مطلب ارسالی کاربران
حیف از رویاهایی که سوخت/ بوي احمدينژاد از دولت روحاني!
رسول بهروش
اينجا چهجور جايي است كه يك انتقاد يك خطي از وزير ورزش را بايد با يك گوني شكر هفتتپه پايين داد؟
اتفاقي كه رخ داده، ساده اما عجيب و تكاندهنده است. حنيف عمرانزاده كه يكي از شاكيان افشاي رقم قراردادها در فوتبال ايران به شمار ميرود، بعد از بازي حذفي استقلال برابر شهرداري سمنان به انتقاد از اين اتفاق پرداخت. او گفت اگر بنا به شفافسازي است، بايد فيش حقوقي وزير ورزش و معاونانش هم منتشر شود. انگار كه همين يك جمله ساده زلزلهاي در اركان باشگاه استقلال بهوجود آورده باشد، ظرف تنها چند ساعت موجي از اتفاقات حيرتانگيز در اين مجموعه رخ داد. ابتدا خبر عذرخواهي حنيف از وزير ورزش منتشر شد، سپس سايت رسمي باشگاه استقلال خبر توبيخ اين بازيكن را روي خروجياش گذاشت، چند دقيقه بعد همين رسانه مصاحبهاي جديد از عمرانزاده منتشر كرد كه وي در آن ضمن عقبنشيني شديد، به تمجيد از جناب وزير پرداخته بود.
با اين همه انگار دل آقايان آرام نميگرفت. جمعه شب خود حنيف در مصاحبه با يك خبرگزاري ديگر از گودرزي بهعنوان «پدر ورزش ايران» نام برد و بهرام افشارزاده، مديرعامل باشگاه استقلال نيز پيش از ظهر شنبه در گفتوگو با سايت نزديك به وزارت ورزش به طرز فجيعي از «وزير دانشگاهي» ورزش تعريف و تمجيد كرد! آدم وقتي اين اتفاقات را ميبيند، يك لحظه دچار شوك و حيرت ميشود و از خودش ميپرسد اينجا چهجور جايي است كه يك انتقاد يك خطي از وزير ورزش را بايد با يك گوني شكر هفتتپه پايين داد؟!
حسن روحاني آمده بود تا بعد از 8 سال سياهي، يك انقلاب فرهنگي اساسي در اين مملكت به وجود بياورد اما امروز بعد از 2 سال ميتوان به صراحت ادعا كرد اين اتفاق حداقل در حوزه ورزش به هيچ وجه رخ نداده است. كاش روحاني نداند در وزارت ورزش او چه اتفاقاتي رخ ميدهد كه اگر بداند و چيزي نگويد، بخش بزرگي از اميدهايمان به فنا رفته است. سال گذشته وقتي علي دايي از انتشار فايل صوتي يك جلسه محرمانه در وزارت ورزش برآشفت و در رسانهها خطاب به روحاني گله كرد، آقاي وزير ورزش اين انتقاد را تاب نياورد و پشت پرسپوليس و مربياش را خالي كرد. وقتي دايي گفت گودرزي او را بركنار كرده، وزارت از اين مربي شكايت كرد اما بلافاصله بعد از آنكه كاظمپور در دادگاه به نفع دايي شهادت داد، اين چهره از عضويت در هياتمديره پرسپوليس كنار گذاشته شد! اين وضعيت ورزش ايران در دولت تدبير و اميد است؛ جايي كه آقاي وزير در اردوي كشتي فرنگي به خاطر انتقاد نوروزي از شرايط مالي با اين ورزشكار درگير ميشود و در استقبال از كاروان اعزامي به اينچئون، سراغ ورزشكار زني ميرود كه در كرهجنوبي او را مورد نقد قرار داده بود!
حالا هم تراژدي حنيف پيش آمده است؛ بازيكني كه در يك جامعه مدعي آزادي فقط به خاطر حرف زدن درمورد حقوق وزير ورزش گوشه رينگ برده ميشود. از همه عجيبتر رفتار بهرام افشارزاده است. مديرعامل باشگاه استقلال كه با حفظ سمت سرپرست حوزه وزارتي وزارت ورزش هم هست، طوري از عظمت گودرزي حرف ميزند كه پشت مخاطب ميلرزد. رفتار اين روزهاي او شبيه همان زماني است كه داريوش مصطفوي بعد از جلسه با عليآبادي گفت «در اين يك ساعت به اندازه 50 سال از عليآبادي درس مديريت گرفتم!» خب اگر قرار بود ما همين فضا را در كشور داشته باشيم، اصلا چرا رييس جمهور عوض شد؟ اگر قرار است امروز كار يك بازيكن ساده فوتبال را به جايي برسانيم كه از گودرزي به عنوان «پدر ورزش ايران» نام ببرد، خب چه كاري بود كه به تغييرات دل خوش كنيم؟ احمدينژاد بود، عليآبادي بود، جواد خياباني هم داشت برايشان همين كارها را ميكرد!
سالهاست در ورزش اين مملكت به اين نتيجه رسيدهايم كه اسمها عوض ميشوند اما رسمها تغيير نميكنند. اين يكي هم مثل اينكه شبيه همانهاست؛ گودرزي در امتداد عليآبادي، سعيدلو و عباسي، شايد هم نسخه بهروز شده و متكامل آنها! نااميدكنندهترين خبر اين روزها، ناقص از كار درآمدن دسته كليد رييس جمهور است؛ افسوس!
رسول بهروش-بانک ورزش