سلام ، تصمیم به نگارش یک مقاله گرفتم . دوست نداشتم به این صورت چیزی منتشر بکنم چون در اندازه سوادم نمیدونستم که به این نوع اظهار نظر بکنم ، خیلی مواقع در نیم فصل دست به قلم شدم ، دلم شکسته بود ، ناراحت بودم . عصبانی عصبانی و فقط عصبانی . شروع فصل بود و من استرس زیادی داشتم تا ببینم تیم محبوبم ، تیمی که از موقعی که شناختمش براش عشقم رو گزاشتم این فصل ، بعد از چند فصل پیاپی به چه شکل در اومده . خرید ها من رو راضی کرده بود و پیش خودم زمزمه میکرد که اگر این بازیکن ها همون بازیکن های فصل پیش با همون عملکرد باشن ، من چیزی کم ندارم ، یعنی ما چیزی کم نداریم ، غشقی که مجبور بودم خودم اون رو به دوش بکشم ، هیچ وقط همدمی پیدا نکردم غیر از فضای مجازی ، که اونجا هم احساس همدردی نمیکردم ، خیلی رک بگم . دوست داشتم از نزدیک همه چیز رو ببینم تا شاید قسمت کوچکی از احساسم رو توی چشم ها و احساسات دیگران ببینم ولی ... قسمت من از این عشق همیشه تنهایی بود . فصل شروع شد و من منتظر بودم ، با برد اول مسرور شدم ، فریاد زدم . آخه بایرن مونیخ برای من معنای زیادی داشت . حتی بیشتر از شالکه . اون هم با وجود گوتزه ، لواندوفسکی . دوست داشتم صورت هاشون رو ببینم تا شاید مثل کاگاوا و شاهین پشیمونی رو تو صورتشون ببینم ، موفق هم شدم ، این حس من رو آروم کرد تا روزی که ... استرس و ناراحتی بر من چیره شد . سوار بر بردی که کسب کرده بودم اخبار رو دنبال میکردم و مغرور بودم اما یک اتفاق ... . روز اول شروع بوندسلیگا شد و من پای تلوزیون نشستم و حسابی منتظر بودم تا یه اتفاق حسابی من رو شکه کرد ، همون شبکه که حتی با گزارش های مسخره اش به من آرامش میداد ، دیگه بازی ها رو پخش نمیکرد . به هر دری زدم کلی گشتم ولی دسترسیم محدود بود و این شد که خیلی از بازی ها رو با سختی دنبال کردم و بی کیفیت و همیشه منتظر برای قطع شدن . همونجوری که وقتی از شبکه دیگه ای یکی دیگه از بازی ها رو دیدم بعد از ورود بازیکن ها ، صفحه قطع شد و اینترنتی که هیچ وقت بهش امیدوار نبودم . این مقدمه طولانی رو گفتم تا درد و دل بکنم ، شاید برای اولین بار . شکست ها حسابی من رو شکه کرد و ناراحت ، فکر کردم ، فکر فکر فکر . ولی به جایی نرسییدم ، انتظار کشیدم اما ... منتظر تموم شدن نیم فصل بودم تا شاید از دیدگاه خودم با توجه به اطلاعاتی که داشتم علت ها رو ببینم ، من طرفدار این باشگاه هستم و کارشناس نیستم ولی دوست دارم مخصوصا هوادار های دورتموند ، با من همراه بشن تا شاید بتونم نظر های خودم رو شاید اصلاح بکنم و چیز بیشتری بفهمم تا اینکه چیزی یاد بدم . علت ها رو دسته بندی میکنم تا خیلی مرتب به موارد توجه کنیم .
