1 - تاریخ : مِی 2011
مکان : اودینِ، شمالِ شرق ایتالیا
هدف : الکسیس سانچز
ساعت 15:00 - هدف، آخرین نفری هست که زمین تمرین رو ترک می کنه. با ماشین اسپورت خودش از باشگاه خارج می شه ( آئودی R8 سفید رنگ ) قبل از خروج با کادر فنی بگو بخند می کنه. به نظر میاد روحیه بالایی داشته باش.
-
ساعت 15:20 - بعد از چند دقیقه، هدف به همراه 2 سگ ( از نژاد لابرادور به رنگ های سفید و طلایی ! ) از ساختمانش خارج می شه و شروع به دویدن آرام در شهر می کنه. هنوز لباس تمرین خودش رو بر تن داره.
-
ساعت 16:30 - با رفیق خودش تنیس بازی می کنه و با ارائه یک بازی زیبا برنده میشه ( پی نوشت : باید روی سرویس زدنش کار کنه !! )
-
ساعت 17:50 - به همراه دوست دختر خود به یک رستوران در مرکز شهر می ره. یک خرچنگ به همراه سالاد پاستا ( بدون سس ) سفارش می ده. در کنار یک آب معدنی !
-
ساعت 19:25 - غذای خودش رو با یک اسپرسو تموم می کنه ( بدون کیک ). قبض رو با پول نقد پرداخت می کنه و بعد از عکس گرفتن با تعدادی از هواداران خود، از رستوران خارج می شه.
-
ساعت 20:15 - هدف در خانه مشغول زدن پیانو هست ( نمی تونم تشخیص بدم چه آهنگی رو داره می زنه !! )
-
ساعت 21:30 - پرده های خونه کشیده و چراغ ها خاموش شدن. به نظر میاد هدف به خواب رفته. تا ساعت 00:00 اینجا می مونم تا از این قضیه مطمئمن بشم.
شاید در نگاه اول متن بالا، فیلمنامه یک فیلم پلیسی و جنایی به نظر برسه. یک فیلم که می خواد به قضیه جاسوسی بپردازه. اما اشتباه نکنید. این نوشته های آقای بری هانتر، استعداد یابِ وقتِ منچستر سیتی ( و در حال حاضر آرسنال ) در مورد الکسیس سانچز هست. آقای هانتر وظیفه داشت الکسیس سانچز رو مدتی زیر نظر بگیره تا مطمئن بشه این بازیکن به درد بازی در تیم بزرگ منچستر سیتی می خوره. برای همین مدتی این بازیکن رو زیر نظر داشت و در آخر یک متن 56 صفحه ای رو تحویل باشگاه منچستر سیتی داد. متنی که توشون از کوچکترین جزئیات هم نگذشته بود و همونطور که خواندید، در مورد پیانو زدن و سرویس های این بازیکن در بازی تنیس هم اشاره شده بود.
