لینک قسمت اول : http://www.tarafdari.com/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D9%...
لینک قسمت دوم : http://www.tarafdari.com/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D9%...
- - - - - - - - - -
- خدا می دونست مسی قراره چند سال دیگه قله های افتخار رو یکی یکی فتح کنه. برای همین در شروع کارش مانع های زیادی رو سر راهش قرار می داد تا لذت افتخار هایی رو که قراره کسب کنه 2 برابر بشه. صحبت های رکساچ با مدیر وقتِ بارسلونا هم چندان کارساز نبود. باشگاه هنوز هم برای ارائه پیشنهاد رسمی برای به خدمت گرفتن مسی تعلل می کرد. هفته ها می گذشت و خبری از باشگاه بارسلونا نبود. همین، کمپانی ای که با مسی قرار داد داشت و توسط گاگیولی اداره می شد رو عصبانی کرده بود. طوری که اونا به باشگاه بارسلونا اولتیماتوم برای ثبت قرار داد با مسی دادن چون در اون زمان، 2 قرار داد خوب در روزاریو به لیونل مسی پیشنهاد شده بود. باشگاه آ.ث میلان به طور رسمی خواهان مسی شده بود و باشگاه های مادریدی یعنی رئال و اتلتیکو هم داشتن در مورد مسی پرس و جو می کردن. گاگیولی که در بارسا زندگی می کرد در مورد اون روز ها می گه : " پدر و مادر من از آرژانتین با من تماس گرفتن و گفتن پسر، برو با بارسلونا صحبت کن ! صحبت کن و بهشون بگو که ما نمی تونیم بیشتر از این صبر کنیم. اگه مسی رو نمی خوان ما به بقیه پیشنهاد ها فکر کنیم ! " بعد از این صحبت بود که گاگیولی خواستار برگزاری یک جلسه با رکساچ و مینگوئلا کاشفِ لیونل مسی شد. دیداری که ترتیش داده شد و این 3 نفر در یک باشگاه تنیس بر فراز رشته کوهای مونت-رویک با هم ملاقات کردند. رشته کوهی که بر فراز اون می شد شهر زیبای بارسلون و دریای آرام مدیترانه رو به وضح دید.
- طرفین در اون جلسه به توافق کلامی رسیدن. رکساچ از پیشخدمت حاظر در اونجا خواست تا براش یک خودکار و کاغذ بیاره تا توافقشون رو روی کاغذ هم درج کنن اما بر خلاف خودکار، کاغذی در اون باشگاه نبود !! برای همین توافقنامه بین رکساچ و گاگیولی روی یک دستمال کاغذی نوشته شد . فردای اون روز گاگیولی اون توافقنامه رو برای اینکه تا همیشه پیش خودش باشه روی کاغذ ثبت کرد. کاغذی که هیچ وقت به دست خانواده ی مسی نرسید و گاگویلی اون رو دریک قاب قرار داد و برای همیشه پیش خودش نگه داشت. کاغذی که هیچ شباهتی به قرار داد های رسمی نداشت. اما در حدی بود که خیال گاگویولی و شرکتش رو برای انجام شدن کار ها راحت کنه." اون روز ها جرج ( پدر لیونل مسی ) خیلی عصبی و نگران بود. برای همین به یک نوشته نیاز داشت تا باور کنه بارسا لیونل رو می خواد و آروم شه. اون دستمال کاغذی خیال جرج رو راحت کرد. خیال همه رو راحت کرد. اگه اون دستمال کاغذی امضا نمی شد، مسی به بارسلونا نمی رفت. اگر امضا نمی شد ما خیلی سریع مسی رو به یک باشگاه دیگه می فرستادیم. " ،،،،
- متنی که روی دستمال کاغذی اومده بود، به شرح زیر بود :
" در تاریخ 14 دسامبر سال 2000 در بارسلونا، در حضور مینگوئلا و هوراکو گاگیولی، من کارلوس رکساچ، مدیر فنی باشگاه بارسلونا، تعهد می دهم که بدون هیچ گونه پشیمانی و تغییر نظر و بدون توجه به نظراتی که در مورد لیونل مسی بیان میشه، و با رعایت کامل موافقت هایی که در گذشته انجام شده، مسی را به خدمت بگیرم . "
رکساچ بعد از نوشتن این متن، پیش رییس آکادمی بارسلونا یعنی جوآن لاکوئوا رفت تا باهاش در مورد اضافه کردن بند هایی به قرار داد " دستمال کاغذی " صحبت کنه. در جلسه ای که بین این 2 نفر برگزار شد قرار شد لیونل مسی در صورت راه یابی به تیم اصلی، سالانه 654 هزار دلار دریافت کنه. همچنین بارسلونا صاحب حق تصویر مسی کوچک بشه. این مفاد ها، برای یک بازیکن که به سن قانونی نرسیده بود واقعا عجیب و فوق العاده بود. یکی از دلایلی که باشگاه راضی به قرار دادن این شرط ها در قرار داد مسی شده بود، همبازی فعلی لیونل مسی یعنی آندرس اینیستا بود! بازیکنی که دقیقا در همون بازه ی زمانی، در حال مذاکره برای پیوستن به بارسلونا بود و باشگاه برای اون و مسی خواب های قشنگی دیده بود.
