در صورتی که بازیکنان به حرفهی خویش مسلط باشد هیجان میتواند باعث بهبودد عملکرد وی شود.
هیجان از جمله انگیزههایی است که به انسان انرژی مضاعف میدهد و میتواان آن را به گونهای مطلوب در جهت رسیدن به اهداف هدایت کرد.
هیجان حد مطلوب دارد و تا اندازهای مفید و انرژیزا است که بازیکن بر حرفه ی خویش مسلط باشد و در این صورت هیجان باعث میشود عملکرد بهتری داشته و توانایی خودد را بهتر نمایش دهد اما در مقابل اگر فرد به کار خود مسلط نبوده و حرفهای نباشد هیجان باعث میشود نتواند عملکرد خوبی داشته و کار خود را به مراتب بدتر انجام میدهد.
انسان هیجانی کمبود انرژی ندارد اما معمولا نمیتواند آن را به درستی تحت کنترل خود درآورد.شخصی که نتواند هیجان خود را کنترل کند مانند اتومبیلی است که ترمز آن بریده است و مشخص نیست سر از کجا درمیآورد و به چه سرنوشتی دچار خواهد شد.
هیجان انسان را از بیحوصلگی، خمودگی و سستی رها کرده و او را برای رسیدن به هدف تشویق میکند، هیجان باید در اندازهای باشد که اختلالی در نظم فکری به وجود نیاورده و بازیکن را از اهداف درست و منطقی خود دور نکند.
یک فوتبالیست باید مکانیزمهای کنترل هیجان را بداند و به درستی از آن در مواقع درست به خوبی استفاده کند.
امروزه هوش هیجانی به معنای توانایی استفاده از هیجان است که اولین عامل آن خودآگاهی به معنای شناخت انسان از ضعفها و تواناییهای خود است و اینکه بداند از چه کارهایی برمیآید و چه کارهایی را نمیتواند انجام دهد.
شخص باید توانایی کنترل خشم، نفرت، کینه و حسادت نسبت به دیگران را داشته و بر آنها مسلط باشد و اگر کسی از او تعریف کرد به درستی بداند که شخص تعریفکننده چه هدفی دارد و به دنبال چیست.
آگاهی اجتماعی به معنای آگاهی به احوال اطرافیان و جامعه و همچنین مدیریت رابطه و توانمندی در ارتباط درست با دیگران به گونهای که نه به کسی زور بگوید و نه اجازه بدهد که مورد سوءاستفاده دیگران واقع شود را از جمله عوامل کنترل هیجان است و هوش هیجانی با تقویت هیجانها برخلاف هوش شناختی قابل افزایش است