سخت است که برای رافا بنیتز متاسف نباشیم. مربی سابق والنسیا، لیورپول، اینتر و ناپولی در تابستان گذشته فرصت بزرگ هدایت رئال مادرید را به دست آورد اما از همان ابتدا، استخدام او مانند ازدواجی بود که به طلاقی ناخوشایند منجر خواهد شد.
وقتی مرد اسپانیایی به عنوان مربی رئال انتخاب شد، شرایط مربیگری در رئال برای هیچ مربی ای جذابیت نداشت. کارلو آنچلوتی در بین بازیکنان بسیار محبوب بود و به انتظار 12 ساله مادریدیسموها برای فتح دسیما پایان داده بود. او هم چنین یک کوپا دل ری را برای تیمش به ارمغان آورده بود، یک بار رئال را به نیمه نهایی چمپیونزلیگ رسانده بود و لالیگای 15-2014 را تنها با دو امتیاز کمتر از بارسلونا به پایان رسانده بود. اما مهمتر از همه این ها او کاری را انجام داده بود که تعداد کمی از مربیان در رئال مادرید قادر به انجام آن هستند: ایجاد همدلی در رختکن.
بعد از دوران آشفته خوزه مورینیو، رئال به ثبات و آرامش نیاز داشت و آنچلوتی هر دوی این موارد را به تیمش هدیه داده بود. سپری کردن تنها یک فصل بدون جام مزخرف ترین دلیلی بود که می شد برای برکناری مرد ایتالیایی آورد. اشاره به این نکته که مربی بعدی باید اسپانیایی بلد باشد یک بهانه مضحک به سبک فلورنتینو بود.
وقتی از رئیس سوال شد که چرا تصمیم به اخراج آنچلوتی گرفت، به سادگی جواب داد: نمی دانم. اگر وقتی که بنیتز حکم اخراج خود را دریافت می کند دوباره از پرز همین سوال پرسیده شود او احتمالا پاسخ خواهد داد: ” چون من نمی دانم که دارم چه کار می کنم!”
بیشتر باشگاه های اروپایی مدیر ورزشی دارند. خورخه والدانو، بازیکن و مربی سابق رئال مادرید، آخرین شخصی بود که چنین شکافی را در باشگاه پر می کرد. او تنها یکی از قربانیان دسیسه های سیاسی مورینیو بود. والدانو در یکی از مصاحبه های اخیرش در خصوص وضعیت رئال گفت: ” همان بازیکنانی که با مهر و محبت به دستورات آنچلوتی گوش می دادند و به آن ها عمل می کردند، اکنون مانند سرباز (و از روی ناچاری) از بنیتز پیروی می کنند.”
دو راه برای مربیگری در رئال مادرید وجود دارد: اولین آن ها راه حلی هوشمندانه و برقراری ارتباط نزدیک با بازیکنان است که توسط پیگرینی و آنچلوتی و پیش از آن ها ویسنته دل بوسکه به کار گرفته شد. دومین روش، روش رئیس-مرئوسی و دعوت بازیکنان به جنگ است مانند روشی که مربیانی چون مورینیو، کاماچو، فابیو کاپلو و برند شوستر داشتند. بنیتز هیچ کدام از این دو روش را ندارد. او در میان بازیکنان از احترام و عزت لازم برخوردار نیست و نمی تواند با آن ها رابطه ای محبت آمیز داشته باشد. از طرفی آن قدرها هم جدی نیست که بتواند برای بازیکنان قلدری کند. روش او چیزی بین دو روش ذکر شده در بالاست.
vs sevilla
بنیتز اینتری را که برنده سه گانه شده بود در سال 2010 به دست گرفت و در آن جا کمتر از 6 ماه دوام آورد. پس از این که به صورت عمومی از باشگاه درخواست کرد تا از او حمایت کنند و در نقل و انتقالات ژانویه بازیکنان جدیدی را به خدمت بگیرند، رئیس باشگاه، ماسیمو موراتی، خیلی سریع پاسخ داد: ” متاسفم که رابطه ما با بنیتز به پایان رسیده است و قطع ارتباط ما با او اجتناب ناپذیر است. پس از این که گفته های مربی را شنیدم، دیگر علاقه ای به ادامه همکاری با او ندارم و صبرم تمام شده است.”
برخی بازیکنان سابق بنیتز نیز او را به تمسخر گرفته اند. مارکو ماتراتزی ادعا کرد که وقتی از تصمیم مورینیو مبنی بر ترک اینتر آگاه شد به او گفت: ” لعنت به تو که می خواهی مرا با بنیتز تنها بگذاری”. رایان بابل بازیکن سابق لیورپول نیز پس از پیوستن بنیتز به رئال مادرید با تمسخر گفت: ” او از رونالدو یک مدافع خوب خواهد ساخت.”