- بارسلونا بالاخره قبول کرد که تمام هزینه های درمانی مسی رو تقبل کنه. علاوه بر این یک آپارتمان هم برای خانواده مسی محیا کنه و به عنوان گیلاس روی کیک، جرج مسی رو هم رسما به استخدام باشگاه در بیاره و بهش 45 هزار دلار حقوق بده. اما هنوز یک مشکل مونده بود. مواجه با رسانه هایی که آماده ی حمله به بارسا بودن. اونم برای خریدن بازیکنی که مشکل هورمونی داشت و جو عمومی اون روز های اسپانیا اصلا و ابدا در موردش خوب نبود. البته رکساچ تو همون قرار دادِ " دستمال کاغذی " قول داده بود که به این حرف ها توجهی نکنه و حامی مسی باشه. اما خب حامی بودن رکساچ نمی تونست جلوی حمله ی وحشیانه رسانه ها و برخی از هوادار ها رو بگیره. مخصوصا اینکه بارسا در اوایل دهه 2000 در سراشیبی سقوط بود. تیم اصلی در لالیگا به مشکل خورده بود و فروش بازیکن فوق محبوب این تیم یعنی لوییز فیگو به رئال مادرید هم تبدیل به مشکل بزرگ دیگه ای برای باشگاه شده بود. ویترین افتخاران بارسلونا، 4 سالی می شد که رنگ جام به خودش ندیده بود ،،،،
- در همون زمان ها و در اوجِ ناکامی، جنبش ال الفانت با رهبری لاپورتا شروع به شورش علیه سیاست های باشگاه کرده بودن. از شانس بدی لیونل مسی اوضاع بارسلونا خیلی وخیم شده بود و هیچ چیز سر جای خودش نبود. همین آشفتگی باعث شد داستان امضای قرار داد مسی به کلی فراموش بشه و به عقب بیفته. آنتون پاررا که در اون سال های شوم به عنوان مدیر کل و دست راستِ گاسپارت -مدیر عاملِ وقت بارسا - فعالیت می کرد در مورد اون زمان این چنین می گه : " باشگاه داشت منفجر می شد !! گاسپارت نزد بقیه عوامل باشگاه از چهره ی خوبی برخوردار نبود و اصلا محبوبیت نداشت. اون سیاست نداشت و تو همه چیز ضعف داشت. ضعفی که به کلیه قسمت های باشگاه هم منتقل شده بود. مثلا برای خرید بازیکنانی مثل مارک اوورمارس و امانوئل پتیت، باشگاه به فساد و رشوه خواری متهم و وارد یک پرونده قضایی شد ! اصلا آرامشی توی تیم نبود. همه هم عصبی بودن چون تیم پیروز نمی شد و فضای موجود در باشگاه هم خیلی خشک و نا امید کننده بود ! " . اون زمان باشگاه بارسلونا توسط اعضای هیئت مدیره ی خودش که با رای گیری انتخاب می شدن هدایت میشد. هیئتی که فقط به زمان حال فکر می کردن و کاری به آینده نداشتن. " اون زمان تمایل تمامی مدیر های باشگاه بردن در حال بود ! یعنی اصلا اینطوری نبود که فضای باشگاه رو آماده کنن تا باشگاه 4 یا 5 سال دیگه شروع به بردن کنه. اگه اعضای کادر فنی 1 یا 2 سال چیزی نمی بردن، سریع اخراج می شدن. زمان حال توی مغز اونا وجود نداشت ! " صحبت های مینگوئلا ،،،
