همه چیز برای دورتموند به کابوسی بدل شده. مثل سقوط از پرتگاه با حرکت آهسته در خواب... و برای یورگن کلوپ تمامنشدنی و بیپایان...
به همین دلیل کلوپ پس از آخرین دیدار نیم فصل اول که با شکست 2-1 برابر وردربرمن پایان یافت با لحن تلخی به خودش نیش زد و گفت: «... خبر خوش این که سال 2014 پایان یافته...» بله 2014 پایان یافته و هیچ سالی چنین طعم دوگانهای برای دورتموند نداشته. 2014 سالی بود که دورتموند در آغازش کنار بایرن مونیخ یکی از دو تیم برتر بوندسلیگا شد. آنها فصل 14-2013 را با زدن 80 گل و دریافت فقط 38 گل به پایان بردند و حالا در نیم فصل 15-2014 به صورت وارونهای یکی از دو تیم آخر جدول بشمار میروند. آن پایین. نامزد سقوط. جایی که طرفدارانشان با بهت به جدول نگاه میکنند و رقبایشان با پوزخندهای آمیخته به ناباوری.
دورتموند در شرایطی به دیدار وردربرمن شتافت تا آخرین دیدار نیم فصل اولش را برگزار کند که برمن قعرنشین جدول بود و آخرین تیم بوندسلیگا بشمار میرفت. آنها با 18 گل زده یکی از ضعیفترین خطوط حمله لیگ را معرفی کرده بودند و با 38 گل خورده بدترین خط دفاعی لیگ را به رخ میکشیدند. با این وصف کابوس دورتموند برابر آنها ادامه یافت و مردان کلوپ برابر بدترین دفاع لیگ هم ناکام ماندند. دیوید سلکه 19 ساله مت هاملز بزرگ را پشت سر گذاشت و در دقیقه 3 دروازه میچل لانگراک بیتجربه، که جای وایدنفلز پرتجربه ولی پراشتباه این فصل بازی میکرد، را گشود و دورتموند بار دیگر عقب افتاد...ورود کاگاوا جای سباستین کل بیثمر بود و دروازه دورتموند در دقیقه 62 بار دیگر فرو ریخت. تک گل هاملز در بیست دقیقه به پایان کافی نبود... همین طور ورود بلاژیکوفسکی جای پیژک... رافائل وولف سنگربان برمن تسلیم نشد تا دهمین شکست دورتموند ثبت شود و یادمان باشد تعداد شکستهای هیچ تیم دیگری جز دورتموند در جدول دو رقمی نیست. دهمین شکست برای تیمی که تنها شکارچی بایرن بزرگ خوانده میشد رقم خورد، برای قهرمان بوندسلیگا 2011 و 2012، برای فینالیست لیگ قهرمانان 2013، برای احتمالا دوست داشتنیترین مربی اروپا... سوت پایان که به صدا درآمد برمن در رتبه شانزدهم قرار گرفته بود و دورتموند کنار فرایبورگ یکی از دو قعرنشین جدول بشمار میرفت.
ولی آنچه برابر برمن رقم خورد غیرمنتظره نبود. آنچه رخ داد فرایندی بود که دورتموند در سراسر فصل در لیگ طعمش را چشیده بود. دورتموند فصل جدید را در خانهاش برابر لورکوزن آغاز کرد. همان جایی که هشتاد هزار طرفدار زردپوش جمع شده بودند تا نخستین پیروزی را جشن بگیرند. ولی همه چیز مصیبتبار آغاز شد. ناباورانه و گیجکننده. عقربه به ثانیه 8 که رسید دروازه وایدنفلر باز شده بود. زردپوشها پس از آن حمله کردند و حمله. حملههایی پراکنده، حملههایی بیثمر. عقربه واپسین ثانیههای وقت تلف شده را طی میکرد - دقیقا دقیقه 95 - که کیشلینگ برای دومین بار دروازه وایدنفلر را گشود.