1 . جام جهانی
بازی های ملی ، همیشه برای مربی ها یه چالش مهم تلقی میشه ، حتی در آلمان . از صحبت های مدیران و مسئولان بایرن میشه این رو درک کرد . قبل از شروع فصل ، انتظار کشیدم برای ضعف بایرن و شاید ضعف بدنی و خستگی . اما فکر میکنم غیر از ضعف بدنی مخصوصا برای آلمانی که قهرمان جام شد یه پیام دیگه همراه داشت . حس جدا بودن ، حس قهرمانی ، باشگاهی مثل بایرن از این نظر مستثنی بود بخاطر حضور 7 بازیکن تاثیر گذار که شاید به نظرم تمامی این ستاره ها یه روحیه قهرمانی در بایرن رو به وجود آوردن . با حضور درخشان روبن در این جام اما در تیمی مثل دورتموند این وضع فرق کرد . فقط با حضور 4 بازیک در تیم ملی آلمان یه حسی به وجود اومد که این 4 نفر یه استثنا هستن البته در مورد رویس بعدا نظرم رو اعلام میکنم . میدونم تا حدی میتونه این فرضیه غلط و غیر علمی باشه ولی ارزش بررسی کردن رو داره . حضور لانگراک در تیم ملی استرالیا که بدون بازی این جام رو تموم کرد . سوکراتیس که به نظر خیلی از کارشناس ها عملکرد خوبی داشت اما خیلی زود مصدوم شد و شاید حضور اون در یونان شاید بتونه خیلی جدا از بازیکن هایی که در تیم ملی آلمان بودن تفسیر بشه . بحث کاگاوا کاملا جدا هست و حتی گینتر که بعد از جام به تیم تزریق شدن . اما شاید حضور هوملس و وایدنفلر و حتی دورم و کوین بتونه اونا رو خیلی از بقیه بازیکن ها از نظر روحی جدا بکنه . اونا با عنوان قهرمان به بروسیا اضافه شدن بعلاوه خرید گینتر و شاید این بتونه عملکرد گوندوغان مصدوم و بی روحیه که حتی امید نداشت بتونه پا به توپ بشه ، اشملزر که در لحظات آخر خط خورد ، رویس مصدوم و غمگین زوج لهستانی که شانس برای حضور در این حام رو نداشتن درست مثل میخیتاریان و نکته مهم تر اسون بندر که حتی انتخاب نشد . سوبوتیج مصدوم و شاهین و حتی آئوبامیانگ که فکر کنم تو شرایط روحی بهتری بود ، چون هیچ امیدی برای حضور گابن در جام نداشت . عملکرد ضعیف ایتالیا و ایموبیله رو هم اضافه بکنید . شاید این مورد بتونه گوشه ای از مشکلات تیم رو توضیح بده . با مشکل ضعف بدنی و خستگی موافق نیستم . عاملی که شایدد این نظریه رو ثابت بکنه جمله و نقد کلوپ به تیم هست " بازیکنان تمرکز ندارند " جمله ای که این فصل با اون آشنا شدیم . جالی اینحجاست که 175 میلیون یورو از ترکیب دورتموند در تیم های ملی ای بازی میکنند که هیچ موفقیتی در سطح ملی نداشتند . لهستان ، صربستان ، ژاپن ، ارمنستان ، ایتالیا ، گابن و ... شاید بشود امریکا و کلمبیا رو از این لیست جدا کرد اما نه آدرین راموس بازیکن مهمی برای کلمبیا بود و نه جوزف جیائو .
2 . مصدومیت
بازگشت از مصدومیت ؛ سوبوتیچ و گوندوغان ، در قسمت اول و بلاژیکفسکی و رویس در سمت دیگر .
سوبوتیچ هیچوقت اون مدافع قبل نشد و نتونست حداقل تا امروز ، اون روند خودش رو پیدا بکنه و اشتباه های وحشتناک اون که نمیشد حتی تصور کرد که این اشتباه ها از بازیکنی سر میزنه که یه زمان فکر میکردی سوکراتیس یه خرید اضافه هست و خیلی زود بعد از بازگشت نون تبدیل به یه نیمکت نشین میشه . ایلکای که رفته رفته خودش رو پیدا کرد و شاید هنوز اون ایلکای قدیمی نشده باشه اما همه رو امیدوار کرده و توی مسیر درستی قرار گرفته . رویس و کوبا که فرصت نداشتند و دوباره مصدومیت به سراعشون اومد . رویس هنوز مصدوم ولی کوبا ... هنوز فرصت پیدا نکرده که شاید خودش رو امتخان بکنه و قضاوت بسیار زود هست . میکی که تو بد شرایطی مصدوم شد . درسته میکی ، اون میکی قبلی توی تیم اکراینی نیست اما حضورش میتونست حداقل تیم رو تقویت بکنه . در نهایت سوکراتس که آرزوی برطرف شدن مصدومیت رو میکنی تا شاید تو رو از دست عذاب سوبوتیچ راحت بکنه البته هنوز چشمت به اون اشتباه های سوکراتیس در اوایل فصل هست . مصدومیت های هوملس رو فراموش نکنیم ، اون از هفته اول و چهارم ، مصدوم بود و هفته 11 تا 13 رو با مصدومیت پشت سر گذاشت . سارر جوان و آینده دار که با مصدومیت اوایل فصل شانس برای حضور در میدان رو از دست داد . مصدومیت های دنباله دار شاهین در این فصل و حتی دونگ ون جی