به خاطر درخواست دوستان ، یک قسمت دیگه از این مجموعه مقالات رو آماده کردم
متاسفانه بدلیل ساختار مطالب خبر سایت طرفداری ، نمیشه عکس های بیشتری رو در حین مقاله برای تشریح بیشتر واقعه و نیز جلوگیری از طولانی دیده شدن مطلب و خستگی ناشی از آن ، مجبورم که مقاله را بدون عکس و توضیحات گرافیکی انتشار دهم.
______________________________________________________________________________________________________________________
این جزیره از نظر بومیهای آمریکایی مکانی شیطانی بوده، که در طی قرنها مرگها بی شماری در اثر تصادف، قتل و خودکشی به خود دیده است. با تاریخچه سیاهی که دارد جای تعجب نیست که بگویند که ارواح آلکاتراز را بیشتر از تمام مکانهای دیگر تسخیر کرده اند. اگر این باور که ارواح به دنیا باز میگردند تا مکانهایی که در آنجا شکنجه شده اند را تسخیر کنند، پس آلکاتراز باید در اثر هجوم ارواح به آنجا منفجر شود. در طول سالها گزارشهایی حاوی اتفاقات مرموز در جزیره آلکاتراز وجود داشت. این گزارشها از سوی بازدید کنندهها، نگهبانان پیشین و زندانیان پیشین و کارکنان خدماتی پارک ملی بود. از فانوس دریایی محل هم بارها صدای دلنگ دلنگ، جیغ و گریه شنیده شده است.
بعضی از این اتفاقات عجیب هم در پاراگراف بالا ذکر شد. فانوس دریایی جزیره در سال 1854 ساخته شد و سپس در زلزله بزرگ سانفرانسیسکو در سال 1906 به طور کامل نابود و خراب شد و بعد به طور ناگهانی دوباره ظاهر شد، چندین گزارش در مورد این محل مربوط به شبهای مه گرفته بوده همراه با صدای سوت مانند وحشتناک و یک چراغ سبز فلش زن که به آرامی اطراف جزیره را روشن کرده و به همان سرعتی که روشن شده بود ناپدید میشود.
آلکاتراز دریک جزیره واقع در 2.01کیلومتری سان فرانسیسکو ایالت کالیفرنیا واقع شده زندانی امنیتی مخصوص فدال که هیچ زندانی به این امنیت تا به حال ساخته نشده آلکاتراز در قرن19 اولین بار به عنوان پایگاه نظامی مورد استفاده قرار گرفت سپس در قرن 20 به زندان پیشرفته تبدیل شد و سپس در سال1963به دست جان اف کندی رئیس جمهوری آمریکا بسته شد. در سال 1895 19 عضو از هوپی قبیله توسط ارتش ایالات متحده در جزیره آلکاتراز برای مقاومت در برابر سیاست به "آمریکایی" فرزندان خود را زندانی شدند. امروز کودکان هوپی ادامه به فرصت برای یادگیری سنت ها و زبان خود را داشته باشد.
افسانه ها در باره ی این جزیره می گویند که ارواح شیطانی در این جزیره بوده اند البته قبل از ورود نیروهای آمریکایی این زندان همیشه با خبر هایی عجیب مبنی از وجود اشباح بوده یک گزارش درسال1994:این داستان های مسخره ارواح منجر به نیامدن بازدیدکنندگان شده است.افرادی که به این جا آمده اند می گویند صدای آواز قناری شنیده انداما ما این جا هیچ پرنده ای نداریم!
ساختمان اصلی زندان در 1910-1912 ساخته شده است. در آن زمان آن را به یک زندان نظامی ایالات متحده ارتش بود. آلکاتراز سایت از یک دژ از 1860s بود.سربازخانه انتظامی ایالات متحده، شعبه اقیانوس آرام در آلکاتراز توسط ایالات متحده وزارت دادگستری در 1933 اکتبر 12 به دست آورد، و این جزیره یک زندان و اداره آگاهی فدرال زندانها در اوت 1934 شد پس از ساختمان به پاسخگویی به الزامات نوسازی شدند یک زندان امنیتی درجه یک. در نظر گرفتن این امنیت بسیار بالا و محل آلکاتراز در آبهای سرد و جریان های قوی از خلیج سان فرانسیسکو، اپراتورها زندان معتقد بودند آلکاتراز می شود گریز ناپذیر و نیرومندترین زندان های امریکا است.