- همین ذهنیتی که در بالا گفته شد، باعث ایجاد مشکل برای لیونل مسی کوچیک شده بود. اونا بازیکنانی رو می خواستن که باهاش بتونن رئال مادرید قهرمان لیگ قهرمانان اروپا رو کنار بزنن. نه بازیکن 13 ساله ای که مشکل جسمی هم داره و باشگاه باید برای درمانش هزینه کنه ! برای همین مسی هنوز هم با بارسا قرار داد رسمی امضا نکرده بود. به منظور رفع این مشکل رکساچ و رییس آکادمی بارسلونا یعنی لاکوئوا از مسی خواستن که به شهر بارسلون بیاد. مسی هم در تاریخ 15 فوریه سال 2001 وارد بارسلونا شد. دقیقا در همون زمان شک و شبهات در مورد مسی در اوجِ خودش بود! شاید جالب باشه بدونید خوان لاپورتا، کسی که همه می دونستن قراره رییس بعدی باشگاه بشه و همون شخصی که سال ها بعد با کمک همین مسی تونست در بارسا یک امپراطوری تشکیل بده، مخالف حضور مسی در بارسلونا بود و اعلام کرد " به خدمت گرفتن و جدا کردن یک بازیکن در این سن از خانواده و کشورش واقعا شرم آوره !! " پاررا، مدیر کل وقتِ باشگاه بارسا به همین منظور و به خاطر روشن شدن تکلیف لیونل مسی کوچک، یک جلسه مهم در نیوکمپ با حضور 6 تن از مدیر های رده ی بالای باشگاه ترتیب داد. موضوع جلسه هم این بود : لیونل مسی رو به خدمت بگیریم، یا نه ،،،
- فضا خیلی سنگین و خشن بود. اکثریت اعضا بر این عقیده استوار بودن که نباید مسی رو به خدمت بگیریم. اونا اول از همه می گفتن خریدن مسی خرج زیادی رو دست باشگاه می زاره. همچنین می گفتن مسی خیلی جوونه. و اینکه بیشتر از فوتبال به درد فوتسال می خوره ! مسائل خیلی زیاد و پیچیده بود. اگر درمان های مسی کارساز نشه چی ؟! تکلیف پول های هدر رفته چی میشه ؟! علاوه بر این با باشگاه Newell's Old Boys چیکار باید بکنیم ؟! اونا در قبال مسی چی از ما میخوان ؟! اون زمان گفته می شد که باشگاه Newell's Old Boys در ازای مسی خواستار 12 هزار یورو شده بود. هنوز هم در مورد لیونل مسی شک و شبهه وجود داشت ،،،،
- قضیه انقدر کش پیدا کرد که یک مشکل دیگه هم این وسط پدیدار شد. اگر بارسا در همون ابتدا مسی رو به خدمت می گرفت، نیازی به پرداخت پول به باشگاه Newell's Old Boys نداشت. چون مسی هنوز 13 سالش نشده بود و در لیست رسمی باشگاه Newell's Old Boys حضور نداشت. در آرژانتین بازیکنان زمانی که 13 یا 14 ساله می شدن می تونستن به صورت رسمی در یک تیم مشغول بشن و تا قبل از همون حق ثبت رسمی قرار داد با هیچ باشگاه حرفه ای رو نداشتن. درست در همون گیر و داد ها بود که باشگاه Newell's Old Boys تصمیم گرفت کار های ثبت قرار داد رسمی با مسی رو انجام بده و این یعنی بارسا اگه می خواست مسی رو به خدمت بگیره، باید به باشگاه Newell's Old Boys هم مبلغی رو پرداخت می کرد. پاررا، در مورد اون روز ها می گه : " زمانی که فهمیدیم باشگاه Newell's Old Boys می خواد با مسی قرار داد امضا کنه بحث دیگه ای بین ما شکل گرفت. اینکه می تونیم به صورت صلح آمیز با این باشگاه مذاکره کنیم یا اونا برامون مشکل ایجاد می کنن.اون زمان حتی با وجود مدرک هایی که برامون فرستادن، ما هنوز هم نمی دونستیم مسی می تونه برای ما بازی کنه یا نه. الان رو نمی دونم و چیزی در موردش نمی گم اما اون روز ها نمی شد به هیچ مدرک و سندی که از آمریکای جنوبی به دستتون می رسید اطمینان کنید ! " اون جا بود که فیفا برای رسیدگی به مشکل وارد عمل شد.
