رو دادیم به اونا !! " خوزه مورینیو ( پروازِ خاص در نیوکمپ ! )