مطلب ارسالی کاربران
«باشگاه باب اسفنجی»؛ یا الهیات غرب در 15 دقیقه
مقاله یکی از دوستان دانشجو
یکی از شاهکارترین قسمت های باب اسفنجی شلوارمکعبی به زعم بنده حقیر،«باشگاه باب اسفنجی» است. تلویحات بسیار روشنی از چگونگی دین داری در غرب در طول 3000 سال مدنیت آن ترسیم می کند که دیدنی است.
دین در اروپا برخلاف دین در مشرق زمین و خاورمیانه بیشتر در غالب اجتماع (community) ظهور می کرده تا یک نوع ایدئولوژی و یا معنویت جریان دار. در باب اسفنجی با اولین چیزی که از دین روبه رو می شویم، کلوپ شخصی مشترک باب اسفنجی و پاتریک است، که در آن بهجت می ورزند و اسرار تقسیم میکنند (این تاریخچه مذاهب غربی است که از مذاهب دیونوسوسی-باکوسی در یونان شروع شده و بعدها در اشکال مختلف مذهبی نظیر پیروان فیثاغورس، رواقیان، کلبیان و بخصوص در یهودیت که وارد اروپا شد و امروز ما آن را مسیحیت می نامیم تجسم یافت.) کلیسا واژه ای یونانی مسبوق به مسیحیت است و مذهبیون اروپایی در گردگاههایی بدون داشتن روحانی، به شریک سازی تجارب دینی خویش می پرداختند. نمونه چنین چیزی را در جهان اسلام ما در گروه اخوان الصفا می بینیم که گویا کپی برداری شده پیروان فیثاغورث در 1000 سال ماقبل خود بودند. بعد از آنها جریان با تصوف و خانقاه ادامه پیدا کرد. در خانقاه برخلاف مسجد و مدرسه محتوا خارج از جمع یاران نیست.
روشنفکر اجتماعی عصبانی، خرمگس کلارینت نواز افسرده، اختاپوس، با غیظ و تمسخر از کنار این پدیده غیر پراگماتیک فاقد معنا می گذرد ولی نهایتا از بد حادثه خود را درون باشگاه باب اسفنجی می بیند.(حضور او در این باشگاه هم کنایه طنزآلود به مبحث کرامات مقدسین مذهبی است!)
در باشگاه باب اسفنجی یک صدف دریایی سخنگو وجود دارد که باید به سخن آن صرف نظر از اینکه هرچیزی بگوید گوش شود. صدف سخنگو، بی شک همان کتاب مقدس است که خلاف یک متن علمی صریح است که ما به ازای خارجی آن و مدلولاتش جز به جز آشکار و مشخص شده، کتاب مقدس در حکم دیوان حافظی است که اشاره می کند و اشاره نمی کند و هرمنوتیکی افسار گسیخته و بی در و پیکر دارد. در واقع کتاب مقدس ناطق نیست. کتاب مقدس صرفا کلام می راند و این ماییم که به آن جامه معنی می پوشانیم. کتاب مقدس گفتاری است که برای هیچ کس گفته شده، و چون در قالب ایهام، اشارات مبهم، گفتارهای کلی، به نوشتار در آمده می شود وقایع را به آن ارجاع داد، ولی حقیقت امر این است که او دردی از ما را دوا نمیکند و ما خود می دانیم که کتاب مقدس چیزی جز اسباب بازی نیست، اسباب بازی ای که خودمان آن را ساخته ایم.
در ادامه داستان نویسنده به تفسیر اسکینری خود از پیدایش دین به تصویرگری می پردازد. اسکینر از روانشناسان پوزیتویست است (پوزیتویسم در روانشناسی با عنوان مکتب رفتارگرایی یاد می شود) او کسی است که شرطی سازی کنشگر را معرفی کرد و در تبیین پیدایش مذهب، آزمایش کبوتران را انجام داد که در آن به ازای انجام دادن رفتار ظاهرا فاقد معنی ای به کبوتران تقویت کننده داده می شود و این کبوتران به این رفتارهای فاقد معنی شرطی می شوند. او نحوه پیدایش دین را نیز این گونه تصویر می کند که اشتباه در پیوند دادن تقویت کننده سبب می شود که ما به خرافاتی تحت عنوان دین باور پیدا کنیم. اتفاقات عجیبی که برای باب اسفنجی، پاتریک و اختاپوس می افتد و کنایه از مفاهیمی چون کشف، کرامت، خدازدگی، معجزه و ... است، به انواعی از پیوندهای اشتباه بین تقویت کننده و محرک تقلیل می یابند.