وقتی این اتفاق ها در جریان بود، لیونل مسی کوچک داشت در برزخ و عذابِ کامل زندگی می کرد !! چون حتی اگه با بارسلونا قرار هم امضا می کرد به دلیل مشکل پیش اومده نمی تونست برای این تیم بازی کنه ! پارِرا این چنین می گه : " مسائل اون زمان خیلی پیچیده بود. راستش رو بخوام بگم باشگاه تصمیم گرفته بود که مسی رو به خدمت نگیره. اما رییس آکادمی یعنی لاکوئوا انقدر اصرار کرد، کرد، کرد، کرد تا اینکه تونست یه آشوب بین مدیر های تیم راه بندازه ! " اوضاع بهم ریخته بود. بین مدیر های باشگاه 2 دستگی ایجاد شده بود. لاکوئوا سفت و سخت پای مسی ایستاده بود و تا جایی پیش رفت که در یک جلسه رسمی و مهم، با فریاد خطاب به مدیر های بارسا گفت : " شما هیچ چیزی از فوتبال نمی دونید. تاریخ در مورد شما قضاوت خواهد کرد ! ". در ادامه مینگوئلا هم به کمک لاکوئوا اومد و مدیران رو تهدید کرد که اگه با لیونل مسی قرار داد امضا نکنید، خیلی سریع مسی رو به یک باشگاه دیگه می بره. فشار روی مدیران بارسلونا به اوجِ خودش رسیده بود.
- آخرش چی شد ؟! لاکوئوا که در سال 2014 از دنیا رفت، برنده شد. پاررا آخرش رو اینطوری بیان می کنه : " اگه سرسختی و سماجت لاکوئوا نبود، جواب نهایی نه بود ! اون پدر واقعی مسی در بارسا بودش. 100 البته در کنار مینگوئلا و گاگیولی. اما خب کسی هیچ توجهی به لاکوئوا نکرد و هر چی زمان بیشتر پیش رفت، اونم بیشتر فراموش شد ،،، " داستان تمام شده بود. مسی بالاخره تونسته بود با بارسلونا قرار داد امضا کنه !
- - - - -
در قسمت بعد خواهید خواند :
" من وکیل نیستم، اما می دونم اگه مسی یهو نظرش رو تغییر میداد و نمی خواست که برای ما بازی کنه، ما نمی تونستیم با استناد به قرار دادی که روی دستمال کاغذی نوشته شده ازش شکایت کنیم ! "
" مسی بیشتر از اینکه دوست داشت پیش خانوادش باشه، دوست داشت که فوتبال بازی کنه ! "
" اون فکر کرده کیه دیگو مارادونا ؟ بیایید همین الان بندازیمش بیرون تا برگرده به آرژانتین. "
راه خیلی سختی بود اما به نظر می رسید که پسر بچه ی 14 ساله، بالاخره تونسته بود تو مسیری که انتهاش به افتخارات بی شماری می رسه، قدم برداره ،،،،
- - - - -
پایان قسمت سوم ! / نویسنده : ریچادرز فیدز پاتریک - مترجم : ( با کمی تالف ) محمد حسین صفری / اختصاصی طرفداری !