دو پیروزی بعدی گول زننده بودند. پیروزی 2-3 برابر آگسبرگ و 1-3 مقابل فرایبورگ (بهترین پیروزی دورتموند تا اینجا) بازتابنده نمایش مردان میانی بود که نمیتوانستند از خط دفاعی زردپوشها – دورم، پاپاسدوپولوس، سوبوتیچ و پیژک – دفاع کنند. جایی که نشانی از نمایش باصلابت مردان میانی دورتموند بر جای نمانده. کلوپ برابر آگسبرگ به سیستم 1-4-1-4 روی آورد و سباسیتن کل را پشت سر گراسکروتز، ریوس، یوجیچ و مخیتاریان قرار داد و در دیدار با فرایبورگ به سیستم 1-3-2-4 با ترکیب سباستین کل و یوجیچ جلوی مدافعانش و گراسکروتز، کاگاوا و مخیتاریان دل بست. این تغییرات برای استوار ساختن تیم از دیداری به دیدار دیگر تکرار شدند و تکرار. بیثمر و بیاثر و دورتموند پس از آن دو پیروزی خفیف برغم پرواز اروپایی در لیگ قهرمانان خود را در لیگ پیدا نکرد و نتایج توام با ناباوری یک به یک از راه رسیدند: شکست از ماینتس، شالکه، هامبورگ، کلن، هانوفر که میانشان تساوی 2-2 با اشتوتگارت بهترینشان بشمار میرفت. دیداری که دورتموند در آن تا دقیقه 76 با دو گل عقب بود و اوبامیانگ در دقیقه 74 فاصله را کم کرد و ایموبیله در یک دقیقه به پایان دیدار را به تساوی کشاند... نبرد جانانه با بایرن مونیخ میتوانست مردان کلوپ را احیا کند که نکرد. ریوس دروازه بایرن را در نیمه اول گشود ولی دو گل دیرهنگام آرین روبن و لوواندفسکی طی سه دقیقه 85 تا 88 فرجام تلخی را رقم زد.
دیدارهای دورتموند نشان میدادند مردان کلوپ در نیمه زمین حریف به پرسینگ روی میآورند و از دو گوش هم به جلو میتازند. تعداد شوتهای دورتموندیها پس از بایرن مونیخ و بایر لورکوزن بیشتر از حریفان بوده، با این وصف در قعر بسر میبرند، چرا که ضربههایشان نه دقت داشته و نه قدرت. چنان که آنها هفته پیش برابر وولفسبورگ پنج فرصت مناسب بر باد دادند. جایی که نمیتوان به رفتن لوواندفسکی در نوک خط حمله اشاره نکرد. اینکه ایموبیله پر شر و شور نتوانسته جای خالی شده شماره 9 سه فصل درخشان دورتموند را پر کند. اینکه دورتموند طی 17 دیدار فقط 18 گل زده، در حالی که مثلا پادربورن کوچک 19 بار دروازهها را گشوده نمایانگر نزول خط حمله تیمی است که روزگاری آتشین خوانده میشد...
نیم فصل تمام شده و دورتموند یکی از دو تیم قعرنشین بشمار میرود، قعر، قعر، قعر... زمستان آغاز شده و کلوپ و دورتموند برای بازیابی پنج هفته فرصت دارند تا زمستان سرد طولانی را از پایین جدول آغاز کنند. 31 ژانویه دور نیست و تاریخ سفر به میدان بایرلورکوزن همین نزدیکی است... همه چیز برای کلوپ یادآور بالا رفتن از ستیغ کوهی بلند و رفیع شده و طرفداران دورتموند میخواهند به مردانشان دل ببندند تا از آن صخرهها بالا روند، فقط اگر کابوس تلخ نیم فصل اول گریبان زردپوشهای دوست داشتنی را نچسبد و سقوط از پرتگاه با حرکت آهسته تکرار نشود.