- صبح روز 8 جولایِ سالِ 1986، 10 هزار میلانی برای مشاهده یک اتفاق مهم در استادیوم سیویسا، در کنار قلعه ی زیبای اسفورزا جمع شده بودن. نم نم بارون در حال باریدن بود و در میان زمین، گروه رقص Drive In در حال اجرای نمایش برای مردم بودن. رقص به اتمام رسید که به یکباره اپرای مشهور ریچارد وگنر یعنی Ride of the Valkyries از بلد گوها طنین انداز شد. در حالی که موزیک در حال پخش بود، گوینده معروف شبکه Italia Uno بلند گو رو در دست گرفت و یک جمله بر زبان اورد : " مردم، خواهشا به آسمان نگاه کنید ! " مردم به آسمان نگاه کردن و 3 هلیکوپتر آگوستا رو در فراز استادیوم مشاهده کردن. فضای استادیوم شبیه فیلم معروفِ Apocalypse Now شده بود و هیجان، مردم حاضر در استادیوم رو فرا گرفته بود. هلیکوپتر ها درست در مرکز زمین فرود اومدن و از داخل اونا، بازیکنان میلان یکی یکی به رهبری کاپیتان فرانکو بارسی خارج شدن. بعد از بازیکن ها اعضای مدیریت و کادر فنی من جمله فابیو کاپلوی جوان هم از هلیکوپتر خارج شدن. اما نفر اصلی این نمایش بزرگ و شکوهمند هیچ کدام از این افراد نبودن. در انتها و وقتی همه از هلیکوپتر پیاده شده بودن، سیلویو برلوسکونی، مالک جدید باشگاه آ.ث میلان از هلیکوپتر خارج شد ،،،
- اپرای وگنر کم کم محو شد و سیلویو برلوسکونی میکروفون رو بدست گرفت تا چند کلامی با هوادار های باشگاه جدید خودش صحبت کنه. از آینده روشنی که در پیش روی باشگاه می بینه، از اهداف بزرگ و جاه طلبانه ی خودش برای باشگاه و مهمتر از همه ی این حرف ها، گفتن این جلمه که از زمان بچگی یک میلانیستایِ 6 آتیشه بوده. اونم درست در زمانی که خیلی ها به صراحت اعلام می کردن سیلویو برلوسکونی در بچگی هوادار سفت و سخت تیم رقیب یعنی اینتر میلان بوده. برلوسکونی با قدرت و سنگین صحبت می کرد. انقدر سنگین و حماسی که حرف هاش روی آب و هوا هم تاثیر گذاشت و نم نم بارون کم کم تبدیل به یک طوفان بزرگ شد. بازیکن ها و عوامل باشگاه به سرعت به هلیکوپتر برگشتن و راهی ویلای آقای برلوسکونی در خارج شهر شدن. هوادار ها هم استادیوم رو به سرعت تخلیه کردن و این استادیوم با شکوه رو در میان گردبار و مه نوستالژیک شهر میلان تنها گزاشتن. استادیومی که بنر " ممنون سیلیو " بر فراز اون در حال رقص با باد بود ،،،،
- اوایل و اواسط دهه 80 اوضاع به هیچ عنوان برای میلان خوب نبود. اون زمان مارکو فان باستنی در این تیم توپ نمی زد و این مارک هیتلی بود که نقش فان باستن رو بازی می کرد. اون زمان ها خبری از رود گولیت نبود و به جاش رِی ویکینس لباس میلان رو می پوشید. اما از اینا مهمتر، اون زمان سیلویو برلوسکونی ای هم در کار نبود و ریاست باشگاه بر عهده ی جوزپه فارینا بود. فارینای ملقب به مزرعه دار که به هیچ عنوان شخصیت مدیریت بر تیم با پرستیژ و بزرگی مثل میلان رو نداشت. البته اگه بشه اون زمان میلان رو باشگاه با پرستیژی بدونیم ! چرا ؟ چون میلان در سال 1980 به خاطر دست داشتن در شرط بندی های غیر قانونی به سری B تبعید شده بود اونم درست 1 سال بعد از اینکه تونسته بودن دهمین قهرمانی خودشون در ایتالیا رو جشن بگیرن و اولین ستاره ی طلایی رو روی لباس خودشون بچسبونن. میلان هنوز هم انقدر قدرت داشت که خیلی سریع به سطح اول ایتالیا برگرده اما خب برگشتی که با میلیون ها بدهی و ضرر همراه بود نمی تونست چندان هم برای میلانی ها خوش آیند باشه. بدهی ها و مشکلات زیاد میلانی ها باعث شد اونا نتونن بازیکن های خوبی رو جذب کنن و در نتیجه دوباره به سری B سقوط کردن. اوضاع در شهر میلان و برای هواداران آ.ث میلان، وحشتناک بود ،،،