کره ای . تنها بازیکن هایی که این فصل با مصدومیت مواجه نشدند ، وایدنفلر ، لانگراک ، گینتر ، کاگاوا ، گروسکروتز ، یوجیچ و اوبامیانگ بودند . این پاسخی به جواب برخی منتقدین هست که عنوان میکنند چرا ترکیب کلوپ ، ثابت نبوده و تغییرات زیادی داشته . جالب تر مقایسه دورتموند تا اینجا کار با دورتموند سال پیش در این موقع است . تنهای بازیکنی که از ابتدا تا هفته 12 مصدوم بود ، پیشچک بود که با عملکرد عالی گروسکرویتز حتی بازگشتش با تردید روبرو بود . اشملزر که 5 هفته آخر رو از دست داد و دورم ظهور کرد که در نهایت اشملزر رو تا حتی اینجای فصل به یک انتخاب دوم تبدیل کرد و حتی به جام جهانی رفت . عدم حضور کهل که با تو حضور بندر زیاد مورد توجه نبود . بحص عدم حضور هوملس به عنوان یک مشکل اساسی در 5 هفته پایانی نیم فصل به یک مشکل تبدیل شد که کلوپ رو به فکر جذب گینتر جوان در آخر فصل انداخت و گوندوغان که پاشنه آشیل و مهره گمشده فصل پیش بود . فراموش نکنید که چه مشتری هایی با توجه به عملکرد فصل پیش برای اون صف کشیده بودند . باز هم جالب تر اینکه در فصلی که دورتموند قهرمان بوندسلیگا شد ، مصدومیت ها گریبان گیر مهره های اصلی نشد و هیچ بازیکنی غیر از اووومویلا نیمکت نشین بیشتر از 3 هفته مصدوم نشد . اما سوال همچنان باقی است که چرا دورتموند در این 2 فصل این همه مصدوم دارد ؟ تمرینات سخت کلوپ ، خشونت سایر تیم ها ؟ یا ... که در فرصت مناسب به آنها در مقاله ای جدا میپردازم .
3 . بایرن مونیخ
موی دماغ این چند ساله دورتموند ، با سرمایه و مدیریت قوی این چند فصل حسابی دورتموند رو مواقع حساسی اذیت کرده ، داستان گوتزه رو فراموش نکنیم که در حساس ترین موقع فصل ضرر بسیار زیادی به تیم زد ، حضور لواندوفسکی و در این فصل هم با شیطنت مدیران بایرن و به حاشیه کشاندن مارکو رویس با اعلام بند جدایی در قرارداد اون و مصاحبه های عجیب در مورد باشگاه که واکنش هایی رو هم همرا داشت . البته این حق هر تیمی است که بازیکن جذب بکند و مخالف این داستان نیستم اما این موارد ، غیر از لواندوفسکی که تصمیم شخصی بود و در آخر فصل جدا شد و مسئولین و هواداران هم کاملا از زیر و بم قضیه خبر داشتند حضور گوتزه با رفتاری عیر ورزشی همراه بود و مخصوصا در این فصل با مسئله مارکو رویس این فرضیه رو بیشتر مورد تایید قرار داد .
4 . در پست های مختلف چه میگذرد ؟
دروازه بانی
مسئله پیچیده این فصل ، با کنار گذاشتن وایدنفر و بازی دادن با لانگراک در هفته های آخر ، شاید بخاطر عملکرد ضعیف و بی انگیزگی بعد از حضور در تیم ملی . هرچه هست علت کاملا مشخص نیست و اگر شرایط به این صورت ادامه داشته باشد میتواند مسئله ساز باشد . فروش رومن غیر از انتظار است و لانگراک با توجه به عملکرد خوبی که داشته و تاکبد کلوپ و اعتقاد او بر لانگراک اما به نظر نمیرسد بتواند به عنوان دروازه بان اول ایفای نقش کند . با توجه به این مورد و سن زیاد وایدنفلر ، کلوپ باید به فکر جذب یک دروازه بان آینده دار باشد . در مورد حضور بازیکنی اظهار نظر نمیکنم زیرا خارج از فهم تخصصی من میباشد اما با توجه به روند فعلی ، اوضاع مناسب نیست .
دفاع
در مرکز دفاع 5 بازیکن به استثنا سارر که حضور او دور از انتظار نیست ، شانس بازی کردن دارند . با هوملس که رهبر این خط است اما انتخاب 3 بازیکن دیگر ، کمی سخت است . با افت شدید سوبوتیچ و بازی های نا امید کننده سوکراتیس و اشتباه های وحشتناک گینتر ، باید امیدوار به آینده بود تا این سه نفر با روند آماده سازی ذهنی و فیزیکی به فرم قبلی خود برگردند . فراموش نکنید این سوبوتیچ و سوکراتیس در روزهای خوب یکی از بهترین مدافعان جهان بودند و امید پیشرفت این بسیار زیاد است . گینتر جوان و آینده دار ، یکی از امید ها در این خط میباشد که به نظر میرسد در آینده مدافع مطمئنی خواهد بود . اشملزر ، جای خود را به اریک دورم داد اما هیچوقت عملکرد خوب وی در دو فصل گذشته فراموش نمیشود و پیژچک که روند رو به رشدی را بعد از مصدومیت خود طی کرده و به نظر نمیرسد که آلترناتیو مهمی در این پست داشته باشد .