نمی توان گفت که او در رئال اعتماد رختکن را از دست داده زیرا چنین اعتمادی هرگز وجود نداشت. بعد از افتضاحی که در اینتر رخ داد، بنیتز توانست در ناپولی اعتبار و شهرت خود را کمی بهبود بخشد، اما این گمان وجود دارد که سطح مربیگری او همان مناسب تیم هایی در حد و اندازه های ناپولی است. در آخرین فصل حضورش در ناپولی، این تیم در جایگاه پنجم جدول رده بندی سری آ قرار گرفت، 24 امتیاز کمتر از فاتح اسکودتو یعنی یوونتوس. و نتوانست ناپولی را به پلی آف چمپیونزلیگ برساند.
در والنسیا، بنیتز فرا تر از حد انتظار ظاهر شد اما در آن زمان لالیگا در سطح لالیگای کنونی نبود. در لیورپول نتوانست قهرمانی لیگ جزیره را به دست آورد. هر چند او شاهد بازگشت تاریخی تیمش در فینال چمپیونزلیگ 2005 بود اما سوال این جاست که او تا چه حد در نتیجه آن بازی تاثیرگذار بوده است. در حقیقت، جشن و خوشحالی بازیکنان میلان بین دو نیمه آن بازی، ژابی آلونسو و استیون جرارد را تحریک کرد تا اوضاع را به نفع خودشان تغییر دهند.
در این فصل چمپیونزلیگ، رئال عملکرد چندان خیره کننده ای نداشت. شش امتیاز از دو بازی برابر مالمو کمترین چیزی بود که از رئال انتظار می رفت. شاختار نیز حریف قدرتمندی نشان نداد. در برابر پی اس جی رئال در 180 دقیقه یک گل به ثمر رساند اما ناچو قطعا قبول دارد که اگر زدن گلی مشابه آن گل را 100 بار دیگر امتحان کند، در اغلب موارد تماشاچیان، تبلیغات کنار زمین و یا پرچم کرنر را هدف قرار خواهد داد.
nacho vs psg goal
در لالیگا، رئال مادرید بنیتز تا کنون غالبا تیم های درجه دو را در هم کوبیده است. در مقابل رقبای قدرتمند در لالیگا، رئال به شکل اسفناکی کم آورده است. رئال سلتا را در بالایدوس شکست داد و این نکته مثبتی است اما تساوی های بدون گل در برابر اسپورتینگ گیخون و مالاگا کار را خراب کرده. هقته گذشته و در شکست 1-0 در ال مادریگال، رئال تنها یک شوت در چارچوب داشت.
ممکن است با گذشت زمان شرایط عوض شود. اما کوتاه مدت بودن تصمیم های پرز به همه ثابت شده است. در روزهای خوش 22 برد پیاپی، پرز گفته بود که آنچلوتی می تواند الکس فرگوسن رئال مادرید باشد.
بنیتز اکنون در خطر تبدیل شدن به دیوید مویس رئال مادرید است. او بهترین شانس برای حفظ سمت خود یعنی قهرمانی در کوپا دل ری را از دست داد اما نه به دلیل حذف شدن توسط یک تیم قوی بلکه حذف توسط مقامات ورزش اسپانیا. در لالیگا و چمپیونزلیگ، رئال مادرید او در سطح قابل قبولی نیست. در حال حاضر چه کسی به این رئال مادرید در برابر بایرن، بارسا و یا اتلتیکو امید دارد؟
پرز باید بنیانی را برای موفقیت درازمدت رئال مادرید پایه ریزی کند. اما او این کار را انجام نخواهد داد زیرا نمی داند چگونه باید این کار را انجام دهد. اگر او متواضعانه نزد آنچلوتی- کسی که معمار 22 برد پیاپی بود و رسانه ها را بر آن داشت تا اعتراف کنند که رئال مادرید 15-2014 بهترین رئال مادرید تاریخ است- برود و به حماقت خود اعتراف کند، این تصمیم در درازمدت به نفع مادریدیسموها خواهد بود. اگر پرز عقاید خود را تغییر دهد و اشتباه خود را بپذیرد حداقل می تواند برای خود کمی اعتبار جمع آوری کند. میلیون ها دلار هزینه ای که بابت خرید کهکشانی هایی شد که هرگز به درد تیم نمی خورند تا کنون نتیجه ای عکس برای پرز داشته است.
تحت شرایط کنونی که اوضاع روز به روز برای رئیس و مربی باشگاه غیر قابل توجیه تر می شود، آوردن آنچلوتی یک معامله برد-برد است. اگر هواداران رئال می توانستند به رفتن پرز رای دهند قطعا او با اکثریت آرا سمت خود را از دست می داد. بدبختی بنیتز این است که در رئال مادرید همیشه این مربی است که باید تقصیرها را گردن بگیرد.