----------
2 - " من عادت داشتم وقتی 16 سالم بود هر روز از ساعت 2 تا 10-11 شب به بار برم و به نوشیدن و خوردن مشغول بشم. بازیکنای جوون و حرفه ای تیم من رو با خودشون می بردن و من فکر می کردم خوب این کاریه که باید انجام بدم !! اما وقتی فهمیدم این روش زندگی برام مفید نیست، خیلی سریع ترکش کردم. اما الان امکان نداره شما بازیکن حرفه ای رو ببینید که از این قبیل کار ها انجام بده. امکان نداره همچین اتفاقی بیفته ! " این صحبت های هافبک سابق نورویچ و تانهام پُل مکویچ که سال 2010 از فوتبال خداحافظی کرد هست. حرف هایی که نشون می ده دنیای فوتبال به کل دچار تغییرات شده. در دوره ی کنونی، توانایی های داخل زمین فقط یک تیکه از پازل بهترین و دیده شدن هست. باشگاه ها الان علاوه بر توانایی فنی، دنبال بازیکنانی هستن که بتونن در باشگاه های بزرگ حضور پیدا کنن و دچار حاشیه های فراوون نشن. بازیکنایی با شخصیت بالا درست مثل الکسیس سانچز. داشتن یک زندگی سالم، تفریحات خوب و مفید و شخصیتی دوست داشتنی، در این زمونه تبدیل به مهمترین فاکتور های باشگاه های بزرگ در فوتبال اروپا شده. پُل مکویچ می گه : " قدیم اینطوری نبود. قدیم سرمربی با استعداد یاب تماس می گرفت و می پرسید بازیش چطوریه ؟! بعد تصمیم می گرفت که بازیکن رو بخره یا نه. اما الان آمار ریز و درشت بازیکنی رو که می خوان بخرن در میارن. اینکه کجا دنیا اومده، کجا بزرگ شده، خانوادش چطوری هستن، کدوم مدرسه می رفته، تو مدرسه چه کار هایی می کرده، آخر هفته ها کجا می ره و به چه چیز هایی علاقه داره !!! الان هم که با وجود شبکه های اجتماعی خیلی راحت می شه به جواب این سوالات رسید. " به دوره ی جدید از دنیای فوتبال خوش آمدین. به دوره ای که استعداد یاب ها رو، تبدیل به جاسوسانی حرفه ای می کنه ،،،،
- - - - -
3 - با این مقدار پولی که امروزه در دنیای فوتبال در حال رد و بدل شدن هست، به نظر میاد این دقت ها و وسواس های شدید در خرید بازیکن ها خیلی هم بد نباشه. باشگاه های باید حساب شده پولی که به دستشون میاد رو خرج کنن و با یک اشتباه ساده، می تونن با اعتماد به یک بازیکن اشتباه، مبلغ قابل توجهی رو از دست بدن. اعتماد به جوون ها در این دوره و زمونه سخت شده. اعتماد به این قضیه که بتونن روزی تبدیل به یک ستاره بزرگ بشن و ارزش های خودشون رو نشون بدن. تا جایی که مطمئن هستیم، به ازای هر وین رونی که در بین نوجوان ها حضور داره، یک راول موریسُن هم وجود داره !! به همین خاطر باشگاه ها باید دقت خیلی خیلی بیشتری رو در خرید بازیکن انجام بدن تا یک وقت به جای رونی، بازیکنی مثل موریسُن گیرشون نیاد.
در کنار این ها، تکنیک همیشه برنده نیست ! بلکه گاهی اوقات این نظم و آگاهی هستش که می تونه باعث پیروز شدن یک تیم بشه. پُل مکویچ در این مورد مثال جالبی می زنه : " یاد نیمه نهایی جام جهانی 2014 بیفتید. جایی که برزیلی های تکنیکی در مقابل آلمانی های با نظر تحقیر شدن. مسلما بازیکنی که در حین پخش سرود ملی کشورش شروع به گریه کردن می کنه، از لحاظ طرز فکر و تمرکز به هیچ عنوان آماده بازی کردن تو همچین سطحی نیست. برزیلی ها توی اون بازی همه جای زمین بودن اما این آلمانی ها بودن که می دونستن کی باید کجا باشن و با نظم بالای خودشون حریف رو له کردن ! آلمانی ها می دونستن چه کاری رو باید انجام بدن و وظایف خودشون رو درک کرده بودن. درست بر خلاف برزیلی ها ،،، "
- - - - -