آلکاتراز برای نگهداری زندانیان که به طور مداوم موجب دردسر در دیگر زندان های فدرال طراحی می شدندطراحی شده بود. یکی از وحشتناک ترین زندان و معروفترین در جهان در طول سال ها، آلکاتراز مستقر برخی از 1576 از جنایتکاران ظالم ترین امریکا از جمله آل کاپون، رابرت فرانکلین Stroud ("کفترباز از آلکاتراز")، جورج "مسلسل" کلی، ناهموار جانسون، رافائل لغو میراندا، میکی کوهن، آرتور R. "دکتر" بارکر، جیمز "سفید پوست" Bulger، و آلوین "وحشت زده" Karpis (که زمان بیشتری را در آلکاتراز از هر زندانی دیگر خدمت کرده است)
همچنین این مسکن برای اداره پرسنل زندانها و خانواده های آنها ارائه شده است. در مجموع 36 زندانی 14 اقدام به فرار در طول 29 سال که از وجود زندان ساخته شده است، قابل توجه ترین از آنها تلاش خشن فرار مه 1946 معروف به "نبرد از آلکاتراز"، و مسلما موفقیت آمیز "فرار از آلکاتراز" شده بود فرانک موریس، جان Anglin، و کلارنس Anglin در ژوئن 1962 در یکی از عملیات فرار و ترین پیچیده را تا کنون ارائه شده است. در مواجهه با بالا در حال اجرا هزینه های تعمیر و نگهداری و به شهرت رسیدند، آلکاتراز در 1963 مارس 21 بسته شد.
سه طبقه شامل اصلی چهار بلوک از زندان، A-بلوک، B-بلوک، C-بلوک، و D-بلوک، دفتر رییس زندان، اتاق ملاقات، کتابخانه، و آرایشگاه.سلول های زندان به طور معمول 9 فوت (2.7 متر) 5 فوت (1.5 متر) و 7 فوت (2.1 متر) بالا اندازه گیری شد.
سلول های ابتدایی و فاقد حریم خصوصی، با یک تخت خواب، یک میز و یک لگن دستشویی و توالت در دیوار پشت و چند مبلمان به جز یک پتو. سیاه پوستان را از بقیه در طراحی های سلول به دلیل سوء استفاده های نژادی شایع بودن جدا می شدند. D-بلوک قرار گرفته بدترین زندانیان و پنج سلول در پایان آن را به عنوان "سوراخ"، که در آن زندانیان بد رفتار کردن می شود برای مدت زمان مجازات فرستاده می شدند. سالن ناهار خوری و آشپزخانه که در بخش توسعه یافته که در آن از هر دو زندانیان و کارکنان سه وعده غذا در روز با هم می خوردند.بیمارستان آلکاتراز در بالای سالن غذاخوری بود.
راهروهای زندان بعد از خیابان های اصلی آمریکا مانند برادوی و خیابان میشیگان گرفته شده است. کار در زندان یک امتیاز برای زندانیان در نظر گرفته شد و بسیاری از زندانیان بهتری در صنایع ساخت و ساز مدل و ساختمان صنایع جدید در طول روز مشغول به کار بودند، به طور فعال در فراهم آوردن برای ارتش در مشاغل مانند خیاطی و چوب و انجام تعمیر و نگهداری مختلف درگیر و کارهای روزمره رختشویی.
امروز زندان به موزه و یکی از جاذبه های مهم توریستی در سان فرانسیسکو تبدیل شده است، جذب برخی از 1.5 میلیون بازدید کننده در سال . این زندان سابق در حال حاضر به عنوان موزه عمومی اداره شده توسط گلدن گیت های ملی منطقه تفریحی خدمات پارک های ملی، و ساختمان به شدت فرسایش وتخریب شده در زمان اخیر به آثار بازسازی شده و نگهداری شده پیوسته است.
