دکستر سریالی است که همانند کاراکتر اصلی اش خیلی آرام و پرطمانینه شروع می کند و به خاطر همین شروع آرام اش احتمالن تعداد زیادی از تماشاگران اش را از دست می دهد ولی بهترین چیز ها همیشه از آن کسانی است که صبر می کنند پس از دو قسمت آغازین بینندگان این سریال نیز رفته رفته با ریتم خاص و منحصر به فرد این سریال هماهنگ می شوند و تازه در می یابند که با جذاب ترین قاتل زنجیره ای تاریخ سینما و تلویزیون طرف هستند روان نژندی کاریزماتیک که از تمام همتایانش جالب تر و منحصر به فرد تر است. شاید در ابتدا ارتباط برقرار کردن با کاراکتر اصلی سریال با توجه به این که یک قاتل زنجیره ای است مقادیری سخت به نظر برسد ولی کم کم از او خوش مان می آید دقیقن به همان دلیلی که از ژوکر در شوالیه ی تاریکی و یا "مارو" در شهر گناه خوش مان آمده بود کاراکتر هایی از این دست دقیقن دست روی حساس ترین بخش وجودمان می گذارند.آن ها بخش تاریک وجود ما را قلقلک می دهند و یک جور هایی ما را شریک جنایت های خود می کنند و این گونه است که ما هم تبدیل به وجودی یگانه با آن ها می شویم و دکستر مورگان یکی از غریب ترین بد من هایی است که تا به حال با آن موجه شده ایم.او شاید برای لذت بردن از فرآیند قتل مرتکب جنایت شود ولی برای خود اصول و قواعد اخلاقی سفت و سختی دارد .اصولی که هری مورگان ، ناپدری اش به او یاد داده و کدی که بر طبق آن قربانینانش را انتخاب می کند.هیچ کدام از قربانینان دکستر آدم های بیگناهی نیستند و همه شان افرادی هستند که دست شان به خون آلوده شده و مرتکب قتل شده اند و توانسته اند به نحوی از تیغ عدالت فرار کنند و این جاست که دکستر وارد می شود و عدالت را به شیوه ی خودش در مورد آن ها اجرا می کند او با لذت تمام ان ها را می کشد و سپس تکه تکه شان می کند و بعد تکه های بدن شان را یک جایی سر به نیست می کند.
دیالوگ های نمونه :
دیالوگ جالبی که بین دکستر و یکی از قربانیانش که به تخت بسته شده رد و بدل می شود.
-"من توی ****زاده رو می کشم!"
_"نه آقای جیمینز! امشب من می خوام تو رو بکشم"
دبرا مورگان رو به کویین:"احتمالن مجوز تفتیش خونه ی کول هارمن تا به حال اومده بیا برینیم توی اتاق پذیرایی خونه ی اون!"
" من عاشق هالووینم یک بار در سال ، وقتی که همه یک ماسک به صورت شون می زنن ، نه فقط من ، مردم فکر می کنن که این خیلی با مزه ست که وانمود کنن که یه هیولان در حالی که من تمام زندگیم رو صرف این کردم که وانمود کنم که یه هیولا نیستم! " ------ دکستر مورگان
و اینم اولین دیالوگ فیلم که بنظر من بهترین دیالوگ فیلم هم هست(مخصوصا خط اولش) و از زبون خود دکستر گفته میشه :
Tonight's the night
And it's going to happen
again and again
" امشب همون شبه
...
و قراره دوباره و دوباره اتفاق بیوفته "
پی نوشت : دکستر برایم عزیز تر از این است که بخواهم با نوشتن این یادداشت بی خیالش شوم ، به زودی مفصل تر از این هم در مورد دکستر مورگان و جنازه هایی که پشت سرش باقی می گذارد خواهم نوشت ... .
پی نوشت 2 : عکس پست رو ذخیره کنید کیفیتش بالاست و از خوندن دیالوگهاش درس بگیرید بلکه رستگار شدید ...
و در آخر هم یه دیالوگ میگم واسه اونایی که سریال رو دیدن و درک میکنن که این دیالوگ با صدای هری چقدر فوق العادست :
Welcome Home... , Son