- تابستان 1981 تیم میلان جو جوردن رو از باشگاه منچستر یونایتد خریداری کرد. بازیکنی که در سطح اول دنیای فوتبال نبود اما تونست با گل های خودش میلان رو دوباه به سری آ برگردونه. در تابستان 1983 هم میلان تونست اولین خرید جهانی خودش رو بعد از یک مدت طولانی انجام بده. لوتهار بلیست ! بازیکن سابق واتفورد که کفش طلای اروپا رو داشت و عنوان آقای گلی اروپا رو یدک می کشید! یک مهاجم هدف فوق العاده. اما خب سیاه بختی اون روز های باشگاه گریبانگیر لوتهار بلیست هم شد و این بازیکن به هیچ عنوان نتونست انتظارات رو برآورده کنه و فقط شبحی از بلیست بزرگ بود. اما خب در همون زمان هم می شد حدس زد آینده شاید برای میلانی ها باشه. اونا تونستن بازیکنی که توسط اینتر میلان پس زده شده بود رو جذب کنن. یک جوان 18 ساله که در پست لیبرو بازی می کرد و خیلی ها اونو بکن بائر جدید می دونستن. " فرانکو بارسی " ،،،
- در سال 1984 میلان 2 خرید دیگه هم داشت. ویلکینس و هیتلی راهی این تیم شدن. بازیکن های که شاید ابر قهرمان نبودن اما حظورشون در میلان امیدوار کننده بود. بارسی در مورد این 2 بازیکن می گه : " اونا مثل یک هوای تازه برای ما بودن. بازیکنایی حرفه ای با اسم هایی بزرگ در اون سال های فوتبال. با وجود اونا ما به آینده امیدوار شده بودیم. فقط متاسفانه این 2 نفر در بد زمانی به میلان اومدن. میلان هیچوقت زمانی که اونا توش بازی میکردن روی فرم نبود ! " این 2 بازیکن خیلی زود تونستن محبوب هوادار ها بشن. ویلکینس تونست با قدرت پاس دهی فوق العاده ی خودش در پست رجیستا قلب میلانی ها رو مال خودش بکنه. بازیکنی که دید فوق العاده ای داخل زمین داشت و می تونست با یک پاس زیبا بازی رو برای تیم خودش باز کنه. ویلکینس در تمام بازی های خودش کیفیت و نرمی بازی خودش رو حفظ می کرد و کمتر هوادار میلانی ای بازی بدی از این بایکن به یاد داره. اما از نظر محبوبیت هیچ وقت نتونست به همبازی انگلیسی خودش یعنی هیتلی برسه !
- هیتلی در ابتدا برای هوادار های میلان بازیکن ناشناخته ای به حساب میومد. بازیکنی که با فشار مربی جوانان اون زمانِ میلان یعنی فابیو کاپلو جذب شده بود. کاپلو بازی های هیتلی رو در تیم زیر 21 ساله های انگلیس دیده بود و همینطور شاهد بازی کامل و گلزنی این بازیکن در بازی دوستانه مقابل برزیل بود. خود هیتلی خیلی جالب در مورد گلی که به برزیل زد و چگونگی پیشنهاد میلان صحبت می کنه : " گلی که به برزیل زدم از دید خودم گل خیلی عادی ای بود. گلی که هر مهاجم مرکزی اون زمان می تونست بزنه. یک ضربه سر از راه دور !! خودم اصلا فکر نمی کردم که کار خاصی انجام دادم و بعد از بازی هم متوجه کارم نبودم تا اینکه تلفن خونم زنگ خورد. پشت خط ری ویلکینس بود کسی که تازه با آ.ث میلان قرار داد بسته بود. اون به من گفت که از طرف بزرگای باشگاه با من تماس گرفته و می خواد بدونه علاقه دارم توی میلان بازی کنم یا نه !! من اولش باور نمی شد و فکر کردم اون منو اسگل کرده !!!! " هیتلی خیلی زود در میلان جا افتاد و میلانی ها به او لقب " آتیلا " رهبر امپراطوری هانیک ها رو دادن. اونم به 2 دلیل : اول سبک بازی شناور و سفت سختش و دوم هم اینکه تلفظ اسمش برای ایتالیایی ها سخت بود !!! هیتلی یک مهاجم سر سخت بود که ترسی از مبارزه با مدافعان حریف نداشت. اون روز ها خودش در یک مصاحبه با روزنامه گاتزا دلا اسپورت گفته بود : " من عاشق جنگیدن هستم. هیچ نیازی هم ندارم که داور ها ازم مراقبت کنن ! من برای دفاع کردن از خودم اینا رو ( آرنج هاش رو نشون می ده ) دارم !!
- کم کم اوضاع میلان با هدایت کمک کاپیتان سابق و سوئدی خودشون در دهه 50 یعنی نیلز لیدهوم رو به به بهبودی می رفت و این تیم تونسته بود خودش رو تا بالای جدول سری آ بکشونه. اما اوضاع میلان خارج از زمین فوتبال هنوز هم وحشتناک بود. انقدر وحشتناک که بالاخره در دسامبر سال 1985 فارینا اعلام کرد قصد فروش باشگاه رو داره و کسانی که مایل هستند می تونن برای خرید باشگاه اقدام کنن. همون زمان بود که صفحات تقدیر برای میلان پاک شدند و تقدیر جدیدی برای این باشگاه نوشته شد ،،، چون سیلویو برلوسکونی برای خرید باشگاه زخم خورده ی میلان پیش قدم شد !
پایان قسمت اول / نویسنده : مت بارکر - مترجم : ( با کمی تالف ) محمد حسین صفری !/ اختصاصی طرفداری .