مطلب ارسالی کاربران
برای ۵۲ سالگی پیتر اشمایکل؛ سفر به جای گرم و بیخاطره
« از محوطه من برید بیرون.» این ادبیات در کشوری که به پادشاهان مودب و مورخان و فیلسوفهای پرشمارش افتخار میکند، فقط میتواند متعلق به یه جنگجوی دوران وایکینگها باشد اما اشتباه نکنید؛ گوینده این جمله یک پسر حوله به دست، همیشه غرغرو و بینی سرخی بود که به ما یاد داد دروازهبانها هم میتوانند گل بزنند.
افسانه "پیتر بولوسلاو اشمایکل" اما مدتها قبل از گلزنیاش در دقایق پایانی بازی جام یوفا در سال ۱۹۹۵ شکل گرفت. اشمایکل در آخرین دقیقه آن مسابقه جلو کشید و یک گل البته بیثمر وارد دروازه ولوگوگراد کرد. این تصویر از او، ۴ سال بعد در شب رویایی فینال لیگ قهرمانان، ابعاد رنگیتری به خود گرفت.
بکام درکتاب خاطراتش درباره آن اقدام اشمایکل در دقیقه ۹۰ فینال فصل ۱۹۹۹-۱۹۹۸ لیگ قهرمانان میان منچستریونایتد و بایرنمونیخ نوشته:« او به نحو دیوونهکنندهای غیرقابل کنترل شده بود .از همهچیز گله داشت. آمد جلو. وقتی داشتم کرنر میزدم، اشمایکل را میدیدم که با سرعت برای زدن ضربه سر جلو میآمد. بله؛ اگر او نبود، شاید شرینگام موفق به گلزنی نمیشد.»
مردی که دیروز ۵۲ ساله شد، از بچگی همینقدر دیوانه بود؛ آن هم در کشوری که بوق زدن در آن یک کار غیر معمولی محسوب میشود، مردمش به خاطر ندویدن روی پلههای برقی حاضرند یک ترن را از دست بدهند و بچههایش وقتی در دبستان با هم درگیر میشوند، به اتاق مفاهمه میروند و آنجا رودررو حرفهایشان را میزنند.
پیتر اما به حرف زدن زیاد اعتقاد نداشت. به گفته هم تیمیهایش در دوران حضورش در منچستریونایتد هروقت بازیکنی بیدلیل اطرافش حاضرمی شد، با فریادی خوفناک به او میگفت:«ازمحوطه من برو بیرون!ِ»
هویدووره و بروندبی، اولین باشگاههای دوران حرفهای اشمایکل بودنند. بعدش هم منچستر یونایتد. در یک تابستان گرم وفقط با ۵۰۵ هزار پوند. فرگوسن به عادت بزرگان مغرور گوان اسکاتلند، عادت نداشت به کسی خوشامد بگوید اما اشمایکل خودش به خودش خوشامد گفت؛ با ۲۲ کلینشیت در فصل اولین قهرمانی منچستریونایتد در لیگ برتر فصل ۱۹۹۳-۱۹۹۲. آرامآرام پیتر مشهور و بزرگتر میشد و تبدیل به یک یاغی.
میگویند در بازی سال ۱۹۹۷ منچستریویناتد مقابل آرسنال، به یان رایت توهین نژادپرستانه کرد؛ اتهامی که هرگز ثابت نشد. با اینکه دروازهبان بود اما یک بار طوری روی پای کانتونا رفت که یک جنجال بزرگ درست شد. یک بار دیگر که اعضای تیم همگی به اتقاق تا پنج صبح بیرون هتل محل اقامتشان بودند، وقتی برگشتند درگیری جالبی بین کین و اشمایکل به وجود آمد. آنها با هم زد و خورد کردند و از فردا، اشمایکل برای جلوگیری از دیده شدن کبودی ناشی ازمشتهای کین مجبور بود حتی شبها هم عینک آفتابی بزند!
۵ قهرمانی در لیگ برتر، ۳ قهرمانی در جام حذفی انگلیس و یک قهرمانی در جام اتحادیه فقط بخشی از افتخارات پیتر محسوب میشود. به اینها باید قهرمانی در یورو ۹۲، ۴ عنوان بهترین دروازهبان اروپا، سه بار انتخاب شدن به عنوان مرد سال دانمارک، ۱۰ بار حضور در تیم رویایی لیگ قهرمانان، قرار گرفتن در تالار افتخارات فوتبال انگلیس و البته حضور در تیم منتخب ۲۰ فصل لیگ برتر را اضافه کنید.
حالا اگر بخواهیم یک تصویر خاص از اسطوره سبز شیاطین سرخ ارائه بدهیم، آن تصویر چه میتواند باشد؟ بودن تردید سیو تاریخی در بازی سال ۱۹۹۴ مقابل تاتنهام. او به اندازه طول دروازه پرید و یکی از ۱۰ دفع توپ برتر تاریخ فوتبال باشگاهی دنیا را به نمایش گذاشت. حالا سوال اینجاست؛ چرا تا آخر دروان حرفهایاش در پرافتخارترین تیم انگلیس نماند؟ او بعد از سهگانه تاریخی فصل ۹۹، از شیاطین سرخ جدا شد و بعدها فقط در یه بازی بزرگداشت، دوباره در دروازه این تیم ایستاد. اگه دنبال جوابی برای جدایی میگردید، یه بار دیالوگ تاریخی فیلم رستگاری در شاوشنگ رو مرور کنید؛ چون جواب اشمایکل، خود خود آن دیالوگ است؛ "میخواست بره یه جای گرم و بیخاطره":«میخواستم به بدنم استراحت بدم. پرتغال جای خوبی بود. هواش گرمای مطبوعی داشت و من بازیهای کمتری انجام میدادم.»
پاقدمش در آن سرزمین گرم و بیخاطره خوب بود، چون در اولین فصل حضورش، اسپورتینگ بعد ۱۸ سال قهرمان لیگ شد. پیتر همان زمان در بازی دوستانه مقابل بلژیک از روی نقطه پنالتی تنها گل ملیاش رو زد. به استونویلا رفت و در آنجا تبدیل به اولین دروازهبان گلزن در تاریخ لیگ برتر شد؛ در جریان بازی ۲۰ اکتبر ۲۰۰۱ در خانه اورتون.
این اتفاق تا الان فقط توسط پل رابینسون، تیم هاوارد و آسمیر بگویچ تکرار شده. وقتی راه دنیس لاو را رفت و لباس سیتی را پوشید، کسی به او خرده نگرفت. در تنها فصل حضورش در سیتی ، رکورد نباختنش در دربی شهر را حفظ کرد و سرانجام زمان را برای خداحافظی مناسب دید. ریاست سه ساله بر باشگاه دوران کوردکیاش، هویدووره، حضور به عنوان کارشناس دربرنامههای فوتبالی و سرمایهگذاری ۲۵۰ میلیونی در بروندبی و تبدیل شدن به مدیر روزشی این باشگاه، خاطرات رنگی به یادگار مانده از اشمایکل است. قطعا خاموشی شمع تولدش، حاصل نفسی بود که این همه سال آجرهای کنار نیمکت اولدترافرود، سرمای دنداندوز نوردیک، لیسبون بیخاطره و البته دستکشهای پسر کمهنرش، کاسپر را گرم کرده است.
وبسایت برنامه 90