آلکاتراز شهرت را از آغاز به کار خود به عنوان سخت ترین زندان در امریکا به دست آورد و نظر بسیاری افراد را به زندان ترسناک بیشتر از آن زمان در جهان است، و زندانیان سابق اغلب ممکن است اعمال وحشیگری و غیرانسانی که به شدت سلامت عقل از دست داده اند دست بزنند.
ED Wutke نخستین زندانی دست به خودکشی در آلکاتراز بود.
به گفته نگهبانان زندان، یک بار یک محکوم در به اسکله آلکاتراز وارد شدند، در طول 29 سال فعالیت خود، زندان ادعا کرده که هیچ زندانی با موفقیت فرار نکردند. در مجموع 36زندانی فراری14 تلاش فرار، 23بار دستگیری، شش مورد اصابت گلوله بود و کشته در فرار آنها، دو نفر غرق شدند و پنج نفر به عنوان "گم شده و فرض غرق شده
اولین تلاش ناموفق برای فرار از زندان در تاریخ 27 آوریل سال 1936 توسط جوزف Bowers، که وظیفه سوزاندن زباله در زباله سوز اختصاص داده بود ساخته شده است. او سعی کرد در ساعات وظیفه فرار کند با پوسته پوسته شدن حصار زنجیره ای در لبه این جزیره است. هنگامی که او در این عمل گرفتار شد و دستور افسر تادیبی واقع در برج نگهبانی او را به ضرب گلوله کشت. او به طور جدی در پاییز بیش از 50بار مجروح شد و به تبع آن درگذشت.
اما در میان باید اشاره کنیم که دو زندانی موفق به فرار از جزیره شدند، یکی در سال ۱۹۴۵ و دیگری در سال ۱۹۶۲ که هردو دستگیر شدند و مجدداً به زندان برگردانده شدند.
از دیگر فرارهای معروف میتوان به سه زندانی یکی به نام فرانک موریس و دو برادر به نامهای ناهای جان و کلارنس انگلین، اشاره کرد. آنها در تاریخ ۱۱ ژوئن سال ۱۹۶۲ از سلولهایشان ناپدید شدند، داستان این فرار در فیلمی به نام “فرار از آلکاتراز” به تصویر کشیده شده است. با وجود شواهد اندکی که مبنی بر اثبات کشته شدن این سه تن یافته شد، آنها را غرق شده فرض کرده و در لیست گمشدگان قرار دادند
این زندان در ابتدا یک هیات از 155، از جمله اولین سرپرست جیمز A. Johnston و سرپرست کاردانی سیسیل J. شاتلورث، هر دو در نظر گرفته می شود به مردان آهنین
اداره زندانها جزیره آلکاتراز در تاریخ 1 ژانویه 1934، آن را در آغاز از یک سری از اقدامات برای تقویت امنیت از سلول های زندان را به آلکاتراز بهبود شرایط زندگی برای بهره برداری و نگهداری کارکنان و افسران، جدا از زندانیان زیرا کارکنان و خانواده هایشان نیز در آن جا زندگی می کردند.
نوآوری های مدرن فن آوری موجود در آن زمان برای بالا بردن امنیت و راحتی در ساختمان ساخته شده است. برج نگهبانی امنیتی خارج در چهار منطقه استراتژیک ساخته شده بودند، سلول های بازسازی شده و مجهز به پنجره ها با کوره آهن امن ساخته شد.
فلزیاب الکترومغناطیسی قرار داده شده در ورودی سالن و کارگاه های ناهار خوری، با کنترل از راه دور گاز اشک آور در مکان های مناسب، گالری اسلحه کنترل از راه دور با مسلسل نگهبانان مسلح به گشت زنی در طول راهروها نصب شده است.