هافبک
در فاز تدافعی ، بندر ، کهل و کـِرش به نظر میرسد که همه منتظر بازگشت بندر به روزهای خوب بودند که یکی از نکات مثبت این فصل حضور قدرتمندانه اوست . کهل و کـِرش با توجه به سن بالا به نظر میرسد بیشتر یک بازیکن جانشین ( در صورت حضور تمامی بازیکنان ) هستند اما در کنار این سه با سه گزینه دیگر ، یعنی ایلکای ، شاهین و یوجیچ میرسیم . شاهین مصدوم در فصل پیش نشان داد که میتواند بازیکن قدیمی دورتموند در قلب هافبک باشد اما امید آینده برای چند فصل بعدی یوجیچ است . با توجه به حضور موثر در حملات شاید بتواند یکی از هافبک های ثابت بروسیا تبدیل شود .
در فاز تهاجمی ، از بین میکی و کاگاوا یکی را انتخاب کنید ! بسیار سخت است . در صورت فرم خوب تصمیم گیری بسیار سخت است . رویس هم به عنوان یک بازیکن ثابت آلترناتیوی ندارد اما مسئله از جایی شروع میشود که بلاژیکفسکی مصدوم به میادین بازگشته است و در صورت فرم خوب ، ترافیک در این خط بسیار زیاد است . خرید جدید کوین کَمپل را هم اضافه کنید که در صورت درخشش میتواند خیلی از معادلات را به هم بزند و شاید کلوپ را مجبور به فروش یکی از هافبک های تهاجمی خود بکند . به نظر میرسد آئوبامیانگ را باید از این پست جدا کرد و وی را در فاز تهاجمی مورد بررسی قرار داد
مهاجم
آئوبامیانگ بهترین بازیکن نیم فصل بود و شکی در این نیست اما ایموبیله در بازی های آخر همه را امیدوار کرد و آدرین راموس که فصل درخشانی را در هرتا سپری کرد شاید به حاشیه کشانده شود . جی که خبر جدایی اش کاملا قابل پیشبینی بود از این معادلات کاملا جداست .
نکته مهم :
اما چیزی که مطرح است ، فرم ضعیف تیم در نیم فصل اول میباشد ، مصدومیت های پیاپی و بازی های ضعیف که تمام این معادلات ایده آلیستیک را بر هم زده و به بازیکنانی که امیدی برای حضور آنها در نیم فصل نبود را تبدیل به یک آلترناتیو و حتی در مواقعی تبدیل به بازیکن اصلی کرده . بازیکنانی نظیر Maruoka ، Gyau ، Kirch ، Stankovic ، Hornschuh ، Sarr و Narey
موارد دیگر :
با نگاهی به جدول بوندسلیگا ، متوجه پیشرفت ولفسبورگ به رهبری دیتر هـَکینگ و لورکوزن به رهبری راجر اشمیت هستیم . سرمایه گذاری این دو تیم آنها را به رقیب سرسختی تبدیل کرده . گرچه هنوز با توجه به عملکرد ضعیف بروسیا به اعتقاد من فاصله زیادی با بروسیا دارند . آرمانگرا نیستم اما کافی است به همین بازی اخیر با ولفسبورگ نگاه کنید سپس میبینید یک برد شیرین تبدیل به تساوی شد ، عملکرد قوی در لیگ قهرمانان دلیل دیگر است . حضور دی متئو در شالکه نوید پیشرفت شالکه در آینده را میدهد و حتی گلادباخ فاوره و آگسبورگ وینزیرل . اما من هنوز اعتقاد دارم اگر به فرم ایده آل برسیم که با توجه به این فرصت پیش آمده در نیم فصل ، امکان آن زیاد است . دورتموند در این فصل به عنوان تیم دوم معرفی میشود . مشکل ، ضعف تیمی مثل آنچه در سالهای قبل در هامبورگ و برمن دیدیم نیست و شاهد این ادعا دو دلیل قبلی است . اما باید آن نیمه لیوان را دید . در صورت عدم صعود به لیگ قهرمانان ، دورتموند از نظر مالی با مشکل مواجه خواهد شد و حتی شاید شاهد ترک عده ای از بازیکنان باشیم . به اعتقاد من تنها وظیفه و کاری که از دست ما بر می آید در یک 3 حرف خلاصه میشود " حمایت ، حمایت ، حمایت "