4 - این وسواس بالا در خرید بازیکن فقط مختص دنیای فوتبال نیست.در لیگ NFL هم خریدن یک استعداد شرایط زیادی رو داره. شرایطی که شاید حتی بتونیم بگیم به مراتب بیشتر از فوتبال هست. در NFL بازیکن ها قبل از ورودشون به این لیگ حرفه ای، یک آزمون 12 دقیقه که شامل 50 سوال هست رو طی می کنن و در صورت قبولی در اون آزمونِ که می تونن در یکی از تیم های این لیگ بازی کنن. فوتبالی ها اما نمی تونن اینکار رو انجام بدن چون سیستم خرید و فروش بازیکن در NFL به کلی با فوتبال فرق می کنه. اما خب این دلیل نمی شه که فوتبالی ها شرایط خودشون رو کم کنن. یکی از استعداد های های باشگاه پورتموث در این مورد می گه : " ما از منابع خودمون و اینترنت استفاده می کنیم. و اگه لازم باشه تا جایی که چگونگی شکل گرفتن DNA بازیکن هم بفهمیم پیش می ریم !! این کار ها به هیچ عنوان ربطی به توانایی های فنی بازیکن نداره و به اونا مربوط نمی شه. "
نقش روان شناس ها در فوتبال امروزی رو هم نباید فراموش کرد. روان شناس هایی که از همون نوجوانی جلسات متعددی رو با استعداد هایی که قراره روزی تبدیل به ستاره بشن رو برگزار می کنن تا هر چه بیشتر از زندگی ستاره ی احتمالیِ روز های آینده بدونن. مدیر سابق آکادمی باشگاه وست هام در مورد این جلسات اینگونه می گه : " آره جلسات روانشناسی زیادی رو برای استعداد های مورد نظرمون ترتیب می دیدم. نه به این معنی که طرف روی مبل دراز بکشه و از آرزوهای خودش برای دکتر تعریف کنه. بلکه چیزایی رو بگه که باعث میشن شما موضوعاتی رو در مورد بازیکن بفهمید که از هیچ طریق دیگه ای نمی تونستید ازشون سر در بیارید. "
- - - - -
5 - شاید نگاه کردن فوتبال و حتی بازی کردنش خیلی لذت بخش باشه، اما استعداد یاب بودن در این ورزش به هیچ عنوان آسون و لذت بخش نیست. سر و کله با استعداد هایی که بعضی از اون ها انقدر کوچیک هستن که خودشون هم نمی دونن چه توانایی دارن و چیکار باید کنن اصلا کار آسونی نیست. در گذشته داشتن توانایی های فنی برای خرید یک استعداد کافی بود و استعداد یاب می تونست فقط با استناد به همین قضیه، راحت کار خودش رو انجام بده. اما در حال حاضر پیدا کردن استعدادی که هم از لحاظ شخصیتی و هم از لحاظ فنی خوب باشه، کار خیلی خیلی سختی هستش. استعداد یاب باشگاه پورتموث در این مورد می گه : " همیشه به این نباید نگاه کنیم که بازیکن چه کار هایی می تونه با توپ انجام بده. باید به روحیه بازیکن، شخصیتش و طرز فکر اون هم دقت کرد. آیا این بازیکن شخصیت برنده بودن رو داره ؟ در مواقع شکست چه واکنشی از خودش بروز می ده ؟! شما باید به یک بازیکن نگاه کنید و حدس بزنید این بازیکن در روز های سخت چطوری رفتار میکنه. آیا این بازیکن در یک شبِ سرد زمستانی در میلوال هم همین بازیکنی خواهد بود که الان هست ؟ ما هم نیازی به مسافر بین راهی نداریم !! ما بازیکنایی رو می خواییم که بدونیم میان راه به یکباره خودشون رو تیم رو گم نمی کنن ! "
" ما به هیچ عنوان دوست نداریم ریسک کنیم. ریسک کردن هزینه داره و هر چی بیشتر پیش بریم، این هزینه بیشتر هم می شه. همه می خوان که این ریسک ها رو به کمترین حد خودش برسونن برای همینِ که ما این بررسی ها رو روی هدفِ مورد نظر خودمون انجام می دیدم. "
- - - - -
6 - خب آینده از نظر شما چه شکلی خواهد بود ؟! کاری به آینده فیزیک و مبحث های دیگه نداریم; فوتبال با این نوع پیش رفتن به کجا می رسه ؟! این همه کار های تخصصی برای خریدن استعداد و کار کردن روی نوجوان ها و جوان ها در آخر به نفع این ورزش میشه یا باعث از بین رفتن هیجان در این بازی محبوب می شه ؟! هیچی معلوم نیست ،، شاید ترزیق یه نموره شخصیت به این فوتبالِ هیجان انگیز، بتونه اونو فوق العاده تر بکنه ،،،