از روی دست هشت...
وقتی عادل دوشنبه شب، صدایش را روی نریشن کریمی بالا و پایین می برد، محو تماشای صحنه های زیبا و خاطره انگیز بودیم.فکرمان رفته بود روی "شوف شوف "گفتن گزارشگر عرب .فکرمان رفته بود روی گل شماره 8 از وسط زمین به غلامپور .روی هنرنمایی علی در جام رمضان و حرکاتش جلوی استقلال .روی این که "چقدر از او خاطره داریم".غافل از این که ممکن است فکر بازیکن جوانمان بین آن همه هنر و زیبایی در ویتنام گیر کرده باشد. کتک کاری با داور ژاپنی . یادمان رفته بود "برایش اسپند دود کنیم" برای آن که ممکن است فکر کند برای جادوگر شدن باید داور را نقش زمین کرد.این که فکر کند برای نشان دادن تعصبش به هواداران باید سر داور داد بکشد و مشت بزند به قفسه ی سینه داور..بین آن همه دریبل های ناب...بین آن همه تو سرتوپ زدن های ماهرانه ..بین آن همه "پیام" برای عاشقان هنرنمایی های فوتبال ...آری یادمان رفته بود ما آموزه های بد را بهتر یاد می گیریم.
محمدحسین نجفی