با وجود آلکاتراز در حال طراحی را به خانه "بدتر از بدترین" از جنایتکاران که مشکلات ناشی از در زندان های دیگر، در زیر دستورالعمل ها و مقررات های تعیین شده توسط مدیران سخت گیر زندان، دادگاه می تواند یک زندانی را به طور مستقیم به آلکاتراز فرستاده شده را مستقیم را ندهد، با این حال آنها را برای سوء رفتار و اقدام به فرار از زندان های دیگر آلکاتراز تحقیقات قوی و ارزیابی های قبل از ورود خود را انجام داده بود زیرا از زندان های دیگر به راحتی فرار می کردند. تجهیزات امنیتی در زندان بسیار بود، با چک کردن مداوم کافه ها، درب ها، قفل ها، تجهیزات الکتریکی و غیره، را به اطمینان از اینکه امنیتی را شده است broken.During یک روز استاندارد زندانیان خواهد بود شمارش 13 بار، و نسبت زندانیان به نگهبانان کمترین از هر زندان های آمریکا از آن زمان بود.
در واقع تعداد نگهبانان از تعداد زندانیان بیشتر بود!
درب جلو از فولاد ساخته شده برای هر زندانی فرار را از طریق این در تقریبا غیر ممکن می ساخت.
دفتر ثبت زندانیان نشان می دهد که 1576 زندانی در کل در آلکاتراز در طول زمان خود را به عنوان یک زندان فدرال وجود دارد، هر چند آمار و ارقام گزارش شده متفاوت اند و برخی اعلام کرده اند 1557
رابرت Stroud، که بهتر به عموم مردم به عنوان کفترباز از آلکاتراز (1890 ژانویه 28 - 21 نوامبر، 1963) شناخته شده بود، در سال 1942 به آلکاتراز منتقل شد. در سنین جوانی او را به علیل و جو در زمان و در یک قتل در یک نزاع و جدال مست درگیر شد. پس از نظر در مک نیل جزیره و زندان فدرال Leavenworth، جایی که او افسر اندرو ترنر را کشته بود، او به آلکاتراز منتقل شد، با حکم او گسترش داده است.
همانگونه که عنوان شد این مکان امروز پذیرای توریست ها و نیز محققان روحی ست که برای ثبت پدیده های روحی قدم به این جزیره می گذارند. از بیشترین گزارش های بدست آمده می توان به صدای فریاد و ناله درون برخی سلول ها ، باز و بسته شدن خودبخود درب های فلزی سلول ها که بشدت به هم برخورد می نمایند ،و دیگر صداها ناشی از برخورد اشیاء ، احساس لمس شدن توسط اشیاء زبر اشاره نمود.
در بخش سی (C) زندان که شاهد آشوب زندانیان و مرگ سه نفر در اثر همین ماجرا بوده تجسد روح فردی با لباس زندان از مواردی ست که آمار بالائی از مشاهدات را بخود اختصاص داده است. اما بخش (D) که بعنوان چال در میان زندانیان مشهور و سلول های انفرادی در آن قرار داشتند بالاترین میزان تسخیرشدگی را در میان سایر نقاط زندان بخود اختصاص داده است.
نکته بسیار جالب درمورد بخش (C) اینکه دمای این نقطه تاحدی با سایر نقاط متفاوت و سرد است که بازدیدکنندگان می توانند بخار تنفس خویش را در هنگام حضور در این نقطه از زندان مشاهده نمایند.
در این بخش سلولی وجود دارد که نور آن تنها توسط یک روزنه بسیار ریز تامین می گردید. در پرونده های موجود از دوران فعالیت زندان به موردی بر می خوریم که جسد یکی از زندانیان با خراش هائی غیر طبیعی و عجیب بر روی گردن و درحالیکه خفه شده بود در این مکان پیدا شده. گزارشات متعددی از روئیت دو چشم درخشان در منتهی الیه این سلول تاریک حاصل گردیده اند. این زندانی روز قبل از حادثه نگهبانان را از حضور یک ماهیت غیر انسان با چشمانی درخشان و سیاه در درون سلول مطلع نموده اما طبق معمول به این ادعا توجهی نشد. ضمناٌ نگهبانان این بخش بارها مشاهده تجسد سربازی با لباس دوران جنگ های داخلی را به مدیر زندان گزارش نموده اند.
این زندانیان در اظهارات خود یک حرف مشترک را تکرار کردند .
" هر کاری میخواهید با من بکنید ولی من به آلــکاتراز برنمیگردم "